بازار قدیمی همدان :
بازار:
در طول شکلگیری روابط
اجتماعی شهر و در پی تقابلهای مختلف فکری و تبادلات گوناگون اقتصادی
زمینههای نزدیکتر تفاهم بین مسایل دینی و روحانیت، از یکسو و موضوعات دنیایی و
تجار و پیشهوران و دهقانان، از سوی دیگر منجر به نزدیکی نسبی آنها با یکدیگر میشد.
طبیعی است که تکوین سازمان شهر نیز از این گرایشها پیروی نموده و مسجد جامع و
بازار اطراف آن دقیقاً بر فصل مشترک فضایی این دو گروه اجتماعی بنا گردید. هرچند منطقه
نظامیان و صاحب منصبان نیز در مجاورت هر دو گروه بود، ولی، اتصال عینی آنها، فاقد
خصلت ارتباطی در حد بازار و مسجد جامع بود.
تغییرات اجتماعی و تحولات
زیستی معاصر تا حدود زیادی این انسجام را برهم ریخت و آن ارتباط تنگاتنگ را تا
حدودی منفصل کرد؛ زیرا از یک طرف، ظهور "ماشین" به مفهوم اعم و ورود
"اتومبیل" به معنای اخص آن در زندگی شهری، بافت
شهر را تغییر داد و کوچههای
مالرو بهخیابان ماشینرو بدل گردید و بین بازار و
مسجد، اندکی فاصله انداخت،
از طرف دیگر، شکل و حجم معاملات نیز به تبع گستردگی
جامعه، گسترش یافت و ضمن
اینکه برخی از مشاغل و صنوف منسوخ شد، آرامش حاکم بر
حجرههای بازار، اکنون، جوابگوی
سرعت ماشینی و مبادلات انبوه و سریع نبود؛ لذا، به
تدریج تجارت از "قلب
بازار" به "دست خیابان" افتاد و ارتباطات چهره به چهره به مبادلات
سفارشی و معاملات تلفنی بدل گردید.
حجرهها متروک ماند،
راستاها کم رونق شد، سراها و کاروانسراها از جنب و جوش افتاد و بالاخره
بسیاری از کاربریهای اراضی، مکانها و فضاها دگرگون گردید.
راه تجاری معروف به راه
ابریشم را میتوان تا سال 1700 میلادی (پیش از گسترش تجارت دریایی) یکی از
مهمترین راههای تجاری دنیا به شمار آورد. این راه از بندر اسکندرون در کرانه شرقی
دریای مدیترانه شروع شده و پس از گذشتن از حلب، دمشق، هیت، بغداد، خانقین،
کرمانشاه، همدان، ری و خراسان از یک سوی
به طرف مرو، بخارا، سمرقند
و سپس به چین و از سوی دیگر به طرف شرق و قندهار میرفته
و پس از عبور ارتفاعات
افغانستان فعلی به هند رسیده است و در واقع، تا حفر کانال
سوئز در سال 1869 تنها راه
تجاری بین غرب و شرق بوده است و کلیه شهرهای واقع در
مسیر این جاده از آبادترین
شهرهای آن زمان به شمار میرفتند. پس از فتح کانال سوئز
کالاهای تجاری یا از مسیر
قبلی و یا از طریق خلیج فارس و بندر بصره به بغداد میآمد
و کالاهای مورد نیاز ایران
در همدان پیاده و تقسیم میشد. امر تجارت در مسیر بصره،
بغداد، همدان... پس از
ایجاد خط آهن بصره- بغداد به اوج خود رسید و این دو شهر از
مراکز عمده تجارت آن زمان
شد. بازرگانان اروپایی، غرب، ترک، روس و چینی و هندی در
این دو شهر تجارتخانههای
متعددی داشتند. ولی در عین حال کلیه امور تجارت در این
مسیر توسط شرکت انگلیسی هندشرقی
کنترل و اداره میشد و دولت وقت (سلسله قاجاریه)
امتیازات چشمگیری به تجار
انگلیسی داده بود، به طوری که در اواخر سال 1870(قبل از
فتح کانال سوئز) دو سوم
کالاهای صادره از اروپا از طریق بغداد و همدان به مشرق
فرستاده میشد.
