مهندسی عمران ایران

مطالب عمومی مهندسی عمران معماری شهرسازی

مهندسی عمران ایران

مطالب عمومی مهندسی عمران معماری شهرسازی

بررسی موانع و چالشهای توسعه روستایی ایران از منظر برنامه ریزی

بررسی موانع و چالشهای توسعه روستایی ایران از منظر برنامه ریزی

چکیده

روستا و روستا نشینی در ایران از جایگاه و اهمیت بسیار برخوردار است عدم توجه به فضاهای روستایی ، بی توجهی به توان و امکانات تولیدی نواحی روستایی و نیروی انسانی پرتوان روستا از مشکلات اساسی در دستیابی به توسعه روستایی است . شناخت و تحلیل ویژگیهای برنامه ریزی توسعه روستایی کشور و بررسی و تحلیل موانع و تنگناهای توسعه از منظر برنامه ریزی میتواند راه را برای توسعه یکپارچه روستاها هموار سازد . مشکلات و مسائل نواحی روستایی کشور بسیار است و هر ناحیه روستایی مسائل و مشکلات خود را دارد با وجود این نواحی روستایی کشور در مجموع با مسائل و مشکلاتی مواجه اند که توجه به آنها علاوه بر اینکه ضرورت برنامه ریزی توسعه روستایی را ایجاب می کند بلکه باید توجه خاصی به برنامه ریزی منطقه ای و محلی و برنامه ریزی نامتمرکز نمود تا الویتهای موجود در هر منطقه بطور دقیق مشخص گردد .

در این مقاله سعی شده است در برنامه ریزی برای نواحی روستایی مسائلی از قبیل توجه به مراکز روستایی سطح پایین، پیامدهای تمرکزگرایی در برنامه‌ریزی توسعه روستایی و چالش‌های ساماندهی روستایی ایران مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

کلمات کلیدی :

توسعه روستایی ، برنامه ریزی ، موانع و چالشها

 

مقدمه

به گفته بانک جهانی توسعه روستایی راهبردی است که برای بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم فقیر روستایی طراحی شده است از آنجایی که توسعه روستایی در واقع عاملی برای کاهش فقر است از این رو باید به نحو بسیار روشن و مناسبی برای افزایش تولید و بالا بردن بهره وری تلاش شود . اغلب دانشمندان که با مسایل شهری و روستایی در ارتباطند اعتقاد دارند باید در روستاها تحول بنیادی ایجاد گردد و تنها راه حل ، ارتقای سطح زندگی مردم و توسعه همه جانبه روستاهاست(مهندسان مشاور DHV ، 1375 ) .با وجود سابقه 50 ساله برنامه ریزی ناحیه ای در ایران به مشکلات اساسی کشور در این زمینه پاسخ لازم داده نشده است . اقتصاد کشور در گذشته به قدری قطبی و متمرکز شده بود که فعالیتهای بعدی تمر کز زدایی قادر به ایجاد تغییر اساسی در آن نشده است . سکونتگاههای روستایی نامتعادل است و در برابر معدودی شهرهای متراکم و پر جمعیت ، انبوه سکونتگاههای پراکنده و کم جمعیت وجود دارند که قادر به ارایه خدمات لازم به ساکنان خود نمیباشد . در چنین مواردی ، شهر و روستا به جای اینکه واحدی یکپارچه و مکمل هم باشند در اغلب موارد در برابر یکدیگر قرار گرفته اند(افراخته ، 1380 ).تهیه خدمات آموزشی ، رفاهی و بهداشتی برای روستاییان فعالیتی سودمند و کاملا" توجیه پذیر است و بدیهی است جای دادن این خدمات در یک نظام سلسله مراتبی مراکز خدمات روستایی که با دقت طراحی شده است ، برابری و کارآیی را به همراه خواهد داشت با وجوداین باید دانست که برنامه ریزی مراکز روستایی ، فی نفسه هدف نیست اگر این برنامه ریزی به درستی انجام شود ، برنامه ریزی مراکز روستایی بخشی از راهبرد توسعه منطقه ای خواهد بود که در آن سعی می شود تا تنگناها و کاستی ها و ساختارهای منطقه ای ، اجتماعی و اقتصادی از میان برداشته شود و از این طریق، موقعیت شغلی و در آمدی خانوار های روستایی و شرایط زندگی شان بهبود یابد،برای رسیدن به این هدف، برنامه ریزی مراکز روستایی ( با تکیه بر حد پایین سلسله مراتب سکونتگاهها ) می تواند ابزار بسیار سودمندی باشد(کلانتری ، 1376 ).

