ساختمانهای فلزی
مقدمه:
دنیایی که ما امروزه در آن زندگی میکنیم بدون شک دنیایی متفاوت با دنیایی است که نیاکان ما در آن میزیستند، دنیای امروز دنیای فن و تکنولوژی است، امروزه دیگر نیروی انسانی کم کم ازصحنه بیرون میرود و جای خود را به رباطها و کامپیوترهای هوشمند میسپارد. آری در این عصرتکنولوژی که دیگر بازوهای نیرومند انسانی در عرصه تولید چندان سودمند نیستند باید ما هماین حقیقت را بدانیم و باور کنیم که دیگر دنیا عوض شده است و مردمان آن برای زنده بودن وبهتر زندگی کردن مدام سعی دارند که برتری خود را به یکدیگر نشان دهند، پس باید تلاش کرد وسعی کرد که از مردمان دنیا عقب نماند، آری برای بودن و با افتخار زیستن باید سعی کرد تا از اینقافله علم و دانش عقب نماند و باید علم آموخت و دانش تجربه کرد، بله تنها آموختن علمسودمند نیست. بلکه علم و دانش زمانی میتواند جای بازوهایی را که از کار افتادهاند را بگیرد کهبه پشتوانه تجربه مجهز باشد حال در هر حرفه و فنی که میخواهد باشد.
فولاد و سیمان در ساختمان سازی یاری گرفت و در اثر دسترسی به این مصالح و امکاناتدیگر گسترش شهرها از افقی به عمودی تبدیل شد و امر آپارتمان سازی در ساختمانها چندینطبقه متداول گردید.
به هر حال واحد کارآموزی فرصتی خوب بود برای آشنا شدن با محیط کار و همچنین درکعمیق مطالبی که بطور تئوری فرا گرفتهایم.
در پایان جا دارد اولا از استاد ارجمند جناب آقای مهندس صالحی تشکر نمایم نه تنها به خاطر اینکه در این درس استاد بنده بودند بلکه به دلیل اینکه در طول چند سال دانشجویی بنده چندین بار سعادت شاگردی ایشان را در درسهای مختلف داشتهام و ایشان حق بسیاری بر گردن بنده دارد، به هر حال، حالا که به امید خداوند درسهایم در حال تمام شدن است این کار آموزی بهانهای شده تا از این استاد ارجمند نیز تشکر و قدردانی نمایم بپاس زحمات بیدریغی که ایشان برای ما کشیدند.
با توجه به اینکه ساختمانهای مورد نظر در پروژه از نوع ساختمانهای فلزی میباشد لذا لازماست تا در ابتدا به ساختمانهای فلزی توضیحات مختصری داده شود:
در این نوع ساختمانها برای ساختن ستونها و پلها از پروفیلهای فولادی استفاده میشود که درایران معمولا ستونها را از تیرآهنهای I دوبل و یابال پهنهای تکی استفاده مینمایند و همچنینبرای اتصالات نبشی ـ تسمه و برای زیر ستونها از صفحه فولادی استفاده میشود و معمولا دوقطعه را بوسیله جوش یا پیچ و مهره و یا پرچ به هم متصل مینمایند که البته امروزه کاربرد پیچ ومهره و پرچ برای اتصال قطعات به یکدیگر بسیار کم است و این امر بدلیل مزایای جوش واتصالات جوشی بر سایر انواع اتصالات است.
سقف این نوع ساختمانها ممکن است تیرآهن و طاق ضربی و یا از نوع سقفهای دیگر مانندتیرچه بلوک که باز هم امروزه سقفهای تیرچه بلوک برای پروژههای بزرگ معمولا بیشتر استفادهمیشود و به ندرت در پروژههای بزرگ از سقفهای طاق ضربی استفاده میشود.
برای پارتیشنها میتوان مانند ساختمانهای بتونی از انواع آجر و یا قطعات گچی و یا سفالهای تیغهای استفاده نمود که در این مورد هم باز بیشتر از سفالهای تیغهای استفاده میکنند.
در هر حال جدا کنندهها بایستی از مصالح سبک استفاده شوند. بعد از اینکه مختصری درمورد ساختمانهای فلزی گفته شد لازم است تا در ساخت یک ساختمان مراحل بطور مختصرگفته شود.
1 ـ بازدید زمین و ریشه کنی
قبل از شروع هر نوع عملیات ساختمانی باید زمین محل ساختمان بازدیده شده و وضعیت وفاصله آن نسبت به خیابانها و جادههای اطراف مورد بازرسی قرار گیرد و همچنین پستی و بلندیزمین با توجه به نقشه ساختمان مورد بازدید قرار گرفته در صورت آنکه ساختمان بزرگ باشدپستی و بلندی و سایر عوارض زمین میباید بوسیله مهندسین نقشه بردار تعیین گردد و همچنینباید محل چاههای فاضلاب و چاه آبهای قدیمی تعیین شده و محل آن نسبت به پی سازیمشخص گردد و در صورت لزوم میباید این چاه با بتن یا شفته پر شود و محل احداث ساختماننسبت به زمین تعیین شده و نسبت به ریشه کنی (کندن ریشههای نباتی که در زمین روئیده است)آن محل اقدام شود و خاکهای اضافی به بیرون حمل گردد و بالاخره باید شکل هندسی زمین وزاویای آن کاملا معلوم شده باشد و با نقشه ساختمان مطابقت کند.
2 ـ پیاده کردن نقشه
پس از بازدید محل و ریشه کنی اولین قدم در ساختمان پیاده کردن نقشه میباشد. منظور ازپیاده کردن نقشه یعنی انتقال نقشه از روی کاغذ بروی زمین با ابعاد اصلی بطوریکه محل دقیقپیها و ستونها و دیوارها و زیر زمینها و عرض پیها روی زمین به خوبی مشخص باشد. ضمنا بایدحتما در موقع پیاده کردن نقشه از نقشه پی کنی استفاده گردد. برای پیاده کردن نقشه ساختمانهایمهم معمولا از دوربینهای نقشه برداری استفاده میشود. ولی برای پیاده کردن ساختمانهایمعمولی از متر و ریسمان بنائی که به آن ریسمان کار هم میگویند استفاده میگردد.
رپر:
با توجه به اینکه هر نقطه از ساختمان نسبت به سطح زمین دارای ارتفاع معینی میباشد کهباید در طول مدت اجرا در هر زمان قابل کنترل باشد. برای جلوگیری از اشتباه قطعه بتنی با ابعاددلخواه (مثلا 40 × 40 با ارتفاع 20 سانتی متر) در نقطهای دورتر از محل ساختمان میسازندبطوریکه در موقع گود برداری و یا پی کنی به آن آسیب نرسد و در طول مدت ساختمان تمامارتفاعات را با آن میسنجند به این قطعه بتنی اصطلاحا رپر میگویند. البته در ساختمانهایکوچک روی اولین قسمتی که ساخته میشود علامت میگذارند و ارتفاعات را نسبت به آنمیسنجند.
گود برداری:
بعد از پیاده کردن نقشه و کنترل آن در صورت لزوم اقدام به گودبرداری مینمایند. گود برداریبرای آن قسمت از ساختمان انجام میشود که در طبقات پائینتر از کف طبیعی زمین ساختهمیشود، مانند موتورخانهها، انبارها و پارکنیگها و غیره، در موقع گود برداری چنانچه محل گودبرداری بزرگ نباشد از وسایل معمولی مانند بیل و کلنگ و فرغون استفاده میکنند ولی در پروژههای بزرگ از ماشین آلات راهسازی مانند لودر و بعضی از مواقع که گود برداری روی تپه یا زمینها سفت باشد از بولدرز استفاده میشود و برای حمل مواد کنده شده از کامیون استفادهمیگردد.
البته برای خارج کردن خاک از محل گودبرداری و حمل آن به خارج کارگاه از سطح شیبداری استفاده میشود که این سطح ضمن گودبرداری برای عبور کامیون ایجاد میگردد و بعد از اتمام کار به وسیله کارگر برداشته میشود.
حداکثر عمق مورد نیاز برای گودبرداری تا روی پی میباشد. به اضافه چند سانتی متر بیشتربرای فرش کف و عبور لولهها (در حدود 20 سانتی متر که 6 سانتی متر برای فرش کف و 14سانتی متر برای عبور لولهها میباشد) که در این صورت باید محل پیهای نقطهای یا پیهاینواری و شناژ را با دست خاکبردای نمود. ولی بهتر است که گود برداری را تا سطح زیر پی ادامهبدهیم، زیرا در این صورت اولا برای قالب بندی پیها آزادی عمل بیشتری داریم.
در نتیجه پیهای ما تمیزتر و درستتر خواهد بود و در ثانی میتوانیم خاک حاصل از چاه کنیو همچنین نخالههای ساختمان را در فضای ایجاد شده بین پیها بریزیم که این مسئله از لحاظاقتصادی مقرون به صرفه میباشد. زیرا معمولا در موقع گود برداری کار با ماشین صورت میگیرددر صورتیکه برای خارج نمودن نخالهها و خاک حاصل از چاه فاضلاب از محیط کارگاه باید ازوسایل دستی استفاده نمائیم که این امر هزینه را افزایش میدهد.
برای جلوگیری از ریزش دیوارههای محل گودبرداری به داخل گود معمولا دیواره اطراف بایددارای شیب ملایم مانند باشد که با خط عمود زاویهای به اندازه a میسازد، اندازه این زاویهبستگی به نوع خاک محل گود برداری دارد. که هر اندازه خاک سستتر و ریزشیتر باشد به خارج وانتقال مجدد آن بعد از ساختن دیوار مورد لزوم به پشت دیوار است لذا برای جلوگیری ازپرداخت هزینه بیشتر در زمینهای سست بعضی مواقع در صورت امکان اقدام به ایجاد دیوارهایمانع مینمایند.
دیوارهای مانع ممکن است چوبی یا فلزی باشد، که معمولا از دیوارهای فلزی استفادهمیگردد که هم دارای مقاومت بیشتری است و هم در زمین بهتر فرود میرود. البته در صورتی کهدر موقع گودبرداری در بعضی از زمینهای سطح آبهای زیرزمینی بالا باشد در محل گود برداریآب جمع میشود که باید به خارج هدایت شود.
اصولا پی کنی به دو دلیل انجام میشود:
1 ـ دسترسی به زمین بکر: با توجه به اینکه کلیه بار ساختمان بوسیله دیوارها یا ستونها به زمین منتقل میشود در نتیجه ساختمان باید روی زمینی که قابل اعتماد بوده و قابلیت تحمل بار ساختمانها را داشته باشد بنا گردد. که برای دسترسی به چنین زمینی ناچار به ایجاد پی برایساختمان میباشیم.
2 ـ برای محافظت پایه ساختمان: برای محافظت پایه ساختمان و جلوگیری از تاثیر عوامل جویدر پایه ساختمان باید پی سازی نمائیم. در این صورت حتی در بهترین زمینها باید حداقل پیهایبه عمق 40 تا 10 سانتی متر حفر کنیم.
ابعاد پی یعنی عرض و طول و عمق پیها کاملاً بستگی به وزن ساختمان و قدرت تحمل خاک محل ساختمان دارد در ساختمانهای بزرگ قبل از شروع کار به وسیله آزمایشات مکانیک خاک قدرت مجاز تحملی زمین را تعیین مینمایند. ولی در ساختمانهای کوچک که آزمایشات مکانیک خاک در دسترس نیست باید از مقاومت زمین در مقابل بار ساختمان مطمئن شویم.
پیها از لحاظ نوع ساختمان و مقاومت زمین ساختمان دارای انواع مختلفی هستند.