وسیله نقلیه در آ،زمان مال
و شتر بود. فاصله مسافت بغداد به همدان 15 تا 20 روز طی میشده است، مقدار صادرات
ایران پس از فتح کانال سوئز از طریق بغداد حدود 20 میلیون تومان یا 182000دینار
بوده و این خود تقریباً نیمی از صادرات کشور را تشکیل میداده است.
کلیه کالاهای صادراتی کشور
به طرف بازارهای غرب، ابتدا به همدان حمل میشد و سپس از طریق بغداد به سایر نقاط
دنیا منتقل میگردید. پس از ایجاد خطوط راه آهن سرتاسری ایران
مشخصات تاریخی مجموعه
بررسی تاریخچه و روند توسعه
کالبدی قطعه
قطعة مورد مطالعه در محدوده
بین خیابانهای باباطاهر- اکباتان و اکباتان-
شهدا قرار دارد و عمدتاً
بافت بازار قدیم همدان را شامل میگردد. رود الوسجرد که
یکی از عناصر عمده تعیین
کننده در روند توسعه کالبدی شهر همدان بوده است از قسمت
جنوب شرقی قطعه واجد اولویت
عبور مینماید.
فضای جغرافیایی فوق که محدوده
استقرار بازار را تشکیل میدهد طی طول تاریخ پیدایش همدان از زمان اشکانیان تا کنون
همواره جزء ساخت کالبدی همدان بوده است.
از نوع کاربری قطعه واجد اولویت
در زمان اشکانیان اطلاع دقیقی حاصل نیست ولی از محتوای مضامین و نوشتههای مورخین،
میتوان این فرض را پذیرفت که در آن زمان محل فوق نزدیک ارگ سلطنتی و خزانه قرار
داشته است. زیرا هگمتانه یا همدان کنونی و تیسفون دو شهر مهمی بودهاند که به عنوان
ضرابخانه و خزانه حکومتی انتخاب گردیدهاند و تپه مصلی به عنوان دژ نظامی در قسمت
فوقانی مسلط بر فضای قطعه، حفاظت از محدوده خزانه را عهدهدار بوده است. وضعیت کالبدی و
نوع کاربری ارضی قطعه در زمان سلوکیان و ساسانیان تا ظهور اسلام اطلاع روشنی در
دست نیست، جز آن که میدانیم در این زمان این محدوده جزء محدودة زیر ساخت شهر قرار
داشته است.
بعد از ظهور اسلام و جنگ
نهاوند، شهر همدان مانند اکثر نقاط ایران آن روز، تحت حکومت عباسیان
و علویان قرار میگیرد. از نوشتههای مورخین اسلامی میتوان تا حدود زیادی به
وضعیت نزدیکی شهر همدان در آن دوران پی برد. همدان در سال 319 ه.ق مورد هجوم و
فتح دیلمیان قرار گرفت و از این زمان به عنوان پایتخت انتخاب گردید.
در آثار مورخین اسلامی از این
دوره، به عنوان دورهای جدید که شهر همدان به شیوه شهرهای اسلامی دارای تقسیمات مشخص و
سلسله مراتبی فیزیکی شامل کهندژ و شارستان و ربض است نام
میبرند.
نام بازار همدان برای اولین
بار در نوشتههای سیاحان این دوره منعکس میگردد. ابوالقاسم محمد بن
حوقل، که از مورخین و سیاحان اسلامی معروف قرن چهارم ه.ق محسوب میشود در کتاب
خود از بازار همدان نام میبرد.
با توجه به اینکه طبق نظر
اکثر ایران شناسان، تغییرات در ایران قدیم بسیار به کندی صورت میگرفته
است، میتوان این فرض را نزدیک به یقین دانست که بازاری که محمد بن حوقل از آن
نام میبرد در محدوده بازار فعلی همدان قرار داشته است و به عبارت دیگر بازرا فعلی
همدان بر روی بازار دوره دیلمیان(قرن چهارم) بازسازی و استوار گردیده است.
شهر همدان از بعد از ظهور اسلام
نیز غالباً مورد تاخت و تاز اقوام مختلف بوده و چندین نوبت تخریب گردیده است. در زمان
هولاکوخان مغول به موازات تخریب شهر، منطقه بازار نیز تخریب گردیده است.