 

اهمیت و ضرورت برنامه ریزی برای توسعه مراکز روستایی

در حال حاضر یکی از مهمترین نیازهای جمعیت کشور را تأمین مواد غذایی و زیستی به خود اختصاص می دهد لذا برنامه ریزی در جهت احیا و اصلاح منابع آب و خاک ، سرمایه گذاری در زمینه های مختلف تولیدی بخش کشاورزی ، فعالیتهایی در زمینه بهزراعی و آموزشی و ترویج و ... از جمله مواردی است که افزایش تولید و بهره وری بهینه در بخش کشاورزی را بدنبال دارد . افزایش تولیدات کشاورزی از طریق برنامه ریزی درست منجر به کاهش قیمت و تورم در زمینه مهمترین کالاهای مصرفی جمعیت گردیده و رونق اقتصادی را در کل اقتصاد ملی سبب می گردد بنابراین برنامه ریزی تولیدی در نواحی روستایی که خود افزایش در آمد جامعه روستایی را بدنبال دارد ، رونق اقتصادی کشور و تأمین منافع کل جمعیت ایران را بدنبال خواهد داشت به این لحاظ ، برنامه ریزیهای تولیدی و کشاورزی در نواحی روستایی دارای ضرورت و اهمیت بسیار است . عدم برنامه ریزی در نواحی روستایی و ضعف امکانات زیستی ، سبب مهاجرتهای شدید روستا به شهر گردیده و افراد با ترک روستا از سویی سبب تنزل و انحطاط نسبی روستاها می گردند و از سوی دیگر به لحاظ فقدان مهارتهای لازم و ضعف بنیه اقتصادی ، بناچار در حاشیه شهرها ساکن شده و به مشاغل کاذب روی می آورند وبرای تضمین مؤفقیت ، برنامه ریزی مراکز روستایی باید در درون راهبرد کلی توسعه روستایی قرار گیرد ، این عمل ، ترجیحا" باید از مراحل اولیه برنامه ریزی صورت گیرد . فرایند های برنامه ریزی ، معمولا" به صورت رهیافتی مرحله ای روی می دهند که در آن از یک توالی منطقی پیروی می شود ، در مجموع این نوع برنامه ریزی عناصری چون تدوین اهداف ، شناسایی معیار ها و گزینه ها ، گردآوری و تحلیل داده های اولیه و ثانویه ،طراحی برنامه ، تصمیم گیری ،اجرای برنامه و سرانجام ، نظارت و ارزشیابی متعاقب آن را در برمی گیرد  . برنامه ریزی ، فرایندی پیچیده است که افزون بر موضوعات دیگر ، به خلاقیت تحلیلی ، توانایی های هماهنگی و مدیریتی و نیز به بینش لازم برای تصمیم گیری سیاسی نیاز دارد هر چند که فرایند تصمیم گیری ، عموما" از فرایند برنامه ریزی جداست  . افزون بر این ، برنامه ریزی تو سعه روستایی به مرور زمان ، جامع تر شده و در نتیجه ، قید و بند های بخشی که در آغاز وجود داشت سست تر شده اند . از آنجا که موقعیت برنامه ریزی روستایی ، ارتباط تنگاتنگی با فرایند دگرگونی اجتماعی و اقتصادی مناطق روستایی دارد ، آمیختن راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی در یک راهبرد جامع توسعه روستایی که برای ان منطقه انتخاب شده ، دارای اهمیتی حیاتی است . در واقع امر ، تنها راه ، برنامه ریزی مناسب و رسیدن به یک ساختار روستایی متعادل و پویا ست که می تواند نیاز ها را بر طرف کند و عدم قطعیت آینده را از میان بر دارد(مطیعی ، 1382  ).