اول و دوم پیهای نقطهای و پیهای نواری است. اما پیهای عمومی که به آنها پیهای زاویهژنرال هم میگویند از بتن مسلح ساخته میشود و دارای محاسبات فنی مفصل است و دقتاجرائی زیادی را میطلبد و برای ساختمانهایی که دارای وزن فوق العاده زیاد بوده زیاد درزمینهای سست ساخته میشود ایجاد میگردد.
برای ساختن پیهای سراسری باید صفحهای از بتون به طول و عرض تمام زیربنای ساختمانبه ضخامت محاسبه شده در حدود 80 تا 100 سانتی متر ریخته شود. میلگردهای این صفحهطبق محاسبه بدست میآید. این صفحه بتنی مانند سینی بزرگی است که ساختمان روی آن قرارمیگیرد.
در ساختمانهای فلزی بیشتر از پی نقطهای استفاده مینمایند و در زمینهای سست و یاساختمانهای بسیار سنگین از پیهای سراسری (رادیه ژنرال) هم استفاده میکنند.
پیهای نقطهای:
پیهای نقطهای برای ساختمانهایی که بار آن به طور متمرکز به زمین منتقل میشود ساختهمیگردد مانند ساختمانهای فلزی یا بتنی، لایههای پیهای تکی یا نقطهای به شرح زیر است:
1 ـ زمین مناسب
2 ـ بتن مگر
3 ـ میلگردهای کف پی
4 ـ بتون اصلی
5 ـ صفحه زیر ستون یا میلگردها ریشه
اما زمینی برای پی سازی مناسب است که قدرت مجاز آن تاب تحمل وزن ساختمانها را داشته باشد که قبلاً هم ذکر شد.
اما بتن مگر که به آن بتن لاغر یا کم سیمان هم میگویند اولین قشر پی سازی در پیهاینقطهای است. مقدار سیمان در بتن مگر در حدود 100 الی 150 کیلوگرم در متر مکعب است. درپیهای نقطهای بتن مگر به دو دلیل مورد استفاده قرار میگیرد.
1 ـ برای جلوگیری از تماس بین بتن اصلی و پی با خاک.
2 ـ برای ریگلاژ کف پی و ایجاد سطح صاف برای ادامه پی سازی.
ضخامت بتن مگر در حدود 10 سانتی متر است و معمولاً قالببندی از روی بتن مگر شروع میشود.
میلگردهای کف پی به این دلیل استفاده میشوند که چون بتن در مقابل نیروهای کششیضعیف بوده و در محل تارهای کششی ترکهایی در آن ایجاد میشود لذا برای جلوگیری از ترکیدنبتن در محل تارهای کششی میلهگردهای فولادی قرار میدهند.
در بتن فولاد بصورت میلگردهای ساده
به علامت (F) و یا میله گردهای آجدار با علامت Fمصرف میشود میلهگرد را با قطر آن میخوانند.
تارهای کششی در پیهای نقطهای در کف پی بوده و میله گردها را در دو جهت بصورتمشبک و حدود 5 سانتی متر بالاتر از کف روی بتن مگر قرار میگیرد. این آرموتورهای شبکهای راکه از قبل به اندازه متناسب و حدود 5 سانتیمتر کوچکتر از ابعاد پی (5/2 سانتی متر از هر طرف)بافته شده است در کف پی قرار داده و زیر آن را با تکههای کوچک شن و یا تکههای بتن قدریبالاتر از کف پی قرار میدهند بطوری که در موقع بتن ریزی این شبکه کاملاً غرق بتن شود و یامیتوان در ابتدا به اندازه 5 سانتی متر در کف پی بتن ریخت و بعد این آرماتورها را روی آن قرارداد و بتن ریزی را تا ضخامت تعیین شده در نقشه ادامه داد ولی این کار همیشه عملی نیست زیرااغلب مواقع وجود شبکههای شناژ مانع این کار میگردد.
محل برخورد آرماتورهای چپ و راست را باید با مفتولهای غیرفنری 3 یا 4 به هم متصلنموده و همچنین توجه داشته باشیم که سر کلیه آرماتور به صورت چنگک خم شده و یا بهصورت گونیا برگردانده شده باشد.
باید توجه داشت که میلگردهایی که داخل بتن قرار میگیرد آغشته به روغن نباشد و یا رنگ،زیرا در این صورت رنگ روی میلگرد مانع چسبیدن بتن و فولاد به هم میشود و همچنینمیلگردهای مصرفی صاف و بدون انحناء موضعی باشد.
همچنین فاصله بین میلهگردها باید یکنواخت باشد بطوریکه بزرگترین دانه بتن براحتی ازداخل آن رد شود. در موقع بتن ریزی باید دقت نمائیم که بتن پی یا ستون و یا دال بتنی کاملاًیکپارچه و توپر و متراکم باشد و حفرههای خالی نداشته باشد یا به عبارتی کرمو نباشد که برایاین کار بایستی حتماً از ویبراتور استفاده نمائیم.
ولی باید دقت نماییم که بتنی را بیش از اندازه ویبره نمائیم که در اینصورت دانههای درشت درزیر قرار گرفته و همچنین دانههای ریزتر و دوغاب سیمان در رو قرار میگیرد و این امر باعثغیریکنواختی بتن میشود که ضعف است.
بهتر است در صورت امکان همزمان با بتن ریزی با تکهای میلهگرد و یا سر تیر باریکی از جنسچوب بتن کوبیده شود و یا با زدن ضربههای ملایم به پشت قالب چوبی بتن را ویبره نمائیم.
بتن اصلی
مهمترین اجزاء تشکیل دهنده بتن شن و ماسه و سیمان و آب میباشد که به ترتیب در مورد هرکدام مختصری توضیح خواهم داد:
شن و ماسه
در موقع انتخاب مصالح سنگی باید توجه داشت که دانههای عاری از کلوخه و مواد آلی بودهو در مجاورت یکدیگر فعل و انفعال شیمیایی نداشته باشد. شن و ماسه مورد مصرف برایبتنریزی میتواند شن و ماسه شکسته و یا شن و ماسه رودخانه باشد. شن و ماسه رودخانهایگرد گوشه بوده و قبل از مصرف باید حتماً شسته شود تا خاک و دانههای بسیار ریز آن جدا شود.اما شن و ماسه شکسته تیز گوشه بوده و ابعاد آن مطابق دلخواه تهیه میگردد و فاقد خاک بیش ازاندازه است. البته شن و ماسهای که ما در کارگاه از آن استفاده میکردیم برای تهیه بتن از نوع شن وماسه شکسته بود و تعیین درصدهای شن و ماسه بصورت تجربی بود و باید این کار از آزمایشتهیه نمونه مکعبی استفاده نمیکردیم. که البته اکثراً امروزه در کارهای ساختمانی درصد شن وماسه را بصورت تجربی بکار میبرند.
سیمان
برای مصارف مختلف سیمان انواع مختلفی دارد اما در شرایط معمولی برای بتن ریزی ازسیمان پرتلند استفاده میکنند.
بتن را از لحاظ سیمان مصرفی به شش طبقه زیر تقسیم میکنند:
بتن طبقه 1 با 350 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 2 با 300 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 3 با 250 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 4 با 200 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 5 با 150 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
بتن طبقه 6 با 100 کیلوگرم سیمان در مترمکعب شن و ماسه.
البته ما در کارگاه معمولاً 400 کیلوگرم سیمان در مترمکعب و گاهی 350 کیلوگرم استفادهمیکردیم و بتن مورد نیاز برای مصرف را توسط دستگاهی بنام بتونیر تهیه میکردیم. بتونیردستگاهی است که در آن اجزاء تشکیل دهنده بتن با هم بخوبی مخلوط میشوند.
آب
اما آب مورد استفاده در بتن باید پاک و زلال باشد و فاقد عناصر ترکیب شونده با سیمان ودانههای تشکیل دهنده بتن باشد.
آبی که ما در کارگاه استفاده میکردیم از آب شرب شهری بود بطور کلی آب در بتن دارای سهنقش اصلی است:
1 ـ در مجاورت آب، سیمان شروع به فعل و انفعالات شیمیایی نموده و تشکیل سیلیکات وآلومینانهای کلسیم متبلور را میدهد که اساس گرفتن و سخت شدن بتن است.
2 ـ آب سطح دانههای سنگی را تر نموده و باعث لغزش آنها بر روی یکدیگر و بدیهی است که هرقدر دانهها ریزتر باشد آب بیشتری مصرف میشود.
3 ـ آب باعث روان کردن بتن میگردد تا بتن بهتر قابل حمل باشد و در قالب ریخته و به شکلقالب در آیند البته باید توجه داشت آب داخل بتن اگر از مقدار مجاز بیشتر باشد پس از تبخیرباعث بوجود آمدن حفرههای خالی در بتن میشود که این خود ضعف بتن است.
صفحه زیرستون یا میلگردهای ریشه:
چنانچه پی ریخته شده جهت ستون فلزی باشد برای آنکه فشار وارده از ستون در سطح پستقسیم شود زیر ستون روی پی صفحهای فلزی که ابعاد آن با محاسبه تعیین میشوند قرارمیدهند. چون ممکن است به ستون به جز بارهای عمودی نیروهای جانبی نیز وارد میشودصفحه زیر ستون را بوسیله میلهگردهایی در بتن محکم میکنند.
برای این منظور معمولاً به چند طریق عمل میکنند اما در کارگاه ما به این شکل عمل کردند کهتعداد 4 عدد میلگرد با نمره 22 به زیر صفحه جوش دادند و آن را در موقع بتن ریزی در داخل پیقرار دادند. چون بعد از خشک شدن بتن قدری کاهش حجم پیدا میکند اغلب زیر صفحههاخالی میشود. برای جلوگیری از این موضوع در موقع کار گذاشتن صفحه سوراخی در وسط آنایجاد مینمایند و صفحه را آنقدر باید کوبید تا بتن از این سوراخ بیرون بیاید.
شناژ
برای آنکه پیهای نقطهای به هم متصل باشند و در موقع نشست ساختمان و یا تکانهایناگهانی با همدیگر کار کنند پیهای نقطهای را به وسیله شناژ به همدیگر متصل مینمائیم.
لایههای شناژ عبارتند از:
1 ـ زمین مناسب
2 ـ بتن مگر
3 ـ قفسه شناژ
4 ـ بتن
نکتهای که اینجا باید در مورد آن توضیح داده شود در مورد قفسه شناژ است پس از آنکهقالببندی انجام شد و شبکههای زیر ستون را داخل پیهای نقطهای قرار دادیم قبل از بتن ریزیپیهای نقطهای را بوسیله حداقل 4 میلهگرد که تعداد و نمره آن بوسیله محاسبه تعیین میگردد بههمدیگر وصل مینمایند این میلهگردها باید بوسیله میلهگردهای عرضی که به آن خاموتمیگویند به همدیگر متصل شوند و خاموتها باید حتماً دارای خم غیر 90 درجه باشند.
در موقع بتن ریزی پیهای نقطهای و شناژهای متصل کننده را با هم بتنریزی کردیم که بتنمورد استفاده را در کارگاه تهیه میکردیم.
ساختمانهای فلزی از اجزاء مهم زیر تشکیل میشوند.
1 ـ ستونها
2 ـ پلها یا تیرهای اصلی
3 ـ تیرچهها
4 ـ پروفیلهای اتصال مانند نبشی و تسمه و غیره
ستونها:
ستونها از مهمترین و حساسترین اجزاء ساختمانهای فلزی میباشند. بار سقف بوسیله پلها بهستونها منتقل شده و به وسیله ستونها به زمین منتقل میگردد.