مجموعه عناصر متشکله قطعه
مورد مطالعه شامل سراها، مراکز مذهبی، مراکز تجاری جدید، مراکز
تجاری حاشیهای و راستهها میباشند.
الف- سراهای صفوی:
سراهایی را که بر اساس سبک
معماری و عناصر بکار رفته در آنها میتوان مربوط به دوران صفویه
دانست و سرای گلشن و میرزا کاظم در دو سوی راسته اصلی هسته اولیه بازار بوده و هم
اکنون نیز از بخشهای فعال بازارند.
ب- سراهای قاجار:
این سراها که در بافت بازار
دارای اکثریتند، عمدتاً سراهایی هستند که در مرحله دوم توسعه بازار
احداث شده و هسته اولیه را در بر میگیرند، مهمترین این بناها که در حال حاضر وجود
دارند عبارتند از سرای قلمدانی، سرای نو، سرای صفرخان، سرای گمرک، سرای شریفیه،
سرای پیغمبر و سرای حسینخانی که سرای اخیر با فاصله دورتر از بافت اصلی بازار واقع
شده و خارج از قطعه میباشد.
ج- راستههای بازار:
از راسته بازارهای موجود
راستههای کفشدوزخانه، صحافخانه، موتوبخانه، قیصریه و
تیمچه کاشیها که همزمان با سراهای گلشن و میرزا کاظم و مجائر با آنها ساخته شدهاند(دوره
صفویه) به لحاظ سبک معماری و مصالح و تکنیک ساخت که آنان را همچنان سرپا نگه
داشته است، دارای ارزش میباشند و باقی راستهها فاقد ارزش معماری و هنری هستند.
د- مراکز مذهبی:
سه مرکز عمدة مسجد جامع، مسجد
پیغمبر و امامزاده شاهزاده حسین عناصر واجد ارزش درون محدوده مورد مطالعه هستند.
مشخصات ویژگیهای
عرصه و عیان
نحوه استقرار کالبد در زمین
بافت منسجم و به هم پیوسته
بازار بوسیله خیابان اکباتان به دو پاره تقسیم شده است به
طوریکه قسمت اعظم در غرب خیابان اکباتان قرار گرفته است. بافت بازار منطبق بر
خصوصیات اقلیمی مناطق سرد، بافتی فشرده و به هم پیوسته است که در بعضی قسمتها
بوسیلة فضای باز، گشوده شده است.
این فضاهای باز که
در حقیقت حیاطها و نقاط مرکزی سراهای بازار هستند، در راستای شمال غربی- جنوب
شرقی، امتداد یافتهاند. تنها یک مورد استثنا وجود داردکه مربوط به صحن مسجد جامع است
و امتداد آن نیز به سبب جهتگیری در راستای قبله، از راستای شمال غربی- جنوب
شرقی، منحرف شده است.
همانطور که عنوان شد، بافت
بازار توسط خیابان اکباتان به دو پاره تقسیم شده است؛ این مسئله سبب گشته است که کالبد
بازار، تنها در مجاورت خیابان به یکباره تغییر راستا داده و در امتداد آن جهتگیری
نماید و لذا گسترش بافت جدید در امتداد خیابان باعث شده است که در محل اتصال این
قسمت و بافت قدیم بازار، اغتشاشی بوجود آید. سطح کل مورد طراحی که بخش عمدهای از
بازار فعال امروزی را تشکیل میدهد، 6/10 هکتار است که 7/5 آن را کالبد و
الباقی را فضاها خالی در برگرفتهاند.