از نظر تعداد جمعیت کشور نیز ، 5/38 درصد از جمعیت ایران که بیش از 23 میلیون نفر است در نواحی روستایی ساکن می باشند . این رقم برابر با جمعیت دو کشور شیلی و کوبا ، 2/1 برابر جمعیت عربستان صعودی ، 1/1 برابر جمعیت عراق ، 5/5 برابر جمعیت اردن و همچنین برابر مجموع جمعیت سه کشور اطریش ، بلژیک و دانمارک است در حالیکه تعداد جمعیت روستایی ایران 3/5 برابر جمعیت کشور نروژ می باشد . آیا می توان تصور نمود که برنامه ریزی روستایی برای این تعداد از جمعیت ضرورت ندارد ؟(مطیعی، 1382 )

توجه به برنامه ریزی برای مراکز روستایی سطح پایین

متاسفانه ، برنامه ریزی مراکز روستایی ( برنامه ریزی توسعه منطقه ای / روستایی ) دچار مشکلات اساسی است و روز به روز اجرای عملی راهبردهای توسعه روستایی دشوار تر می شود . مشخص است که سکونتگاهها از نظر اندازه ،وضعیت اداری ، الگو های فیزیکی ، ویژگی های اجتماعی و کارکرد های اقتصادی دارای تفاوت های چشمگیری هستند اغلب کوچک ترین مراکز دارای زیر ساخت مادی ابتدایی ، سطح نا کافی خدمات عمومی و خصوصی ، تقسیم کار ناقص و غیره هستند با این حال در مراکز بزرگتر مشخصه هایی مانند آب لوله کشی ، برق ، راههای آسفالته و تلفن بیشتر به چشم می خورد بعلاوه کارکرد های اقتصادی متنوع ترند و ساختار تولید کمتر به سوی کشاورزی جهت گیری شده است . غالبا" ظرفیت اقتصادی مراکز کوچکتر چنان محدود است که واگذاری نقش جدی در ایجاد رشد اقتصادی یا نقش انتقال توسعه روستایی به این مراکز تقریبا" در حکم نوعی خیال پردازی است در واقع در اغلب موارد انتظار داشتن یک سرمایه گذاری تولیدی که دارای نتایج چشمگیر و فوری باشد به ویژه در پایین ترین سطوح سلسله مراتب سکونت گاهها نسبتا" غیر واقع بینانه است .  البته این بدان معنا نیست که مراکز پایین ترین سطح نمی توانند برای حوزه های نفوذ خود به مثابه مراکز خدماتی مناسب عمل کنند . عاقلانه است که طراحان راهبردهای مراکز روستایی  به این پدیده اذعان کنند اعتبار راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی، تنها زمانی افزایش می یابد که میان تقویت کارکرد های خدماتی مراکز پایین ترین سطح و تشویق ظرفیت های رشد زای مراکز سطح میانه و بالا  تمایزی قاطع گذاشته شود(میسرا ، 1371 ).

راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی باید تمایزات موجود را بشناسد و در قالب تقویت کارکردهای خدماتی در پایین ترین سطوح و بروز پتانسیل های رشد زا در مراکز متوسط و سطوح بالاتر عینیت می یابد (طاهری ، 1378).مراکز روستایی سطح پایین اگر بخوبی برنامه ریزی شوند در نواحی روستایی که به آنها ارایه خدمات می کنند تسهیلاتی را فراهم می آورند که در پیوند مستقیم با  نیاز ها و و توان توسعه این نواحی روستایی است . تنها این مراکز هستند که مبنای درستی را برای توسعه کشاورزی ، جذب مازاد نیروی کار روستایی و افزایش کیفیت زندگی جمعیت روستایی به وجود می آورند . توسعه باید از مبنا تا بالا روی دهد . تنها پس از این توسعه است که اکثریت بزرگی از جمعیت از پیشرفت های اقتصادی سود خواهد برد . در گذشته برنامه ریزی توسعه روستایی اغلب با برنامه ریزی خرد و تمرکز بسیار محلی شده[1] بر پروژه ها و روستاها هم معنا بوده است . با این حال ، روستاهای کشور آنقدر کوچک هستند که به ارزش آستانه ای اکثر خدمات اقتصادی و اجتماعی نمی رسند در نتیجه اگر چنین خدماتی در سطح روستا عرضه شوند ، کیفیت آنها علی رغم هزینه های بسیار بالا پایین خواهد بود . از این رو توسعه روستایی موفقیت آمیز به یک ساختار فضایی[2] کافی و مدرج که نواحی روستایی را با مکانهای مرکزی سطح بالا مرتبط می سازد ، نیاز دارد . با وجود این رشد مکانهای مرکزی باید با نیاز های توسعه در سطوح پایین تر مطابقت داشته باشد(مهندسان مشاور DHV ، 1375 ).مراکز خدمات رسانی روستایی نقش بسیار پر اهمیتی را در ارائه امکانات و خدمات مورد نیاز روستاهای تحت نفوذ خود دارا می باشند زیرا این مراکز به عنوان پایگاهی برای ایجاد تحرک و میل به زیستن در نواحی روستایی تلقی می شوند در ارتباط با تعیین مکان مناسب برای خدمات رسانی روستایی در سطح در سطح دهستان و یا مجموعه روستایی ، مهمترین مورد تعیین و تنظیم چگونگی ساخت سلسله مراتبی در سطح مجموعه روستاها برای توزیع هر چه مناسبتر خدمات است تا جامعه روستایی بتواند از امکانات خدماتی موجود در سطح بالاتر سلسله مراتبی به نحوی هر چه بهتر سود برد . یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی روستایی و عدم میل به ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی ضعف امکانات خدمات رسانی و عدم دسترسی آسان این جمعیت به مراکز ارائه خدمات است .( مطیعی ، 1382 )