قسمتهای مختلف ستونها عبارتند از:
1 ـ قسمتهای اصلی ستون
2 ـ تسمههای اتصال دهنده
3 ـ صفحههای تقویتی
4 ـ جوش
5 ـ اتصال ستون به صفحه زیر ستون
اما قسمت اصلی ستون عبارتست از آن پروفیلی که بارهای فشاری را تحمل مینماید. برایساختن ستونها از تیرآهنهای I معمولی بصورت دوبل که با تسمههای موازی با هم متصلشدهاند استفاده کردیم که معمولاً نصف طبقات دارای یک نوع پروفیل و نصف طبقات دارایپروفیل با نمره کمتری بودند و این به دلیل کاهش بار ستونها میباشد.
ستونها ابتدا در روی زمین ساخته میشدند و سپس بوسیله جرثقیل در جای خود قرارمیگرفتند و بوسیله اتصالات جوشی و ورقهای اتصال به یکدیگر متصل میشوند. البته در موقعساختن ستونها باید دقت شود که ستونها راست و دارای یک امتداد باشند در موقع ستون سازیبه دو علت ممکن است در آن انحناء ایجاد شود اول آنکه امکان دارد تیرآهنهای مورد استفادهبرای ساختن ستون در موقع حمل و نقل پیچیدگی پیدا کرده باشد. و دوم آنکه ممکن است درموقع جوشکاری در اثر جوشکاری غیر فنی و نادرست در ستون پیچیدگی ایجاد شود که در موردساختمانهای فلزی بلند مورد دوم اکثراً وجود دارد و ستونها دارای پیچیدگی کمی هستند.
تسمههای اتصال
همانطور که گفته شد ممکن است ستون از دو تیرآهن I یا دو عدد ناودانی یا غیره تشکیل شدهباشد اما ستونهایی که ما برای پروژه مذکور بکار بردیم از نوع دو تیر آهن I بودند که این پروفیلهاباید بیکدیگر متصل شود معمولاً این پروفیلها را بوسیله تسمه به همدیگر متصل مینمائیم ابعاداین تسمهها بوسیله محاسبه تعیین میگردد البته برای ساختمانهای معمولی از تسمههای به ابعادتقریبی 10 × 100 استفاده میگردد طول تسمه معمولاً با اندازه پشت تا پشت ستون میباشدالبته قدری کوچکتر بخاطر جوشکاری تسمهها را معمولاً در اکثر نقاط بطور موازی با یکدیگرجوش میدهند و فاصله آنها از یکدیگر در حدود 40 سانتی متر میباشد.
صفحههای تقویتی:
گاهی ممکن است ستون انتخاب شده از لحاظ شماره تیرآهن برای کلیه طبقات مناسب بوده وفقط برای یک یا دو طبقه پایین که بار بیشتری را حمل مینماید ضعیف باشد در این صورتممکن است مهندسین محاسب برای تقویت ستون ورقهای تقویتی سراسری پیشنهاد نماید دراین صورت دیگر برای اتصال ستون در این قسمت از تسمه استفاده نمیگردد. لازم است کهیادآوری شود که تسمههای اتصال و ورق بست جز و محاسبه نبوده و فقط برای اتصال بکارمیروند.
در موقع جوشکاری ورقهای تقویتی باید نکات مذکور در جوشکاری تسمهها رعایت گردد. جوشکاری ورقهای تقویتی باید کافی و با بعد معین باشد تا نقطه ضعفی از این نظر ایجاد نشود.
تقلیل ضخامت ستون:
در ساختمانهای مرتفع که در طبقات پایین از ستونهائی با شماره زیاد استفاده میگردد ازلحاظ اقتصادی مقرون بصرفه نیست که ستونها با همین شماره در طبقات بالا که بار کمتری راتحمل مینماید ادامه یابد لذا بعد از هر دو یا سه طبقه از تیرآهنهائی با دو یا چهار شماره کمتر با ساختن ستون استفاده میشود در این مواقع باید از چهار شماره عدد تسمهاستفاده شود که دو عدد آن فقط به ستون باریکتر جوش میشود تا باستون پهنتر هم رو شود و بهآن تسمه هم رو کننده میگویند.
از دو تسمه دیگر برای اتصال دو قسمت ستون بیکدیگر استفاده میگردد بدیهی استضخامت دو عدد تسمه اول متناسب با تقلیل نمره ستون بوده و چنانچه این تقلیل 2 نمره باشد ازنتیجه به ضخامت 1 سانتی متر استفاده میشود و اگر چهار نمره باشد از تسمه با ضخامت 2سانتی متر استفاده میشود مثلاً اگر ستون ضخیمتر از تیرآهن نمره 18 استفاده شود ستون باریکتراز تیرآهن نمره 16 برای تسمه هم رو کننده از یک تسمه یک سانتی متری استفاده میشود.
طول تسمههای اول در حدود 30 الی 40 سانتی متر بود و طول تسمه دوم که هر دو قسمتستون را در برمیگیرد باید در حدود 50 الی 60 سانتی متر، پهنای تسمه مساوی پشت تا پشتستون میباشد.
علاوه بر تسمههای فوق دو عدد تسمه به طول تقریبی 50 الی 60 سانتی متر نیز به جانستونها جوش میشود. بهتر است این تقلیل ضخامت، درست در وسط دو گره انجام شود زیرا دراین نقطه ممانهای وارده بر ستون مساوی صفر است (محل عبور پل از ستون را گره میگویند)معمولاً گره در طبقات ایجاد میشود.
اگر طول ستونی از 12 متر بلندتر باشد ناچار باید دو یا چند قطعه تیرآهن را به همدیگر جوش بدهیم در این حالت باید از چهار قطعه تسمه به طول حدود 50 سانتی متر استفاده کرد. که دوعدد آن به دو بال تیرآهن و دو عدد دیگر به جان تیرآهنها جوش میشود باید دقت نمود که دوقطعه ستون کاملاً در امتداد یکدیگر بوده و هیچ انحنایی نداشته و باشد طول و بعد جوش بایدکنترل شود تا حتماً مطابق نقشه باشد.
پهنای کلیه صفحهها و تسمههای اتصال پشت تا پشت ستون است قدری کمتر برایجوشکاری و یا محور تا محور ستون است قدری بیشتر.
لچگی یا ورق پشت بند:
اگر بار و ممان وارده به پای ستون زیاد باشد و احتمال خم شدن نبشیها در محل ستون باصفحه زیر ستون موجود باشد دو یا سه قطعه تسمه بصورت لچگی بین دو بال نبشی قرار داده وبخوبی جوش میدهند تا از خم شدن نبشی جلوگیری نمایند از این قطعات لچگی در نبشیهایزیر سرپلها که دارای بار زیاد میباشد نیز استفاده میگردد ضخامت این لچگیها در حدود 10 الی12 میلیمتر میباشد.
ورق بست:
در بالا و پایین و همچنین در محل عبور پلها در طبقات برای ستونهای سراسری بجای تسمه ازورق استفاده مینمایند که به آن ورق بست میگویند.
پهنای ورق بست به اندازه پشت ستون میباشد و ارتفاع آن حداقل در ابتدا و انتهای ستونبرابر پهنای ورق نسبت و ضخامت آن حداقل 1/50 ارتفاع در نظر گرفته میشود ارتفاع ورق بستدر قسمتهای میانی باندازه ارتفاع پل بعلاوه پهنای دو عدد نبشی تکیهگاهی بالا و پایین پلمیباشد.
در موقع نصب تسمههای اتصال دهنده باید دقت شود و در محل ورقهای بست طول آنرا درنظر گرفته و جای خالی منظور نمایند.
جوش:
متداولترین وسیله اتصال دهنده قطعات فلزی به یکدیگر در ایران جوشکاری میباشد کهمعمولاً از دستگاههای جوش برقی استفاده میشود این دستگاه ممکن است مستقیماً با برق شهرکار کند و یا خود بوسیله موتوری تولید برق نموده و عمل جوشکاری را انجام دهد البته معمولاً ازبرق شهری برای جوشکاری استفاده میکنند. برای جوشکاری در ساختمانهای فلزی دستگاهیکه مستقیماً به برق شهر وصل میشود به هیچ وجه پیشنهاد نمیگردد و بهتر است از دستگاههایجوش سیار استفاده شود بهرحال اسکلت فلزی بهتر است با برق متوالی جوشکاری شود.
در بعضی از ساختمانهای فلزی قطعات بوسیله پیچ و مهره و یا میخ و پرچ به یکدیگر متصلمیگردند که البته این روش خیلی رایج نمیباشد و تنها در مورد سولهها ممکن است بکار رود.
بعد جوش بوسیله محاسبه تعیین میگردد.
و بستگی به قطر قطعاتی دارد که بوسیله جوش به یکدیگر متصل میشوند. ولی در هر حالنباید از 6 میلیمتر کمتر باشد. در موقع انتخاب الکترود جوشکاری باید دقت کافی بعمل آید والکترودی انتخاب بشود که متناسب با بعد جوشکاری بوده و بعد لازم را براحتی ایجاد نماید.
حداقل قطر الکترود جوشکاری برای اسکلت فلزی 4 میلیمتر پیشنهاد میگردد.
باید دقت شود که جوشکاری در کلیه قسمتها یکنواخت بوده و با بعد مساوی انجام گردد به اصطلاح زنجیرهای باشد.
بهتر است تا آنجا که امکان دارد جوشکاری روی زمین بطور افقی روی قطعات انجام شدهآنگاه قطعه در محل خود نصب گردد تا امکان جوش وجود داشته باشد.
از جوش سر بالا و یا سرازیر تا آنجا که ممکن است خودداری گردد زیرا برای این نوعجوشکاری احتیاج به کارگران ورزیده میباشد که به کارگیری آنها مشکل است.
اتصال ستون به صفحه زیر ستون
قبل از هر چیز باید یادآوری شود که صفحه زیر ستون باید قبلاً تراز و در یک سطح کار گذاشتهشود و سپس سطح انتهایی ستون یعنی محل اتصال آن به صفحه زیر ستون باید کاملاً مستویبوده بطوریکه در موقع قراردادن آن روی صفحه تمام نقاط آن با صفحه در تماس باشد.
آنگاه، ستون را بلند کرده و در محل خود قرار میدهند لازم به یادآوری است که ستون رااغلب بوسیله جرثقیل بلند میکنند. آنگاه ستون را با دوربین و اگر نباشد یا شاقول معمولی بنائیشاقول میکنند.
پلها یا تیرهای اصلی
پلها آن قسمت از ساختمان فلزی هستند که بار سقف به وسیله آنها به ستونها منتقل میگردد ویا به آن عضو از ساختمان فلزی که بین ستونها قرار میگیرد پل و یا تیر اصلی میگویند.
قسمتهای مختلف تیرهای اصلی و سقف:
1 ـ طریقه اتصال پل به ستون
2 ـ نکاتی در مورد ساختن پلها
3 ـ پلهای لانه زنبوری
4 ـ تیرچه
5 ـ پروفیلهای اتصال
1 ـ طریقه اتصال پل به ستون
حالت اول پل از کنار ستون عبور نماید:
سادهترین شکل اتصال پل به ستون آن است که پل در جهت بال تیرآهن ستون امتداد پیدا کند.در این حالت معمولاً از پلهای سرتاسری استفاده مینمایند، این پلها بوسیله یک عدد ورق بستکه در محل عبور پل به ستون جوش میشود و همچنین یک عدد نبشی 10 یا 12 که روی ورقبست جوش میگردد، به ستون متصل میشود، (ابعاد نبشی طبق محاسبه تعیین میگردد) بعضیاز مهندسین محاسب برای آنکه تکیه گاهی تقریباً گیردار بوجود بیاورند یک عدد نبشی نیز رویپل قرار میدهند برای ایجاد تکیهگاهی که کاملاً گیردار باشد باید از صفحههای ممان گیر استفادهنمود.