ویژگیهای ساختار کالبد مجموعه
کرونولوژی مجموعه و اجزا
دیرینه شناسی بازار همدان
به واسطة تغییر و تحولات اساسی که طی قرن متمادی تحمل نموده
بر اساس بناهای موجود ناممکن است. اگرچه به اشارة مقدسی[1]و ابن حوقل[2]قدمت ساختمان اولیة بازار
مربوط به دورة سامانیان است، لیکن بجز بنای کاروانسرای گلشن که متعلق به عهد صفوی
است، بخشهای عمده بازار کنونی در دورة قاجار و یا پهلوی ساخته شدهاند. با این حال،
بر اساس مدارک موجود، حتی پیش از هرودوت در پایتخت مادان یعنی هگمتانة باستان، نه
تنها داد و ستد و بازرگانی از دیرباز بسیار پررونق بوده بلکه یک نهاد بانکی و
بانکداری پیشرفته و تقریباً امروزی نیز جهت تسهیل امور تجاری و مبادلات کالایی در آن
شهر دایر و فعال بوده است. باید دانست که همدان به لحاظ جغرافیایی در مرکز تقاطع
شاهراههای شمال به جنوب و مغرب به مشرق (شاهراه خراسان) قرار گرفته که از قدیمیترین
ادوار ماقبل تاریخی یک چهارراه نظامی- سیاسی و تجاری- کاروانی به شمار میآمده
است بنابراین طبیعی است که مرکز مبادلات کالایی و بازارگاه نیز باشد.
بانکداری خصوصی همچون یک
کار بازرگانی در بابل نخست در پادشاهی کاندالانو (648 تا 629 ق.م) پیدا شد. در
همان آغاز اعضای دو خانوادة بانکدار بزرگ، خانوادة "اگیبی" و
خانواده که اهمیتتر "ایرانو" بودند که "اگیبیها" یهودی
بودند و موسس بانک ایشان یعغوب نام داشت.
دربارة فعال بودن بانک
خانواده اگیبی در بابل طی سالهای 460 تا690 ق.م (نزدیک به دو سده و
نیم) اطلاع در دست است و اسناد مربوط به آن از زمان کوروش و کمبوجیه (بین 520 تا
575 ق.م) وجود دارد. بانک اگیبی یهودی در هگمتانه شعبة معتبری داشته و خود ((اتیو
مردوک بالاتو)) رئیس بانک، طی سالهای 537 تا 553 ق.م در آن شهر بوده و البته با
برخی دیگر از شهرهای ایران داد و ستد هم داشتهاند.[3]
غرض از نقل این مطالب
یادآوری این نکته است که بخشی عمده و اساسی از تجارت و صرافی شهر
همدان از همان دوره مادان و باستان در دست یهودیان عابر در آنجا بوده چنان که در
دوران اخیر- عهد قاجار و پهلوی نیز بخشی از رونق تجاری شهر مرهون بازرگانان یهودی
همدانی و بغدادی که جای یهودیان بابلی باستان را گرفتند- به حساب میآید. علاوه بر
رونق امر تجارت در آن روزگار، میتوان از ترقی صنعت نیز سخن گفت زیرا چنانکه از
گزارش یک هیئت آتنی با ریاست اپیلیخوس به نزد داریوش دوم هخامنشی (در سال 423
ق.م) بر میآید، اریستوفان ازحابة بسیار گرانبهای ((کائوناکس)) که در اکباتان
(همدان) بافته شده بود اطلاع پیدا کرد.[4]
بالاخص صنایع طلاکاری،
اسلحهکاری، زینگری، علاوه بر بافندگی و سفالگری در هگمتانة
باستان شهرت وافر داشته است. پیداست که شاغلان پیشههای مزبور صانعان درون سور ربض
شهر، معمولاً حول معابد (چنانکه پیرامون مساجد اسلامی هم ملاحظه میشود) تجمع مییافتند
و تدریجاً بصورت ((راستوان)) (پهلوی) یا راستههای اصناف و حرف و به
گونه بازارهای خرید و فروش شکل یافتند. اگر آنچه یاقوت حموی (متوفی به سال 628
ه.ق) در اوصاف همدان کهن گفته مورد سنجش با ادوار قدیم و جدید قرار گیرد، اهمیت آن
شهر از لحاظ بازار و بازرگانی و پیشهها و پیشهوری اهالی آنجا طی تاریخ طولانیش
معلوم میگردد. به گفتة وی[5]راستة صیرفیان (زرگران) در
((سنجاباد)) بوده که کاخ ویرانة آنجا گنج خانه بوده است که در سدة ششم (زمان تالیف