شاتز برگ و کاب وگ یر معتقدند برخی ساختارهای کنونی قدرت می تواند باعث شود که مراکز ارائه دهنده خدمات بعنوان جزایر پربرکت در میان دریایی از فقر روستایی عمل کنند . بنابراین در برنامه ریزی برای مراکز روستایی باید تاحد امکان موانع فضایی ، اجتماعی – اقتصادی و سازمانی را کاهش داد (مهندسان مشاور DHV ، 1371 ) .

پیامد تمرکز گرایی و اثرات نامطلوب آن در برنامه ریزی توسعه روستایی

یکی از مسائل عمده و مهم در روشهای برنامه ریزی در کشورهای در حال توسعه تمرکز گرایی و اثرات نامطلوب آن در توسعه روستایی بطور اعم و بخش کشاورزی بطور اخص می باشد . عدم تمرکز در برنامه های عمرانی موتور پیشرفت و توسعه همه نواحی بویژه روستاهاست .

در طول دهه 1980 پیمایش‌هایی در جهت تمرکززدایی اقتصاد بوسیله خصوصی سازی سرمایه‌گذاری بخش دولتی انجام گرفت. دولتها تشخیص دادند که سازمانهای غیردولتی نقش مهمی در ارائه خدمات به کشاورزان می توانند ایفا کنند و به آنها کمک کردند تا در جهت توسعه کشاورزی در یک روش هماهنگ شده در یک چارچوب سیاستهای تمرکززدایی ملی تلاش کنند. در اواخر دهه 1980 دنباله جدید سیاستهای توسعه روستایی بطور اساسی بوسیله سیاستهای تمرکززدایی و لیبرالی قدرت گرفت. سیاستهای جدید استراتژیهای توسعه را در تحقیقات کشاورزی، ارائه نهاده‌ها، بازاریابی محصولات، ترویج، خدمات دامپزشکی، خدمات اعتباری روستایی و مدیریت منابع آب تغییر دادند و در حقیقت محدوده کاملی از فعالیتهای توسعه روستایی تحت تأثیر قرار گرفت(Smith,2001 ). تمرکززدایی تأثیرات عمیقی بر نظارت و کنترل دولت مرکزی از جنبه‌های مالی و اقتصادی دارد اما در بسیاری از کشورها تأثیرات تمرکززدایی بطور ناسازگاری در جهت تضعیف بازده دولتهای محلی و انتقال منابع از دولت مرکزی است و در بسیاری موارد انتقال کارکردها متناسب با انتقال منابع نیست و این باعث کاهش کارایی می‌گردد(Lai,2005 ).