صفحه ممان گیر صفحهای است به شکل ذوزنقه یا مستطیل که روی پل قرار گرفته و آنرا بهستون وصل مینمایند. ولی بعضیها از قراردادن این نبشی اخیر صرف نظر نموده و تکیه گاه راساده در نظر میگیرند.
در این خصوص در ایران اغلب مهندسین محاسب به همین طریق عمل مینمایند یعنی پل رااز کنار ستون عبور داده و در این حالت پل را ممتد محاسبه مینمایند و مخصوصاً در ستونهایمیانی اسکلت از دو طرف ستون پلهای ممتد را عبور داده و به اصطلاح از گره خور جینی استفادهمینمایند.
به عقیده اغلب زلزلهشناسان این نوع اتصال در مقابل زلزله از مقاومت خوبی برخوردارنیست. چنانچه بار پل در محل اتصال ستون زیاد باشد و امکان خم نمودن نبشی تکیهگاه وجودداشته باشد بهتر است یک عدد صفحه مثلثی شکل بین دو بال نبشی جوش داد. تا از خم شدن آنجلوگیری شود به این صفحه لچگی میگویند.
حالت دوم آن است که پل از وسط ستون عبور نماید:
در این حالت باید دقت شود تا در موقع ساختن ستون فاصله لب به لب دو عدد تیرآهن که درشکل با حرف D نشان داده شده است حداقل نیم سانتی متر از بال پلی که میخواهد از داخل آنعبور کند بیشتر باشد تا امکان عبور پل فراهم گردد. بدیهی است چنانچه برای ستونها از آهن Hاستفاده شود اجزاء این طریقه ممکن نیست.
اصولاً امکان عبور پلهای سراسری در این نوع اتصال قدری مشکل میباشد زیرا اگر دو طرفساختمان احداثی باز نباشد به سختی میتوان یک عدد پل سراسری را از بین ستونها عبور داد بهاین لحاظ در این نوع مواقع پل را به قطعات کوچک بریده و در جای خود قرار داده و بعد دوبارهآنرا جوش میدهند. این عمل چنانچه اتصالات به خوبی انجام شود اشکال نداشته و این پلمانند پل سراسری یکپارچه عمل خواهد کرد.
بهتر است محل برش در 1/5 دهانه بین دو ستون واقع شود. زیرا فرض بر این است که درفاصله 1/5 نیروهای وارده به پل حداقل میباشد. در این حالت چنانچه بخواهیم از نبشی فوقانینیز استفاده نمائیم باید ورق بست دو تکه باشد.
حالت سوم موقعی است که پل به جان ستون ختم میشود:
در این حالت امکان ایجاد پلهای سراسری ممکن نیست زیرا اگر بخواهیم پل سراسری اجراءنمائیم مجبور هستیم سوراخی در جان ستون ایجاد کنیم که خود باعث ضعف ستون میشودبدین لحاظ بهتر است پل را در این حالت قطعه قطعه سوار کنیم البته باید توجه داشت چنانچه درنقشههای محاسباتی پلهای سراسری داده شده باشد مجبور به اجرای آن هستیم.
2 ـ نکاتی در مورد ساختن پلها
گاهی ممکن است برای دهانهای پلها را با دو یا یک عدد تسمه که به بال تیر جوش میشود تقویت نمائیم این تسمهها معمولاً در تیرهای ساده در وسط پل و در تیرهای ممتد در نزدیکی تکیه گاه جوش میشود.
چنانچه برای تقویت پل از یک عدد تسمه استفاده نمائیم بهتر است که این تسمه از بالا جوششود زیرا در صورتیکه از پائین جوش شود در موقع سفید کاری مزاحمت ایجاد کرده و مجبورهستیم ضخامت گچ و خاک را در کلیه سطح سقف باندازه ضخامت تسمه تقویتی افزایش دهیم.
اگر پهنای تسمه تقویتی از بال تیرآهن کمتر باشد اشکال ایجاد نمیشود زیرا به راحتی میتوانتسمه را روی پل قرار داد و جوشکاری نمائیم. ولی اگر پهنای تسمه از بال پل پهنتر باشد بهتراست تیرآهن پل را قبل از نصب در محل برگردانیده و محل تسمه را دقیقاً معلوم کرده و آنرا از بالاجوش بدهیم.
باید دقت شود که طول جوش مطابق نقشه و به اندازه کافی باشد چنانچه طول جوش در نقشهقید نشده باشد طول آن در هر طرف نصف طول تسمه میباشد (در دو طرف مساوی طولتسمه).
اتصال و پلهای سراسری
با توجه به اینکه طول تیرآهن معمولی 12 متر است اگر طول پل سراسری ما بیش از 12 مترباشد ناچار به اتصال دو قطعه تیرآهن به همدیگر هستیم که در این صورت باید کاملاً طبق نقشهمحاسباتی عمل نموده و اگر در این مورد دیتیلی نداشته باشد باید دو قطعه پل را با نظر مهندسمحاسب یا مهندس ناظر کارگاه بوسیله تسمه با طول کافی از بالا وپایین و جان تیر به همدیگرمتصل نمائیم طول این تسمه و همچنین ضخامت آن و بعد جوش نسبت به تیرآهنهای مختلفمتفاوت است چنانچه ممکن باشد بهتر است جوشکاری روی زمین و معمولی انجام شود وحتیالمقدور از جوش سربالا و سرازیر خودداری شود.
اتصال دو پل که از کنار هم عبور میکنند:
چنانچه از دو سمت بال یک ستون دو پل عبور کنند بهتر است که این پل را با تسمههایی درچند نقطه به همدیگر متصل نمائیم تا پلها یک پارچه و با هم کار کنند. به این طریق این اتصال بهمقدار قابل ملاحظهای در مقابل نیروی زلزله مقاومت خواهد نمود.
3 ـ تیرهای لانه زنبوری
همانطوریکه میدانیم ممان اینرسی هر نقطه مادی نسبت به هر محور مساوی است با جرم آننقطه ضرب در مجذور فاصله آن نقطه تا آن محور به همین دلیل در موقع طرح نیم رخ تیرآهنبرای آن که ممان اینرسی مقطع هر قدر ممکن است بیشتر باشد قسمت اعظم وزن تیرآهن را دربالها که در دو طرف جان آن واقع شده است قرار دادهاند تا هر قدر ممکن است از محور خنثیدورتر بوده و مانع اینرسی آن بالاتر برود.
اینک چنانچه در محوری فرض شود که نیروی برشی وجود نداشته برای بدست آوردن مماناینرسی باز هم بیشتر سعی میکنند که بالها را از محور خنثی دورتر نماید بدین لحاظ جان تیر آهنرا مطابق شکل بریده و مطابق شکل آنرا جوش میدهند بدین ترتیب مقطع دارای ممان اینرسیبزرگتر میشود.
البته چنانچه تیرآهن را بصورت لانه زنبوری در بیاوریم جان تیرآهن را ضعیف کردهایم برای اینکه تیرآهن بتواند در مقابل نیروی برشی احتمالی مقاومت نماید دو سوراخ نزدیک تکیهگاهها را بوسیله صفحههائی میپوشانیم.
ضخامت این صفحه و همچنین پهنای آن بوسیله محاسبه تعیین میگردد و حداقل ضخامتآن 10 میلی متر و پهنای آن مساوی پهنای جان تیرآهن لانه زنبوری شده است.
4 ـ تیرچه
اگر برای پوشش سقف از طاق ضربی استفاده مینمائیم ناچاراً باید همانطوری که درساختمانهای آجری توضیح داده شد تیرآهنهائی با شماره محاسبه شده روی پلها کشیده و بیناین آهنها را طاق ضربی بزنیم این تیرچهها ممکن است سرتاسری بوده و از روی پلها عبور نمایددر این صورت باید محل برخورد تیرچه و پل جوشکاری شود بدیهی است در این حالت کلفتیپل از زیر دیده میشود که باید به وسیله سقف کاذب پوشانیده شود و یا طبق نظر مهندس معماراقدام گردد و یا تیرآهنها توی دل پلها کار گذاشته میشود که در این صورت باید حتماً هر دو سر آناز یک طرف به وسیله یک عدد نبشی نمره 5 یا 6 به پل متصل گردد و تیرچه باید از یک طرفزبانه بشود و در غیر اینصورت به اندازه بال پل از زیر اختلاف سطح به وجود میآید که بایدبوسیله گچ و خاک و سفید کاری پر شود.
5 ـ پروفیلهای اتصال و میله مهار
در سقفهای طاق ضربی با توجه به خیز طاق که در حدود 2 الی 3 سانتی متر میباشد طاقنیروئی در جهت افق به تیرآهنهای جانبی خود وارد مینماید.
که این نیرو در طاقهای میانی به وسیله طاق پهلوئی خنثی میشود ولی در آخرین دهانه ایننیرو باعث میشود که تیرآهن را به کنار رانده در نتیجه طاق فرو ریزد برای جلوگیری از این کارآخرین تیرآهن را حداقل در دو نقطه به تیرآهن ما قبل آخر میبندد و این کار معمولاً وسیله میلهگردهایی به قطر 10 الی 12 میلی متر انجام میشود به این میلهگردها میله مهار گفته میشود. البتهاز میلهگردها در نقاط دیگر ساختمان مانند سقف کاذب و غیره نیز استفاده میشود.
از نبشی برای تکیهگاه پلها و همچنین برای اتصال تیرچهها به پلها و اتصال ستون به صفحه زیرستون استفاده میشود. محل استفاده صفحه برای ورق بست و وصله نمودن دو تیرآهن و غیرهمیباشد.
وصله نمودن دو قطعه تیرآهن به یکدیگر
چنانچه مجبور باشیم دو قطعه تیرآهن را به هم دیگر متصل نمائیم اگر از این تیر برای پلاستفاده شود کافی است به وسیله دو قطعه تسمه به دو طرف جان تیر و یک قطعه روی بال تیر بهسمت بالا آنها را به هم وصل نمائیم اگر این قطعه برای تیرچه استفاده شود به وسیله یک قطعه درجان تیر و یک قطعه وصله روی بال تیر آن را به هم متصل مینمائیم. طول و ضخامت تسمه طبقمحاسبه به دست میآید ولی در ساختمانهای معمولی طول قطعه در حدود 60 سانتی متر وضخامت آن در حدود یک سانتی متر کافی است.
پله
در مورد پله در محل خم پله حتماً باید حداقل از یک رو وصله انداخته شود و برای اینکه این وصله محکم باشد اگر از یک عدد تسمه مستطیل شکل استفاده شود بهتر است.
بادبند:
متداولترین بادبندها نیمرخهایی از فولاد هستند که بصورت ضرب در بین دو ستون قرارمیگیرند مانند نبشی ناودانی ـ تیرآهن و غیره برای آنکه سطح جوش در بادبندها به اندازه کافیباشد در محل اتصال بادبند به گرهها و یا محل برخورد دو پروفیل بادبند به همدیگر صفحههاییجوش میدهند. طول و عرض و ضخامت این صفحات با محاسبه تعیین میشود ولی ابعادتقریبی آن در حدود 35 * 35 سانتی متر به ضخامت 10 میلیمتر میباشد.
اگر دهانهای از ساختمان بادبندی شود باید حتماً قسمتهای پایین همین دهانه تا رویفونداسیون بادبندی ادامه یابد. این بادبندها باعث میشود نیروئی که در اثر باد و یا زلزله به بالایستون وارد میشود به سرعت به زمین منتقل شود.
دیوار زیر زمین:
هر قسمت از ساختمان که پایینتر از سطح زمین ساخته شود اصطلاحاً به آن زیر زمینمیگویند.
معمولاً قسمتهایی از ساختمان که دارای اهمیت کمتری است در زیر زمین ساخته میشودمانند انبارها، پارکینگها و موتورخانهها.