این مطالب توسط وی) آن قریه در دو فرسنگی شهر واقع است. راستة پارچه فروشان در
دیهی بود که بدان برشیقان (پارسیکان) گویند. توصیفات دیگری از راسته بازارهای
همدان طی سدة ششم- که پایتخت سلاجقة عراق عجم بوده- در دست است که باید گفت همة
آنها در پی تازش مغولان به شهر در سال 618 قمری و ویران سازی و آتش سوزی مهیب از
میان رفتند
نخستین کسی که از بازار
همدان سخن گفته، مقدسی است که در قرن چهارم هجری (همزمان با
سامانیان) از آن چنین یاد میکنند: ((آن
شهر سه ردیف بازار داشته که
مسجد جامع در یکی از آنها بوده و ساختمانی کهن داشته
است)).[6] ابن حوقل نیز در قرن چهارم
هجری در توصیف سرزمین جبال از همدان به عنوان بزرگترین شهر
یاد میکند که قیمت کالاها در آن ارزان، تنوع آنها بسیار و تجارت در آن رایج بوده
است.[7] بنابراین میتوان برای
همدان در این دوره رونق اقتصادی قابل توجهی تصور نمود به طوری که در زمان آلبویه،
پایتخت آنان بوده است.[8]
یک قرن پس از یاقوت حموی،
حمدالله مستوفی مینویسد:
((همدان در
ابتدا شهری بسیار بزرگ بوده که بازار زرگرانش بر
زمین دیه بوده)).[9] با اینکه همدان از حملات
ویرانگر مغولان مصون نماند، رونق اقتصادی نسبی آن چنان بوده که بازار زرگرانش توجه
حمدالله مستوفی را جلب نموده است.
پس از توصیفی اجمالی
از اولیاء چلبی در سال 1065 قمری در مورد همدان موجود است که آنجا را یک ((شهر
تجاری)) نامیده و میگوید:
((بازرگانان
هند و سند و روم و عرب و عجم را با مالالتجارهشان در آنجا دیدم)). سپس به توصیف
پارچههای همدان پرداخته است. یک بار دیگر پس از تازش مغول، درست نیم قرن بعد از
چلبی، تمام توصیفات وی در تهاجم سربازان عثمانی و ترکان بدان شهر در سال 1136 قمری
دستخوش غارت و ویرانی گردیدند و بازارها و سراها و اماکن پیشهها و هنر و صنایع
چون آوار فروریخت؛ چنان که حدود یک سده پس از آن وقایع، آنگاه که فلاندن و کوست از
آنجا عبور میکردند (1840-1841 میلادی) هنوز آن مدنیت ایران زمین از خاکستر
ویرانی ترکها سر بر نیاورده بود. پیترو دلاوالة ایتالیایی که در قرن هفدهم میلادی
طی مسافرتی به ایران، در همدان نیز اقامت نمود، دربارة این شهر و بازار آن مینویسد:
((شهر
نسبتاً بزرگی است که بازار سقف آن همانند شهرهای اصلی ایران است)).[10] با این گفته وضعیت بازار
همدان از نظر کالبدی مشخص میگردد.
در اوایل قرن نوزدهم
میلادی، ویلیام هالینگبری در کتاب ((روزنامة سفر هیئت سرجان ملکم به دربار ایران))
مینویسد:
((بازارها
در مقایسه با خانهها و کوچهها وضع نسبتاً بهتری
دارند و طبق سبک معمول
سرپوشیدهاند. بطور کلی چرم بسیار زیاد در همدان تولید
میشود و این شهر تقریباً
تمام چرم مورد نیاز ایران را عرضه میکند)).[11]
لرد کرزن که در اواخر قرن
19 میلادی(1819 میلادی) از همدان دیدن نموده است، ضمن
توصیف آب و هوای آن از بازار آن به نیکی سخن گفته و مینویسد:
((بازارهای
خوبی دارد که پر از مردم و خریدار است. محصولات
محلی آن ظرفهای مسی و چرمی
است که بیشتر برای چمدان و زین و برگ مصرف
میشود)).[12]
در سفرنامة هانری بایندر که
از از طریق شاهراه تجاری غرب به شرق (بغداد به همدان) به
همدان آمده است، میخوانیم:
((پس از
تماشای این بناهای گوناگون در بازارها که بسیار پر جنب و جوش و مجهز به کالاهای گوناگون
است به گردش پرداخته و در آنجا اشیاء مختلفی از صنایع محلی خریداری میکنیم.