در برنامه ریزی برای بخش روستایی نیاز به اتخاذ یک رویکرد نامتمرکز ویژه منطقه ای برای انتقال مسوولیت بیشتر در زمینه مدیریتی و برنامه ریزی توسعه از قدرتهای مرکزی به سطوح پایین تر اجرایی می باشد .تمرکز زدایی ، برنامه ریزی را قادر می سازد که به سطوح منطقه ای و محلی تقسیم شود و ابزاری فراهم کند که بوسیله آن بتوان فعالیت های مختلف توسعه را در سطوح آمایشی گوناگون بطور مؤثری با یکدیگر هماهنگ کرد و برنامه ریزان را قادر می سازد که با ادراک و حساسیت بیشتر نسبت به نیازها و مشکلات منطقه ای، آگاهی بیشتری داشته باشند . به این طریق تنظیم طرحها ، برنامه ها و پروژه ها مطابق نیاز های ویژه مناطق صورت میگیرد و بنابر این واقعی تر و مؤثرتر انجام میشود . تمرکززدایی ،نفوذ و انتشار بیشتر سیاست های توسعه را به درون مناطق دور افتاده امکانپذیر می کند و مشارکت بیشتر مردم را در برنامه ریزی و تصمیم گیری ممکن می سازد  بویژه وقتی هدفهای توسعه عبارت از ارتقای رشد عادلانه تر اقتصادی و پاسخگویی به نیاز های اساسی فقیرترین بخشهای جمعیت باشد . مشارکت گسترده در تصمیم گیری از ضرورتهای فرایند توسعه و تمرکززدایی راهی برای انگیختن این مشارکت است ،اگرچه منافع بالقوه مدیریت و برنامه ریزی نامتمرکز آشکار است اما بالفعل ساختن این منافع کاری دشوار و سخت است ( سازمان برنامه و بودجه ، 1378 ).

برنامه ریزی منطقه ای زمانی مفهوم می یابد که تصمیمات ملی ، در ارتباط با آن منطقه اتخاذ شده باشد ، وظیفه اصلی برنامه ریزی منطقه ای این است که تخصیصهای عمودی موجود را به فعالیتهای افقی تبدیل کند .وقتی تصمیمات برنامه ریزی حاصله گرفته شد نیاز آشکار شده به تطبیق محلی به برخی اصلاحات جزئی در مورد تخصیصات منجر می شود .

همان طور که ویتز اشاره می کند :" هدفهای برنامه ملی معمولا" اهمیت ملی دارند و ضرورتا" بر پایه اهمیتهای متفاوت عواملی که در بخشهای مختلف کشور عمل می کنند استوار هستند ، در نتیجه صرف شکل گیری چنین عملی بدون ایجاد تعدیلهای مناسب در یک مکان خاص نمی تواند مؤثر باشد . بنابراین تنظیم یک برنامه در سطح ملی بطوریکه کاملا" با شرایط انسانی و نهادی ناحیه ای خاص مناسب باشد ناممکن است ." درک چنین مشکلی در بسیاری از کشورها موجب شد که تلاشی در جهت شکل گیری نوعی عدم تمرکز در فرایند تصمیم گیری صورت گیرد ، غایت مطلوب این است که اینگونه عدم تمرکز در برنامه ریزی و تصمیم گیری موجب ایجاد یک تقسیم بندی در مسوولیتها می شود :

-     مقامات ملی ، مسوولیت اهداف سیاسی کلی و اجرای وظایفی که بر فعالیتهای ملی و بین المللی کشور اثر می گذارند مانند نرخ ارز ، مقررات پولی و مالیات را بر عهده دارند .

-     مسوولان دولتی در سطوح میانی (مسوولان استانی ) مسوولیت کارهایی را بر عهده دارند که اساسا" بر فعالیتهای منطقه ای اثر می گذارند مانند برنامه ریزی مرکز روستایی و توسعه روستایی بطور کلی (مهندسان مشاور DHV ، 1371 ).

شرایط مؤفقیت برنامه های روستا در زیر ذکر شده است :

  1. مؤسسات و نهادها : نهادهای اداری ، اجتماعی و مذهبی در تقویت و اجرای بهتر برنامه های توسعه روستایی مورد نیاز می باشد بنابراین باید مجموعه نهادهای ذیربط محلی به کار گرفته شود .
  2. مشارکت عمومی : چنانچه برنامه ریزی با همه قدرت و توانایی برنامه ریزی نتواند مشارکت و همکاری عموم روستائیان را در فعالیت های مطلوب پیش بینی شده بطور همزمان جلب کند ، برنامه هر چه با دقت تهیه شده باشد بی اثر خواهد بود و بیشتر هزینه ها ،نیروها و فرصتها به هدر خواهد رفت و هدفهای برنامه ریزی قابل دسترس نخواهد بود .
  3. بازخور دانش و اطلاعات : ارزیابی دقیق مؤفقیت و شکست گذشته و حال برنامه (نقاط قوت و ضعف ) می تواند راهها و روشهای درست را برای برنامه ریزی آینده روستاها بدست دهد ( آسایش ، 1382 ).