نظر به اینکه دیوارهای جانبی زیرزمین با خاک در تماس است اگر در موقع ساختن اصول فنیدر آن عمل نیاید همیشه رطوبت به داخل زیر زمین نفوذ نموده و ایجاد مزاحمت مینماید. رویاین اصل در موقع ساختن دیوار زیر زمین یک لایه قیر و گونی بین لایههای آن بکار میبرند تا مانعنفوذ رطوبت بداخل زیر زمین بشود.
لایههای دیوار زیر زمین از خارج به داخل عبارتند از:
1 ـ خاک طبیعی یا شفته
2 ـ دیوار محافظ
3 ـ لایه ماسه و سیمان جهت زیر قیر و گونی
4 ـ قیر و گونی
5 ـ دیوار اصلی
6 ـ گچ کاری یا سیمان کاری که معمولاً دیوارها را پلاستر سیمانی میکنند.
خاک طبیعی یا شفته:
نظر به اینکه ممکن است زمین محل گودبرداری ریزشی بوده و امکان گودبرداری با زاویهقائمه نباشد لذا دیوارهای گود را به نسبت خاک محل با زاویه مناسب گودبرداری میکنند اینتعداد خاک برداری اضافه باید بوسیله شفته یا بتن پر شود البته شفته ریزی باید بعد از چیدندیوار اصلی یا در حین آن انجام شود تا فشار جانبی شفته یا بتن به وسیله دیوار اصلی تحمل گردد.
دیوار محافظ:
ساختن این دیوار فقط برای ایجاد سطحی تقریباً صاف و محکمی است که بتوان روی آن ماسهسیمان نمود. در نتیجه میتوان آنرا با حداقل پهنای ممکن ساخت. زیرا این دیوار هیچگونه باریتحمل نمیکند.
چنانچه طول و عرض این دیوار کوتاه باشد میتوان آنرا به پهنای 15 سانتی متر بنا نمود ولیاگر طول و عرض آن زیاد باشد باید هر یک الی دو متر پشت آنرا با ستونی از آجر کم محکم نمود تااز خراب شدن دیوار جلوگیری گردد.
لایه ماسه سیمان جهت زیر قیرگونی:
همیشه برای زیر قیرگونی باید سطح صافی ایجاد نمود. بر طبق این اصل در مرحلهای لایهایبه ضخامت 2 الی 3 سانتی متر از ملات سیمان روی دیوار محافظ میکشند. باید توجه نمود که درهر نقطه ساختمان به هر صورتی سیمان مصرف شود چه به صورت بتن و چه بصورت پوستهایاز ماسه سیمان و یا انواع دیگر باید چند ساعت پس از مصرف روی آنرا آبپاشی کرد و تا چند روزدقت نمود که همیشه محل موردنظر مرطوب باشد تا فعل و انفعالات شیمیایی سیمان تکمیلشده و ملات سخت گردد و از سوختن و پودر شدن آن جلوگیری شود.
قیر و گونی:
اگر خاکهای مجاور دیوارهای زیرزمین مرطوب باشد روی ماسه سیمان را سه قشر قیر و دوقشر گونی میکشند. در این محل بیشتر از قیر 70 * 60 استفاده مینمایند. در موقع قیروگونیکردن باید دقت شود که به هیچ وجه منفذ یا سوراخی خالی نمانده و در همه لایهها قیر کلیه سطحرا بپوشاند. بهتر است در همین مرحله قیروگونی تا روی کرسی چینی دیوار زیر زمین بطور یکسرهادامه پیدا کند.
در کلیه مراحل باید بوسیله قیر کلیه سطح دیوار پوشانیده شده باشد اگر خاک اطراف زیادمرطوب نباشد یک لایه قیر و گونی کافی است.
دیوار اصلی زیرزمین:
ملات این دیوار بعلت مجاورت با قیروگونی حتماً باید ماسه سیمان باشد. اگر مجبور باشیمبرای ساختن دیوارهای اصلی زیرزمین از ملات دیگری بجز ماسه سیمان استفاده نماییم بایدروی قیرگونی عمودی و افقی را حتماً با یک قشر ماسه سیمان بپوشانیم. نظر باینکه به علت غیرقابل نفوذ نمودن سطح قیر گونی شده ملات به قیر و گونی عمودی نمیچسبد لذا باید ابتدا روی آنرا تور سیمی کشیده و بعد روی توری را ماسه سیمان بکشیم. چنانچه برای اتصال توری به دیوار اصلی از میخ استفاده نماییم بدیهی است که میخ قیر و گونی را سوراخ کرده و ایجاد نقطه ضعفی در آن مینماید بدیهی است باید دوباره روی میخها را با قیر و گونی بپوشانیم.
گاهی به علت ریزشی بودن خاکهای محل گود برداری مجبور هستیم ابتدا دیوار اصلی رابچینیم آنگاه روی آنرا ماسه سیمان نموده و قیر گونی نماییم و بعد دیوار محافظ 10 سانتی متری را جلوی آن بچینیم در این صورت برای جلوگیری از ریختن دیواره 10 سانتی متری بهتر است آنرا به طریقی به دیوار اصلی متصل نماییم برای این کار میتوانیم از قبل قطعات میل گردی در دیواراصلی قرار دهیم بطوریکه سر دیگر آن در دیواره 10 سانتی محافظ قرار گیرد تعداد این میله گردهاباید به اندازه کافی باشد.
گچ کاری یا سیمان کاری:
گفته شد که معمولا دیوارهای زیرزمین را گچ کاری نمیکنند و معمولا این دیوارها را با پلاستر سیمانی میپوشانند و برای آنکه از نظر زیبایی مناسب باشد معمولا روی پلاستر سیمانی را باپیستوله رنگآمیزی میکنند.
لایههای مختلف دیوار اطاقها:
1 ـ دیوار سازی
2 ـ شمشهگیری
3 ـ کچ و خاک
4 ـ سفید کاری
5 ـ کشته کشی
6 ـ سنگ قرنیز
در ساختمانها دیوار به دو منظور ساخته میشود:
الف: برای جداسازی قسمتهای مختلف ساختمان
به این نوع دیوارها پارتیشن یا جدا کننده و یا تیغه میگویند. تیغه دیواری است به پهنای 5 یا10 یا 20 سانتی متر تیغههای بلند و طویل را نمیتوان به پهنای 5 یا 10 سانتی متر ساخت زیراتیغههای 5 یا 10 سانتی متری با ابعاد زیاد ایستا نخواهد بود. چنانچه بخواهیم تیغههای 5 سانتیمتری را با طول و ارتفاع زیاد بسازیم باید بین دیوار به فاصلههای 5/1 تا 2 متر نبشی کشی نماییم.در غیر اینصورت این دیوارها با کوچکترین تکانهای جانبی فرو خواهد ریخت و در مقابل زلزلهکوچکترین از خود نشان نمیدهد.
حال سه نقطه داریم که طبق اصول هندسی بر آن میتوان سطحی عبور داد و حال بوسیلهریسمان که بین دو نقطه میکشند به فاصله یک متر به یک متر زیر ریسمان نقاطی با گچ و خاک وماله ایجاد کرده بطوریکه کلیه آن نقاط هم با در سیمان باشد بعد بوسیله شاقول این نقاط را بهپایین دیوار منتقل میکنند آنگاه شمشه صافی را انتخاب کرده و به دو نقطه هم سطح و در امتدادیک شاقول متکی مینمایند و با گچ و خاک پشت آنرا پر نموده و بدینوسیله روی دیوار خطی بهپهنای چند سانتی متر و به طول دیوار ایجاد مینمایند و این عمل را هر یک متر به یک متر و یاقدری کمتر تکرار میکنند. به این کار شمشهگیری میگویند و آنگاه بین این خطوط را با گچ و خاکپر کرده و بدینوسیله گچ و خاک کردن اطاق را تکمیل مینمایند.
گچ و خاک:
خاک رس را الک کرده و با گچ مخلوط مینمایند. نسبت این مخلوط در اصطلاح بنائی بهقدرت گچ و یا زودگیری آن بستگی دارد. هر قدر گچ زودگیرتر باشد به خاک بیشتری نیاز دارد ومعمولاً نسبت این مخلوط پنجاه درصد میباشد.
پس از مخلوط نمودن گچ و خاک، در ظرفهای کوچکی که به آن استانبولی میگویند قدری آبریخته و آنگاه این مخلوط را روی آب میپاشند تا بدینوسیله کلیه دانههای گچ در تماس با آبباشد. آنگاه آنرا مخلوط کرده تا بصورت خمیری یکنواخت درآید و بعد فاصله بین شمشهگیری رابوسیله آن پر مینمایند. علت مصرف خاک در گچ و خاک این است که هم ملات ارزانتر تماممیشود و هم ملات دیرگیرتری بدست میآید و پلاستیک تراز ملات گچ میباشد.
البته باید توجه داشت که بعد از گچ و خاک و قبل از سفیدکاری حتماً باید لولهکشی برق انجامشود ترجیح داده میشود که لوله کشی برق بعد از شمشهگیری و قبل از گچ و خاک انجام شود.زیرا در این صورت به مقدار قابل توجه از کنده کاری برای عبور لوله برق و در نتیجه هزینه آنکاسته خواهد شد.
سفیدکاری:
بعد از اتمام گچ و خاک و خشک شدن آن اقدام به سفید کاری مینمایند به علت زودگیر بودنملات گچ آنرا مانند گچ و خاک بمقدار کم در استانبولی درست میکنند. در موقع ساختن ملات گچباید پودر گچ را توی آبی که در استانبولی میریزند بپاشند تا تمام ذرات گچ در مجاورت آب قرارگرفته و تر شود. آنگاه آنرا با ماله روی گچ و خاک میمالند بطوریکه سطح کامل صاف و یکنواختیایجاد شود.
کشته کشی:
بعلت زود گیر بودن گچ نمیتوان سطح آنرا کاملاً پرداختی و صاف نمود. بدین علت بعد ازسفیدکاری و قبل از آنکه ملات گچ خشک شود روی آنرا یک ورقه کشته به ضخامت چند دهممیلیمتر میکشند و با ماله خوب پرداخت میکنند تا سطحی کاملاً صاف و آماده نقاشی بدستآید.
کشته ملات گچی است که دیگر سخت نمیشود و آنرا بدین طریق تهیه مینمایند که ابتداپودر گچ را از الک بسیار ریزی گذارنیده و آنگاه آنرا مانند تهیه ملات گچ معمولی توی آب میپاندو بوسیله هم زدن ملات با دست مانع از سخت شدن آن میشوند و عمل هم زدن تا 10 الی 15دقیقه ادامه داده تا گچ حداکثر اضافه حجم خود را بدست آورد. این ملات کاملاً یکنواخت بوده وهرگز سخت نمیگردد بلکه در اثر تبخیر سطحی خشک میشود. گچ ساختمانی به رنگ سفیدبوده و روی آنرا نقاشی میکنند. بوسیله گچ میتوان روی دیوار و سقف ساختمان گل و بوته ونقشهای زیبایی دیگری ایجاد نمود که به این هنر بطور کلی گچ بری میگویند ولی در امر آپارتمانسازی معمولاً از این کار اجتناب میورزند به دلیل کاهش هزینهها.
سنگ قرنیز:
با توجه به اینکه گچ در مقابل رطوبت مقاوم نبوده و بسرعت فاسد میشود. برای جلوگیری ازرسیدن رطوبت به دیوار گچ کاری شده در موقع شستن کف، دور اتاقها را به ارتفاع 10 سانتی متریک رگ سنگ پلاک کار میگذارند که به آن اصطلاحاً قرنیز میگویند.