اینها عبارتند از کلاه و کفش که خود شاهد ساختن آنها هستیم. افرادی در میان
جمعیت گشته و میوه و شیرینی میفروشند. متاع آنها در سینیهای مسین سفید کردهای
است که با نقش و نگار حکاکی شده و تزئین یافته است. در اینجا مانند همة بازارهای
مشرق زمین هر راستهای به چیزی اختصاص یافته است)).[13]
شاید پس از توصیف خوب
بایندر، بهترین و حتی موشکافانهترین شرح، نوشته جکسن آمریکایی
است که در اوایل قرن بیستم به ایران آمده و سفری هم به شهر همدان نموده است. وی
برای شناخت آداب و رسوم همدان به بازار رفته و مینویسد:
(( گشت و
گذاری در بازار همدان بهترین معرف مردم مشرق زمین
و وضع بازرگانی شهر است.
قسمت بیشتر بازارهای همدان از همان نوعند که با آنها آشنا
هستیم، دارای سقفند و بیش ا
زپانصد دکان پر مشتری در آنها قرار دارد. این بازارها
البته جالب توجهاند، هرچند
در مقام قیاس با بازارهایی که در پارهای از شهرهای
بزرگ ایران سراغ داریم، در
درجة دوم اهمیتند، زیرا راه تجاری کاروانرو برای مدتی
از همدان دور شده با این
همه در سالیان اخیر، تجارت رونق سابق را از سر گرفته است و
بازرگانان از این شهر به
عنوان " انبار ایران" یاد میکنند. از جمله کالاهای بازرگانی،
اجناس چرمی را باید نام برد زیرا همدان شهر دباغخانههاست و همدانیان در ساختن و
پرداختن و عمل آوردن پوست گاو و گوسفند و ساختن اشیاء مفید و اجناس تجملی از آنها
استادند. از اینها گذشته، نمدهای نرم سفید که برای زیرانداز، نمد زین، کپنک و
شولای چوپانان به کار میرود و کلاههای پوستی شبیه به کلاهخود در هیچ جای ایران
بهتر از همدان ساخته نمیشود. کاروانسراهای مجاور یا متصل به بازار که تعداد آنها بیش
از پنجاه است در تهیه اشیاء و ادوات مورد لزوم گروه بیشماری از بازرگانان و
مسافرانی که در جنب و جوشند و کارشان سخت و پررونق است)).[14]
هرگوگروته نیز در سال 1907
میلادی که یکی از سالهای بحران زمان سلطنت قاجار است از طریق
بینالنهرین به ایران آمد و به همدان سفری نمود. او در مورد بازار این شهر مینویسد:
((در
سالهای اخیر چند کاروانسرای بزرگ و تعدادی مغازه مدرن در کنار خیابان اصلی شهر ساخته
شده است. مثلاً در بزرگترین راستة بازار، یک ساختمان دو طبقه با یک
"پاساژ" به سبک اروپایی دیده میشود)).
شخص
دیگری به نام اسماعیل
بوشهری که در 1307 شمسی از همدان بازدید میکنند در سفرنامة
خود چنین مینگارد:
((تجارت و
بازرگانی این شهر، بیشتر در دست بازرگانان یهودی
بغداد است و صادرات عمده آن
خشکبار، پشم، قالی، پوست دباغی شده، کتیرا، حبوبات،
روغن و ظروف سفالی بسیار
ممتاز قصبة لالجین است)).
"ژاک
هردوان" مامور سیاسی فرانسه در ایران طی سالهای 1924 تا 1926 میلادی نیز در مورد
همدان گفته است که این شهر یکی از بزرگترین بازارهای فرش مرغوب ایران است. آخرین
اشارتها از این نوع در عهد اخیر، سفرنامة ((پترآوری)) (1965 میلادی) است که در بخشی
از آن چنین آمده: شرکت فرش بریتانیایی در دیههای سلطانآباد اراک و آذربایجان،
کارگاههای قالیبافی را تقویت نمود یا در مراکز فرش ایران مثل همدان و تبریز
کارگاههایی با کارگران ایرانی تربیت کرد.[15]
در پی مطالب ارائه شده در
مورد پیشینة تاریخی و اوضاع اقتصادی و اجتماعی بازار همدان در
ادوار گذشته که بیشک تاثیر به سزایی در چگونگی شکلگیری کالبدی آن و تغییرات
اعمال شده بر روی آن داشتهاند، در ادامة مبحث دیرینه شناسی این مجموعه، روال تغییرات
کالبدی آن را با جزئیات بیشتر مورد بررسی قرار داده و چکیدهای از نتایج بدست
آمده ارائه میگردد.
همانگونه که پیش از
این نیز اشاره گردید بازار همدان ابتدا در امتداد محوری که از شمال غربی به شهر وارد
میشده و مناطق شرقی آسیا را از طریق ری و ساوه به همدان و از آنجا به کرمانشاه
و عراق و نهایتاً مناطق غرب آسیا، دریای مدیترانه و اروپا مرتبط میکرده، شکل
گرفته است.
ساختار پیشین بازار همدان
شامل راسته بازاری در امتداد مسیر فوق به انضمام کاروانسراهای گلشن، میرزا کاظم، حاج
محمدباقر، گمرک و حسنخان بوده که در حال حاضر کاروانسراهای حسنخان و حاج محمدباقر
با احداث خیابان اکباتان از بین رفته است و کاروانسرای گمرک نیز بازسازی شده
است. توسعههای بعدی بافت بازار در طرفین محور اصلی و عمدتاً در غرب آن صورت گرفته
است.
اواخر دوران قاجار مصادف با
یک دوره از رونق یافتن تجارت در همدان بود. به همین سبب بخشهایی
مسکونی، در مجاورت بازار به مراکز تجاری جدید تبدیل شدند که از جملة این مناطق
میتوان به کاروانسرای قلمدانی (منزل خاندان کمالی) و کاروانسرای بانک (منزل حاج
عبدالباقی) اشاره کرد. لازم به ذکر است که حمامهای قدیم بازار نیز در طی دهههای
اخیر، تخریب و به مراکز تجاری نوساز تبدیل شدهاند. مانند حمامهای قبله (در
مجاورت کاروانسرای میرزا کاظم)، حمام مقابل سرای پیغمبر و حمام مقابل کاروانسرای گلشن
که مورد آخر در اثر احداث خیابان اکباتان تخریب و به مغازه تبدیل شده است.
تعداد کاروانسراهای بازار
همدان بر اساس پژوهشهای به عمل آمده [16] بالغ بر
120 واحد بوده است که تقریباً دو برابر شمار
کاروانسراهای شهر اصفهان
پایتخت دوران صفویه است. اکثر این کاروانسراها به صورت
کاروانسراهای حیاطدار
مرکزی ایران ساخته شدهاند. حجرهها در دو اشکوبه و در
پیرامون حیاط شکل گرفتهاند.
در این وضعیت حجرههای طبقه بالایی در برخی
کاروانسراها مانند گلشن و
میرزا کاظم به محل استراحت و خواب کاروانیان و در برخی
دیگر (کاروانسراهای تجاری)
به دفاتر تجاری و گاه به کارگاههای کوچک اختصاص مییافته
است و طبقه پایین محل عرضه
و فروش کالا بوده است.
نمای داخلی اغلب
کاروانسراها، قرینه و دارای نظم هندسی است و اگر زمین دچار اعوجاج باشد،
نقایص آن در فضاهای کالبدی حل شده به گونهای که در فضای باز منعکس نشده است.
عنصر قابل توجه دیگر در
محدوده بازار، مسجد جامع است. از آنجا که در عموم موارد، راسته
بازارها شاهراههای اصلی شهر نیز بودهاند که مهمترین و پررفت و آمدترین دروازهها
را به مرکز شهر متصل میکردهاند، بنابراین طبیعی است که مهمترین عناصر
اصلی و مهم شهر همچون مسجد جامع در امتداد بدنة آن استقرار یابند و بطور معمول
بهترین شکل دسترسی را با راستة اصلی بازار داشته باشد.