برای قرنیز میتوان از سنگهای مختلفی مانند سنگ تراورتن، باغ ابریشم و یا سنگ مرمر و غیرهاستفاده نمود. اگر در موقع کار گذاشتن این سنگ دقت شود که هم سطح گچ دیوار نصب گردد بهتراست زیرا اگر جلوتر از گچ کاری نصب شود بعلت پیش آمدگی آن همیشه جای گردو خاک خواهدبود. و اگر عقب تراز گچ کاری نصب شود و در نتیجه گچ لبه تیزی پیدا خواهد کرد که در اثر مرورزمان لب پریده شده و منظره زشتی پیدا خواهد نمود.
بهتر است از نظر زیبایی در محل برخورد سنگ قرنیز و گچ فرورفتگی کوچکی که به آن جفتمیگویند در گچ ایجاد نمود. برای آنکه سنگ قرنیز هم باد گچ و خاک نصب شود باید اولاً دقتنمود که گچ و خاک دیوارها به 10 ـ 15 سانتی متری کف ختم شود در ثانی در صورت لزوم بایدچند سانتی متر از دیوار را در محل برخورد با کف تراشیده تا جا برای کلفتی قرنیز و ملات پشتآن ایجاد گردد. کلفتی سنگ قرنیز معمولاً یک سانتی متر است. سنگ قرنیز را با سیمان کارمیگذارند.
کف سازی:
کف سازی در آن قسمت از ساختمان اجرا میشود که سطح مفید اطاقها ـ سالنها ـ سرویسها ـانبار و غیره را تشکیل میدهد با توجه به محل استفاده، کف سازی انواع مختلف دارد مخصوصاًبرای آخرین قشر کف سازی واحدهای مسکونی انواع مصالح لوکس و تزئینی موجود میباشد ازقبیل انواع موزائیک و انواع سنگ و یا کاشیهایی لعابی و یا انواع پارکت و کفپوشهای دیگر لایههایکف سازی در طبقه همکف و طبقات بالا به شرح زیر است:
الف: لایههای مختلف کف سازی از پایین به بالا در طبقه همکف:
1 ـ زمین کوبیده
2 ـ بلوکاژ
3 ـ بتن مگر
4 ـ ملات
5 ـ موزائیک یا سنگ یا سرامیک
6 ـ کف پوش در صورت لزوم
ب: لایههای مختلف کف سازی از پایین به بالا در طبقات بالا:
1 ـ طاق ضربی یا انواع طاقهای دیگر
2 ـ بتن سبک در صورت لزوم
3 ـ عایق صوتی در صورت لزوم
4 ـ ملات
5 ـ موزائیک یا سنگ یا سرامیک
6 ـ کف پوش در صورت لزوم
1 ـ زمین کوبیده
اولین لایه کف سازی زمین کوبیده میباشد. چنانچه ساختمان احداث شده در زمینهای خاکدستی و یا زمینهای سست باشد برای جلوگیری از نشستهای احتمالی زمین کف اطاقها و یاسالنها را میکوبند. این کوبیدن برای کف انبارها که ممکن است علاوه بر نیروهای معمولی تحتتاثیر نیروهای ضربه هم واقع شود دارای اهمیت بیشتری میباشد برای این کار پس از اتمامعملیات سفت کاری کف اتاقها را آب پاشی نموده و بوسیله ضربههای دستی و یا مکانیکی تراکمخاک محل را بحداکثر میرسانند.
2 ـ بلوکاژ:
برای جلوگیری از نفوذ رطوبت به کف اتاقها و سالنها روی زمین کوبیده شده به ضخامتحداقل 15 سانتی متر سنگهای درشت با قطر تقریبی 5 سانتی متر میریزند. این لایه با توجه بهفضای خالی بین سنگها مانع صعود نم به طبقات بالاتر میگردد. درشتی دانهها بلوکاژ هر چهبالاتر میآید کوچکتر میشود.
3 ـ بتن مگر:
برای بدست آوردن سطح صاف و محکمی روی بلوکاژ در حدود 10 سانتی متر بتن مگرمیریزند.
بهتر است بتن ریزی در بلوکهای 1 × 1 یا 5/1 × 5/1 متر ریخته شود و هر بلوک با بلوکبعدی حداقل یک سانتی متر فاصله داشته باشد.
در اثر این فاصلهها امکان انقباض و انبساط بتن فراهم شده همچنین با وجود این فاصلههاترکهای ایجاد شده در اثر نشستهای جزئی کف دیده نمیشود.
این فاصلهها باید با آسفالت یا مصالح دیگری از این قبیل که خاصیت تحمل فشار را داشتهباشد پر شود. چنانچه کف ساختمان علاوه بر نیروهای عمودی تحت تاثیر نیروهای کششیشدید باشد باید حتماً از بتن مسلح استفاده شود. فاصله و قطر میلگردها با محاسبه مشخصمیشود.
در موقع میلگرد گذاری باید میلگردهای هر بلوک مستقل بوده و به میلهگردهای بلوک مجاور متصل نباشد.
4 ـ ملات:
روی بتن مگر یک لایه ملات سیمان یا ماسه سیمان آهک کشیده میشود این لایه جهت فرشموزائیک یا سنگ میباشد.
البته در این پروژه که ما در آنجا بعنوان کارآموز فعالیت میکردیم بخاطر اینکه لولههای شوفاژ وهمچنین لولههای گاز جهت آشپزخانه از کف عبور میکردند در ملات از آهک استفاده نمیکردیمزیرا آهک لولهها را میپوشاند.
ملات ماسه سیمان باید با ماسه شکسته و یا ماسه رودخانهای کاملاً شسته تهیه شود.
مقدار سیمان مصرفی در این نوع ملات بین 300 الی 600 کیلوگرم در مترمکعب میباشد.مقدار سیمان مصرفی در ملات بعلت اینکه باید مانند فیلم نازکی دور تمام دانهها را فراگیرد وباعث چسبیدن آنها به هم شود بیشتر از مقدار سیمان مصرفی در بتن میباشد.
5 - موزائیک:
در ایران موزائیک به قطعه سیمانی گفته میشود که به ابعاد 10 × 10 و 20 × 20 و 25 × 25 و 30 × 30 و 50 × 50 یافت میشود و کف اطاقها را با آن فرش میکنند این قطعه را معمولاً در دولایه آستر و رویه میریزند و بعد آنرا با دستگاههای مخصوص پرس میکنند و بعد چند روزی آنرادر هوای آزاد گذاشته و آب پاشی مینمایند تا در مجاورت رطوبت سیمان سخت گشته و قابلاستفاده شود. آستر موزائیک را کم سیمانتر و رویه آنرا پر سیمانتر میگیرند.
چنانچه فرش موزائیک آخرین لایه کف سازی باشد موزائیک را از نوع مرغوبتر انتخاب مینمایند. ولی در پروژهای که ما بودیم بدلیل اینکه بعدا باید آنرا موکت میکردند موزائیک ساده و ارزان استفاده میکردیم بدلیل کاهش هزینهها بدلیل اینکه از موزائیک ارزان قیمت استفاده میکردی و روی آنرا میخواستیم موکت کنیم روی موزائیک را قبل از فرش کردن حداقل یک بار باید سائید تا پستی و بلندیهای آن یکنواخت گردد.
ب: کف سازی در طبقات
اولین لایه کف سازی در طبقات طاق ضربی یا تیرچه بلوک میباشد که البته در ساختمانهایبزرگ امروزه استفاده طاق ضربی کمتر شده و بدلیل سرعت کار معمولاً از تیرچه بلوک استفادهمیکنند تیرچههایی که ما در کارگاه استفاده میکردیم 25 سانتی متر ارتفاع داشتند و بلوکهایمورد استفاده نیز از نوع بلوکهای سفالی بود که دقتی تیرچه و بلوکی در همست میشوند ارتفاع آنبه 30 سانتی متر میرسید. بعد از تیرچه بلوک باید روی آنرا بتن سیک ریخت.
بتن سبک:
وزن مخصوص دانههای سنگی بین 1800 تا 2200 کیلوگرم بر متر مکعب است چنانچهمنظور از بتن ریزی فقط پر کردن فضای خالی باشد بهتر است از دانههای که وزن مخصوصکمتری دارند استفاده نماییم این دانهها که بنام پوکه معدنی یا پوکه صنعتی هستند دارای وزنمخصوص بین 500 الی 800 کیلو گرم بر متر مکعب میباشد. به بتنی که با این دانهها ساختهبشود بتن سبک میگویند. بعد از اجرای تیرچه بلوک در طبقات از بتن سبک استفاده مینمایند.
عایق صوتی:
در ساختمانهای بلند که واحدهای مسکونی روی هم قرار میگیرند برای اینکه ساکنین طبقاتاز لحاظ صدا مزاحم یکدیگر نشوند باید در کف از عایقهای صوتی استفاده گردد نظر به اینکههنوز عمر آپارتمانسازی در ایران چندان زیاد نیست به اجرای این لایه از سقف چندان توجهنمیشود البته در کشورهای مدرن اجرای این لایه در طبقات اجباری است.
سرویسها:
حمام ـ توالت ـ روشوئی ـ آشپزخانه
قسمتهای فوق که از مهمترین مکانهای ساختمان است از لحاظ اجرای ساختمانی مخصوصاًدر مورد قیر و گونی دارای یک نوع دیتیل میباشد فقط ممکن است از لحاظ معماری (ابعادمحلها) و یا تاسیسات و نوع لولهکشی با هم متفاوت باشند. کف و دیوارهای سرویسها دارای یکدیتیل جداگانه میباشد لایههای کف سرویسها از پایین به بالا بعد از تیرچه بلوک عبارتند از:
1 ـ بتن سبک برای شیب بندی
2 ـ یک لایه ماسه سیمان
3 ـ قیروگونی
4 ـ فرش
چنانچه در کف سرویسها کف شور کار گذاشته شود حتماً باید تمام قسمتهای کف شیبملایمی به طرف کف شور داشته باشد نصب کف شور در حمامها لازم است ولی در آشپزخانههاچندان احتیاج به کف شور نمیباشد.
همچنین در کف دستشوئی قطرات آبی که در کف ریخته میشود میتوان با تی زمین شورخشک نمود. چنانچه قبلاً نیز ذکر شد همیشه یک قشر ماسه سیمان برای زیر قیرگونی انجاممیشود این لایه و لایه قیر و گونی افقی و عمودی برای تمام سرویسها لازم است.
قیر و گونی:
قیروگونی سرویسها بهتر است در دو مرحله انجام شود. مرحله اول دیوارها مرحله دوم کف.
نظر به اینکه معمولاً کاشی کاری سرویسها را قبل از فرش کف انجام میدهند چنانچهقیروگونی کف نیز همزمان قیروگونی دیوارها انجام شود در موقع کاشی کاری و عبور و مرورکارگران از روی کف ناچاراً قیروگونی آسیب دیده و سوراخ میشود در نتیجه در موقع فرش کفدوباره باید این قیر و گونی با دو لایه قیر و یک لایه گونی تجدید شود.
برای جلوگیری از این دوبارهکاری بهتر است ابتدا دیوارها را قیروگونی نموده و حداکثر اینقیروگونی را تا 10 سانتی متری کف ادامه دهیم و بعد از اجرای کاشی کاری و بلافاصله قبل ازفرش کف نسبت به قیروگونی کف اقدام نمود و فوراً فرش کف را شروع نمائیم بهتر استقیروگونی کف سرویسها در دو لایه گونی و سه لایه قیر انجام شود و پس از اجرا حتماً بوسیله آببستن در محل از غیر قابل نفوذ بودن آن مطمئن شویم.
اگر قیروگونی کف بعد از کاشی کاری دیوارها انجام شود باید حتماً قیروگونی کف زیر قیر وگونی قبلی قرار گیرد و بوسیله قیر داغ این دو لایه به هم بچسبد.
در موقع قیروگونی کف باید دقت شود تا محل کف شور کاملاً آب بندی شده و در صورتامکان این قیروگونی داخل لوله کف شور قرار گیرد.
فرش کف:
چنانچه کف دارای شیب باشد یعنی اگر در کف سرویس کف شور کار گذاشته باشند محلسرویس را باید با کف پوشهائی که ابعاد آن کوچکتر باشد فرش نمائیم. این ابعاد بستگی به بزرگیو کوچکی سرویس دارد زیرا قطعات بزرگ مثلاً 30 × 30 نمیتوان شیب لازم را در محلهایکوچک اجراء نمود ولی چنانچه کف سرویس دارای شیب نباشد میتوان برای فرش آن از هراندازه کف پوش استفاده نمود مانند سرامیک یا موزائیک سنگ، کاشیهای مخصوص که اینکاشیها باید اولاً مقاوم بود. و در ثانی لیز نباشد که البته ما برای فرش کف سرویسها از سرامیکهایبه ابعاد 30 × 20 استفاده میکردیم که این سرامیکها و نوع و اندازه آن توسط صاحب کاربهپیمانکار داده شده بود.
لایههای دیوارهای سرویسها از خارج به داخل:
1 ـ دیوار
2 ـ قشر ماسه و سیمان زیر قیروگونی
3 ـ قیروگونی
4 ـ تور سیمی
5 ـ کاشی لعابی و ملات آن
در مورد اجرا دیوار و قشر ماسه و سیمان زیر قیروگونی قبلاً هم اشاره کردیم اما راجع به بقیهموارد لازم است توضیحاتی داده شود:
قیروگونی:
ارتفاع قیروگونی حمامها باید در حدود 30 سانتی متر بالاتر از دوش و برای آشپزخانه وتوالتها و روشوئی نیز 30 سانتی متر بالاتر از روشوئی، ظرفشوئی باشد. در این مرحله اگر یکلایه گونی و دو لایه قیر اجرا شود هم کافی است. در بعضی مواقع ارتفاع قیروگونی را در سرویسهابیشتر از 10 سانتی متر ادامه نمیدهند و به همین دلیل از اجرای یک لایه توری سیمی نیزخودداری مینمایند البته این روش از لحاظ عملی مجاز نمیباشد.
تورسیمی:
اصولاً علت چسبیدن قشر ماسه و سیمان به آجر و یا آجر به ملات اینست که در آجرهاخاصیت مکندگی آب وجود دارد در صورتیکه ملات یا قشر ماسه سیمان در مجاورت آن قرارگیرد مقداری از آب آنرا که مخلوط با سیمان میباشد مگر در نتیجه تارهای نازکی که یک سر آنداخل آجر و سر دیگر آن به ملات چسبیده بین آجر و ملات بوجود میآید و این تارها بهشکلی است که گویی ملات به آجر پنجه انداخته است البته باید دقت داشت که اگر آجر خیلیخشک باشد کلیه ژل سیمانی را به خود جذب میکند و مانع انجام فعل و انفعال شیمیایی سیمان و در نتیجه سخت شدن آن میگردد و اگر آجر زیاد اشباع باشد تمایلی به جذب آب ملات نشاننمیدهد.
حال اگر ملات سیمان پشت کاشی لعابی روی لایهای مانند قیر و گونی انجام شود کهبهیچوجه آب ملات را نمیمکد در نتیجه آن و بعد از خشک شدن این دو لایه بصورت دو جسمجدا از هم کار میکنند و در اثر کوچکترین ضربه لایه رویی فرو میریزد. برای جلوگیری از اینموضوع چنانچه قیروگونی را تا ارتفاع 30 سانتی متر بالاتر از محل دوش ادامه داده باشند روی آنرایک لایه تور سیمی میکشند که ملات پشت کاشی لعابی به آن بچسبد. معمولاً تورسیمی را بامیخ به دیوار متصل مینمایند که تور سیمی باید کاملاً کشیده و محکم به دیوار نصب گردد.
کاشی لعابی و ملات آن:
کاشی قطعهای است لعابی به ابعاد 10 × 10 یا 15 × 15 یا 20 × 20 و یا ابعاد دیگر، ضخامت آندر حدود 6 میلیمتر الی یک سانتی متر کاشی برحسب لعاب روی آن به رنگهای سفید یا رنگی بهبازار میآید. کاشی از دو لایه تشکیل شده است لایه زیرین کاشی از جنس خاک رس میباشد کهپس از تعیین درصد ناخالصیهای آن و اضافه نمودن مواد لازم آنرا قالبگیری نموده و پس ازخشک نمودن آنرا به کوره میبرند در این مرحله پختن قطعه کاملاً انجام نمیشود سپس از کورهخارج میکنند و لعاب روی آن میپاشند و دوباره به کوره میبرند و لعاب ذوب شده و کلیه سطحکاشی را میپوشاند و سطحی صاف و صیقلی و غیر قابل نفوذ ایجاد میکند.
برای نصب کاشی ابتدا زیر کاشی را در کف بوسیله گچ یا ماسه تراز میکند و بعد کاشی را بحالتراز و شاقول نصب نموده و موقتاً با قطعهای گل رس تعادل آنرا حفظ مینمایند بعد دوغاب پرسیمانی با ماسه نرم ساخته و آهسته آهسته آنرا با دوغاب سیمان پر میکنند ممکن است در اثروزن دو غاب کاشی از جای خود خارج شود پس از آنکه پشت یک رج کاشی با دوغاب سیمانیپر شد رج بعد را روی آن میگذارند و بعد از اتمام کار درزهای آنرا با ملاتی که از لحاظ رنگ باکاشی هماهنگ باشد بندکشی مینمایند معمولاً از لحاظ زیبایی ارتفاع کاشی کاری را تا زیر سقفادامه میدهند البته تنها در آشپزخانه تا 50 سانتی متر زیر سقف کاشی کاری کردیم و در بقیهسرویسها نیز تا 50 سانتی متر زیر سقف به خاطر سقف کاذب.
سقف کاذب:
سقف کاذب سقفی است که در زیر سقف اصلی ساختمان ساخته میشود و به سقف اصلیآویزان است. سقف کاذب را بعلل مختلف میسازند ولی ما در پروژه خود به دلیل عبور لولههایآب سرد و گرم و همچنین کانالهای کولر و لولههای فاضلاب اجرا کردیم که حدوداً چیزی حدود50 تا 60 سانتی متر بود ارتفاع سقف کاذب دقیقاً در ذهنم نیست.
قسمتهای مختلف سقف کاذب عبارتند از:
1 ـ میله گردهای عمودی
2 ـ میلهگردهای افقی چپ و راست
3 ـ نبشی کنار دیوار
4 ـ چوبهای چهار تراش چپ و راست
5 ـ ورقه اکوستیک
6 ـ رابیتس
7 ـ گچ کاری
البته موردهای 2، 4، 5 فقط در مورد سقفهای کاذب اکوستیک اجرا میگردد و حالا لازم استتا راجع به بقیه موارد توضیحاتی داده شود:
میلهگردهای عمودی:
همان طور که گفتیم سقف کاذب به سقف اصلی ساختمان آویزان است برای اینکارمیلهگردهایی که در حین کار با طول معین (که بستگی به ضخامت سقف کاذب دارد) در سقفنصب مینماید. چنانچه سقف بتنی باتیرچه بلوک باشد قبل از بتنریزی این میلهگردها را دربینآماتورهای سقف قرار میدهند در این نوع سقفها فاصله میلهگردها از هم در حدود 40 الی 50سانتی متر است. سقفهای طاق ضربی نیز ربطی به پروژه ما ندارد.
میلهگردهای افقی چپ و راست:
بعد از میلهگردهای عمودی انتهای این میلهگردها را بوسیله دو ردیف میلهگرد چپ و راستبه هم متصل مینمایند بطوریکه در زیر مستطیلهایی به ابعاد 40 × 40 یا 40 × 100 سانتی مترتشکیل شود بجای میلهگردهای افقی چپ و راست میتوان از نبشی یا سپری نیز استفاده نمودباید دقت کرد که این شبکه 40 × 40 یا 40 × 100 کاملاً در یک سطح واقع شده باشد زیرا در اینصورت سقف تمام شده در یک سطح نبوده و بد منظره میشود.
رابیتس:
چنانچه لایه آخر سقف کاذب سفید کاری با گچ باشد از اجرای چوبهای تراش خوددارینموده و بعد از نصب میلهگردهای چپ و راست و ورقه رابیتس را که تقریباً شبیه توری است به این میلهگردها با مفتولهای 3 تا 5/3 میبندند.
فاصله بستن رابیتس به سقف نباید زیاد باشد زیرا در اینصورت رابیتس وزن گچ همچنین گچ وخاک روی آنرا تحمل نکرده و سقف ناصاف میشود به این ناصافی اصطلاحاً کاس و سینهمیگویند. در این طریقه هم باید نبشی کنار دیوار کار گذاشته شود و سرورقههای رابیتس بآنمتصل گردد.
گچ کاری روی رابیتس:
اجرای این لایه مانند همان است که در مورد گچ کاری توضیح دادیم فقط در این مرحله برایقشر زیر گچ کاری نباید از کاه گل استفاده کرد بلکه باید حتماً از گچ و خاک استفاده کرد زیرا گچ وخاک از سوراخهای رابیتس گذشته و مانند قلابی در پشت آن قرار گرفته و سطح محکم ویکنواختی را ایجاد مینمایند. برای آخرین قشر سقف کاذب از انواع پوششهای دیگری نیزمیتوان استفاده کرد که ما بدلیل کم هزینه بودن از گچ استفاده کردیم.
ژوئن یا درز انبساط:
با توجه به اینکه جنس خاک و نوع رگهها و نوع قرار گرفتن دانهها در یک قطعه زمین وسیع یکسان نیست و همچنین سطح آبهای زیرزمینی نیز در یک منطقه وسیع متفاوت است در نتیجه نشست ساختمان بزرگ در روی زمین، یکسان نیست و ممکن است در اثر تفاوت نشست در ساختمانها ترکها و خرابیهایی ایجاد شود برای جلوگیری از این موضوع در ساختمانهای بزرگکه ابعاد آن بیش از 30 متر است و یا دیوار سازیهای بزرگ برای اینکه نشستهای متفاوت زمینبه ساختمان آسیب نرساند در سراسر آن اقدام به ایجاد ژوئن مینمایند فاصله ژوئنها بستگی بهنوع زمین دارد و آن بدین طریق است که بریدگی سراسری در تمام قسمتهای دیوار و یا هر سازهدیگر ایجاد مینمایند باید توجه داشت که این بریدگی در کلیه قسمتهای ساختمان نیز اجرا شودحتی در موقع بتن ریزی شناژ ژوئن باید در کلیه قسمتهای ساختمان در یک مقطع باشد بواسطهوجود ژوئن ممکن است در موقع زمین لرزه خرابی یک قسمت از ساختمان به قسمتهای دیگرآسیبی نرساند و از ایجاد خسارت بیشتر جلوگیری میکند.
بام:
سقف آخرین طبقه هر ساختمان را بام میگویند. بامها به دو قسمت کلی تقسیم میشوند:
1 ـ بامهای شیب دار
2 ـ بامهای سطح
ما در اینجا به بامهای شیب دار کاری نداریم زیرا بام ساختمانهای مذکور در پروژه از نوعبامهای مسطح بوده است و راجع به بامهای مسطح توضیح میدهیم.
در این نوع بامها که معمولاً برای جلوگیری از سرایت رطوبت به داخل ساختمان بوسیلهقیروگونی و یا ایزوگام ایزولاسیون میشود سه محل قابل ذکر وجود دارد که باید در این محلهادقت شود و باید در آنها دیتیلهایی مخصوصی اجرا شود.