مقدسی نیز در قرن چهارم
هجری به قرارگیری مسجد جامع همدان در میانة بازار آن اشارة روشنی دارد[17]
آخرین پدیدة تاریخی مطرح در
بازار همدان که نیازمند دیرینه شناسی است، احداث خیابان
اکباتان است. پیش از احداث این خیابان، چند باغچه در کنار یکدیگر در راستای مزبور قرار
داشته که حدود باغچهها از شمال به راستة مسجد جامع، از غرب به سرای تحدید و از شرق
به امامزاده شاهزاده حسین ختم میشده است. در بخش شرقی این خیابان تازه تاسیس که
در ابتدا خیابان گازران نام داشت، یک باب گاراژ، یک باب حمام و چند باب مغازه
ایجاد گردید که بقعة امامزاده شاهزاده حسین در مجاورت گاراژ مزبور قرار دارد و
راستة زرینبرها، قبرستان بوده است. خیابان اکباتان که در حدود 1312 شمسی توسط یک
مهندس آلمانی به نام" کالماژین فریش" با همکاری مهندس آلمانی دیگری به
نام" کنینی" همراه با میدان مرکزی و دو
خیابان دیگر طراحی شده بود،
توسط "ناصرالممالک شریفی همدانی" که در آن زمان به ریاست
انجمن شهر انتخاب شده بود، احداث گردید.[18]
اگرچه احداث خیابان اکباتان تاثیرات
قابل توجهی بر فعالیت تجاری محدودة داخلی بازار و تغییرات کالبدی آن به جای گذاشت، لیکن تغییر
کاربری در محدودة داخلی بازار از مدتها پیش از آن آغاز شده بود. در زمان قاجار به دلیل
فعالیت گمرک خسروی و قرار گرفتن همدان در شاهراه تجاری، زمینة خوبی برای ساخت و
ساز کاروانسراها و راستهها فراهم شده بود. شهر محمره که در زمان قاجار به این نام
شهرت داشت در دوران پهلوی اول، خرمشهر نام گرفت و با تبدیل شدن آن به بندری تجاری،
همدان از مسیر تجاری خارج گردید. علاوه بر این، راه اندازی کانال سوئز نیز سبب
کاسته شدن از اهمیت مسیر تجاری قبلی که از همدان میگذشت گردید و بدین ترتیب به تدریج از
میزان فعالیت کاروانسراها کاسته شده و از کمت شمال غربی محدودة بازار، تخریب منطقه
آغاز گردید و مابقی کاروانسراها نیز بجز تعداد اندکی تبدیل به انبار شدند.
[FONT='Times New Roman','serif'][1][/font] لسترنج، گای: جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمة محمود عرفان، 1364 ص 210.
[2] ابن حوقل: صوره الارض. ص
105.
[3] IRAN JOURNAL OF
THE BRITISH INSTITUTE OF PERSIAN STUDIES, vol XIV, 1976, p.72.
[4]History of the
parsian Empire, p.357.
[5] معجم البلدان، ج 4، ص 981 و 983.
[6] لسترنج، گای :جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمة محمود عرفان، 1364، ص 210.
[7] ابن حوقل :صوره الارض. ترجمه و توضیح جعفر شجاع، 1366، صفحات 102 و 105.
[8] بارتولد :جغرافیای تاریخی ایران. ترجمة حمزه سردادور، 1364، ص 156.
[9] مستوفی قزوینی، حمدالله :نزهه القلوب. به تصحیح گای لسترنج. 1367. ص 71.
[10] پیترو دلاواله :سفرنامه. ترجمة شعاع الدین شفا.صفحات 20 و21.
[11] هالینگبری، ویلیام :روزنامة هیئت سرجان ملکم به دربار ایران در سالهای 1801-1799، 1363، ص 79.
[12] لرد کرزن. ج. ن: ایران و قضیه ایران، جلد دوم. ترجمة علی وحید مازندرانی، 1349. ص 79.
[13] بایندر، هانری: سفرنامه. ترجمة کرامتالله افسر. 1370، ص 434.
[14] جکسن، ویلیام ابراهام: سفرنامه. ترجمة منوچهر امیری، فریدون بدرهای، 1352. ص 172.
[15] Modern Iran, Peter
Avery, 1967, pp 10,325.
[16] گروسین، هادی: بازار و پیشههای همدان، 1375، صفحات 9 تا22.
[17] لسترنج، گای: جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمة محمود عرفان.1364، ص 210.
[18] گروسین، هادی: ((ناصرالممالک شریفی همدانی)). مجله هگمتانه شماره 25، دیماه1371، ص 34.