1 ـ سطح کلی بام
2 ـ سطح بام در محل ناودان
3 ـ سطح بام در محل برخورد با جان پناه و سایر برآمدگیهای دیگر.
لایههای سطح کلی بام از پایین به بالا عبارتند از:
1 ـ گچ کاری داخلی
2 ـ تیرچه بلوک
3 ـ بتن سبک برای شیب بندی
4 ـ ماسه سیمان زیر قیرگونی یا ایزوگام
5 ـ قیروگونی یا ایزوگام
6 ـ قشر محافظ روی قیر و گونی
7 ـ فرش موزائیک
موردهای 6 و 7 فقط در موقعی است که بجای ایزوگام از قیروگونی استفاده کنیم که در چندسال اخیر به دلیل رواج ایزوگام و همچنین آسانی نصب و همچنین عمر مفید آن و نیاز به نیرویانسانی کمتر و آلودگی کمتر استفاده از قیروگونی جهت ایزولاسیون سقف تقریباً خیلی کم شدهاست.
در مورد موارد مذکور نیازی به توضیح نیست زیرا در بین مطالب گفته شده فقط در مورد نحوهایزولاسیون با ایزوگام این توضیح را بدهیم که پس از آخرین مرحله ایزوگام ساختمان انجاممیشود در مرحله سقف تمام شده را که قبلاً آماده شده کروم بندی میکنیم و سپس بین کرومبندیها را با پوکه صنعتی پر میکنیم.
ورودی آنرا با ملات ماسه و سیمان میپوشانیم به دلیل شیب بندی بام که از اهمیت خاصیبرخوردار است پس از این مرحله ایزوگام بام انجام میشود که باید دقت شود در موقع ایزوگام هرلایه جدید قسمتی از عرض لایه قبلی را بپوشاند و در کنارهها تا روی دیوار جانپناه بالا بیاید وحدود 10 سانتی متر روی دیوار بگیرد. البته قبل از ایزوگام باید دقت شود که سیمان زیر آن کاملاًخشک باشد و رطوبتی نداشته باشد.
برای اینکه از غیرقابل نفوذ بودن ایزوگام مطمئن شویم سوراخهای ناودان رابوسیله گچمسدود مینمائیم ورودی بام را آب میبندیم و در صورت 24 الی 48 ساعت اگر آب نفوذ نکردایزوگام انجام شده قابل اطمینان است. البته در مورد کف سرویسها اگر قیروگونی کنیم بهتر ازایزوگام میباشد.
ناودان:
همانطور که میدانیم کلیه آب باران بوسیله شیبهای احداثی به محل ناودان راهنمایی شده و ازآنجا به چاه یا خارج میریزد بدین لحاظ اطراف ناودان بیشتر از کلیه نواحی دیگر بام محل عبورآب بوده و خطر نفوذ آب از آنجا بیشتر است. بهمین دلیل برای اجرای آن قسمت از بام دیتیلمخصوصی را اجرا مینمایند.
بهترین محل برای ناودان درست در وسط بام میباشد (محل برخورد اقطار) زیرا فاصله آننقطه از تمام نقاط دیگر تقریباً یک اندازه بوده در نتیجه با توجه به 2 درصد شیب مورد نیاز بار کلیسقف در همه جهات بطور یکسان پخش میشود ولی اگر ناودان درست در وسط ساختماننباشد در نتیجه از یک نقطه از بام دورتر بوده و بهمان نسبت بار آن نقطه بیشتر خواهد بود.
ولی انتخاب محل ناودان درست در وسط بام بعلت وجود اطاقها و سالنها و اینکه نمیتوان ازوسط اطاقها لوله فاضلاب گذارنیده تقریباً هیچ وقت مقدور نیست.
بنابراین باید محل ناودان را جایی انتخاب نمود که نزدیکترین فاصله ممکن را به تمام نقاط بامداشته باشد. تا بدینوسیله بار بام حداقل شود ضمناً عبور لوله ناودان در طبقات مزاحمتی برایاطاقها و سالنها و کمدها ایجاد ننماید.
تعداد ناودان بستگی به بزرگی و کوچکی بام دارد هر قدر سطح بام وسیعتر باشد برای تخلیهآب باران به ناودان بیشتری نیاز داریم بطور کلی تعداد ناودان باید به اندازهای باشد که آب باران راهر چه سریعتر جمعآوری نموده و به خارج از بام هدایت کند. برای هر صد متر مربع یک ناودانلازم میباشد. لایههای بام در محل برخورد با جان پناه و یا سایر برآمدگیهای دیگر.
بعد از لایه ماسه سیمان دیوارهای جان پناه را تا یک رگ (در حدود 10 سانتی متر) بالاتر ازسطح بلندترین نقطه بام میچینند و بعد کف و بدنه عمودی آنرا هم ماسه سیمان میکنند وایزوگام را تا روی جان پناه ادامه میدهند بطوریکه بعد از انجام ایزوگام بام بصورت کاسهای درمیآید که لبههای آن در حدود 10 سانتی متر ارتفاع دارد.
پس از انجام این قسمت و اجرای کلیه پوششهای بام چیدن جان پناه پشت بام را تا ارتفاع موردنیاز (در حدود 60 الی 80 سانتی متر) ادامه میدهند و آنگاه روی آنرا یک قطعه درپوش سنگی ویا درپوش سیمانی یا مصالح دیگر قرار میدهند.
این درپوشها که محافظ دیوار بام از تاثیر عوامل جوی میباشد باید دارای شیبی یک طرفه و یادو طرفه باشد که اگر یک طرفه باشد بهتر است این شیب بطرف بام باشد.
عرض این در پوشها باید چند سانتی متر از هر طرف از عرض دیوار جان پناه پهنتر باشد و زیراین لبهها حتماً باید آبچانی گذاشته شود تا آب دیوار مربوطه را تر و بد شکل ننماید سطح داخلیجان پناه مخصوصاً آن قسمت که دارای ایزوگام میباشد باید با ماسه و سیمان پوشانده شود تا ازمعرض تابش آفتاب محفوظ گردد.
دودکشها:
دودکشها لولههایی هستند که دود یا هوای آلوده داخل دستگاههای تولید حرارت مانندبخاری گازی هوای داخل فضای آشپزخانه و یا توالت را به خارج هدایت میکنند.
برای ساختن دودکشها از لولهها مخصوصی استفاده میکنند. استفاده از لولههای سیمانیمعمولی که دارای جداره کلفتی میباشد پیشنهاد نمیگردد زیرا کار گذاشتن این لوله در دیوار باتوجه به قطر خارجی آن در حدود 25 الی 30 سانتی متر است در دیوار ایجاد بریدگی نموده و ازقدرت آن میکاهد ولی چنانچه از لولههای ایرانت استفاده گردد دودکشها بهتر کار خواهند کرد.بهتر است لوله ایرانت را ضمن دیوار چینی در محل مخصوص کار گذاشته شود.
بلندی لولههای دودکش باید با توجه به بلندی ساختمانهای اطراف ساخته شود در هر حالدودکش باید در حدود 50 سانتی متر از دیوارهای اطراف بلندتر باشد.
برای هر دستگاه حرارتی باید یک دودکش جداگانه ساخته شود و بدین ترتیب نباید هیچوقتاز یک دودکش برای دو بخاری استفاده شود زیرا اگر فرض بر این باشد که دود در اثر گرم نمودنهوای مجاور خود و پایین آوردن وزن مخصوص آن به بالا صعود میکند حال اگر چند متر بالاترنیز هوا در اثر گرما همین وزن مخصوص را داشته باشد نتیجتاً در دودکش اغتشاش ایجاد شده و دود به خارج نمیرود. بهتر است در قسمتهای انتهایی دودکش وسیلهای نصب شود که از ورودمستقیم بادهای شدید به داخل بخاری جلوگیری شود این بادگیرها انواع مختلف دارد.
چنانچه دودکش در وسط وام بام قرار گیرد باید برای ایزولاسیون اطراف آن همان دیتیلی را کهدر مورد جان پناه توضیح داده شد اجرا گردد.
درو پنجره:
در و پنجره از قسمتهای مهم و اساسی ساختمان میباشد زیرا بوسیله این قسمت از ساختماناست که ارتباط ساکنین یک واحد مسکونی با خارج فراهم شده و نور و هوای مسکونی تامینمیگردد.
در موقع انتخاب مصالح و یا فرم پنجره باید دقت کافی بعمل آید تا علاوه بر زیبایی نور و هوایکافی به واحد مسکونی برساند.
در و پنجره را عموماً با چوب و یا پروفیلهای فلزی و یا پروفیلهای آلومینیم میسازند.
برای ساختن درهای ورودی اطاقها از چوبهای مصنوعی مانند فیبرنئوپان ـ تخته سه لای بیروکش و با روکش استفاده مینمایند. چهار چوب اصلی درهای ورودی را از پروفیلهای فلزیمیسازند.
پنجرهها عموماً از پروفیلهای فلزی و یا آلومینیم ساخته میشوند.
پنجرههای آلومینیم که البته در پروژه ما همه پنجرهها از نوع آلومینیومی بودند را اغلببصورت کشوئی میسازند و پنجرههای فلزی را با لنگه در بازشو میسازند (غیرکشوئی).
کلیه درها و پنجرههای فلزی به ترتیب از پروفیلهای چهار چوبی ـ لنگه دری ـ زهوار ساختهمیشود و برای جدا نمودن کتیبه از قسمت باز شو پروفیل سپری مورد استفاده قرار میگیرد. ابعادو شکل و وزن و سایر مشخصات پروفیلهای فلزی در کاتولکهای منتشره از طرف کارخانجاتسازنده پروفیل کاملاً مشخص میباشد.
پله:
پله وسیله ارتباط سطوح مختلف ساختمان بیکدیگر میباشد به عبارت دیگر طبقات مختلف ساختمان را بیکدیگر مربوط مینماید بطور کلی پله از لحاظ ارتباط طبقات یکی از مهمترین قسمتهای ساختمان محسوب میگردد ولی به علت آنکه از این فضا به نسبت فضاهای دیگر ساختمان از لحاظ زمان توقف کمتر استفاده میگردد همیشه سعی بر این است که حداقل فضای ممکن برای پله در نظر گرفته شده و حتی المقدور مکانهای روشن و آفتابگیر ساختمان را برای پله اختصاص ندهند.
از لحاظ ارتفاع پله باید گفت که هر قدر ارتفاع پله زیادتر باشد تعداد پله مورد نیاز برای عبور ازطبقهای به طبقه دیگر کمتر بوده در نتیجه قفسه پله یا فضای لازم برای ایجاد پله کمتر است ولیارتفاع پله کاملاً بستگی به محل استفاده و اشخاص استفاده کننده از آنرا دارد معمولاً ارتفاع پلهبرای طبقات آپارتمانها مسکونی در حدود 16 الی 20 سانتی متر است که توسط مهندس محاسبتعیین میشود.
حداقل عرض پله نیز توسط مهندس محاسب تعیین میشود که حدوداً بین 100 و 120سانتی متر در نظر میگیرند.
در ایران حتی المقدور پله را در قسمت شمالی ساختمان قرار میدهند زیرا مردم ایراناطاقهائی با نور جنوب را ترجیح داده و سعی میکنند مکانهای کم اهمیتتر از جمله پله را درسمت شمال بنا نمایند. پله باید در محلی باشد که از هر نقطه ساختمان بخوبی قابل رویت بوده وشخص تازه وارد بتواند راه خود را به راحتی پیدا کند. حداکثر فاصله پله از دورترین نقطهساختمان نباید بیش از 25 متر باشد زیرا در موقع بروز حریق این فاصله حداکثر مسافتی است کهیک نفر میتواند طی نموده و خود را به پله برساند بنابراین باید سعی شود پله تقریباً در وسطساختمان ایجاد شود.