در توسعه روستایی ، توانمند سازی جامعه و انجام برنامه ریزی های عملیاتی[3] توسعه به روش مشارکتی که امکان تحقق آن به صورت یکپارچه در سطوح محلی[4] همچون روستا ، دهستان و بخش بیشتر فراهم می باشد از جایگاه ویژه ای برخوردار است که در چارچوب رویکرد توسعه یکپارچه و محلی بعنوان رویکرد و انتخابی راهبردی در توسعه روستایی میتواند محقق شود (بهزادنسب ، 1382).

چالش های سامان دهی مناطق روستایی در ایران 

ساماندهی روستایی با رویکرد همه جانبه و جامع گامی در فرایند برنامه ریزی و توسعه نواحی روستایی به ویژه در سطح محلی است با توجه به نبود سطح محلی در نظام برنامه ریزی کشور طرحهای ساماندهی می توانند به عنوان طرحهای جامع توسعه روستایی در سطح محلی این خلأ را پر کنند در واقع اگر طرحهای ساماندهی روستایی بتوانند به عنوان چارچوب برنامه ریزی در سطح محلی ایفای نقش کنند و تعادل مناسبی را با طرحهای بالادست و فرودست خود داشته باشند نقش مؤثری در فرایند برنامه ریزی توسعه نواحی روستایی کشور خواهند داشت (رضوانی ، 1383 ).

سطوح ساماندهی فضاها و مراکز روستایی به شرح زیر سطح بندی می شود :

الف – حوزه روستایی؛ اجتماعی از چند آبادی هم جوار و مرتبط در قلمرو جغرافیایی و فرهنگی همگن با عملکردهای نسبتا" همسان است که یک کانون جمعیتی برتر را شامل می شود و جمعیت ان تا 5 هزار نفر می رسد ، قابل ذکر است که مناطق روستایی کشور حدودا" شامل 8000 حوزه روستایی می باشد .

ب – مجموعه روستایی ؛ تجمعی از چند حوزه روستایی است که به دلایلی به هم پیوسته یا وابسته اند و حوزه نفوذ کنونی یا آتی یک مرکز برتر روستایی را تشکیل می دهند و جمعیتی حداکثر تا 12 هزار نفر راغ در بر می گیرند . در کل مناطق روستایی کشور ، حدودا" 2500 مجموعه روستایی پیش بینی می شود .

 پ - منظومه روستایی ؛ از تجمع چند مجموعه روستایی شکل می گیرد و شامل وسیع ترین قلمرو جغرافیایی برای عملکرد یکپارچه و پوشش خدماتی در محیط روستایی است که با مرکزیت حد اقل یک کانون شهری و یا روستایی بزرگ شکل گرفته است . جمعیت منظومه روستایی با توجه به شرایط مختلف ، بدون احتساب جمعیت شهری و مرکز منظومه بین 20 تا 40 هزار نفر می باشد .عرصه های روستایی کشور حدودا" شامل 800 منظومه روستایی می باشد (عظیمی ،الف 1382).

 از منظر سامان دهی روستایی برنامه ریزی برای روستا با دو چالش عمده روبروست ،یکی پراکندگی نامناسب روستایی در سراسر کشور است که تعداد روستاها در جنوب و جنوب شرقی ایران ،اندک و لی در نقاط شمالی تعداد روستاها زیاد است . دیگری توزیع نامناسب جمعیت در نقاط روستایی است ،تعداد جمعیت در بعضی از روستاها 4000 نفر ودر بعضی نقاط زیر 40نفر است . توزیع نامناسب جمعیت برنامه ریزی را دچار مشکل کرده است و نا گزیر هستیم به ساماندهی روستاها بپردازیم تا در قالب یک طرح ساماندهی روستا ، مدیریت و ارایه خدمات را در سطح کشور سازماندهی کنیم . بنابر این پیش نیاز تدوین برنامه توسعه روستایی داشتن یک طرح ساماندهی روستایی برای مناطق مختلف است تا مشخص شود که آیا روستا برای ارایه خدمات آستانه جمعیتی را دارد ؟ و آیا ارایه خدمات از نظر اقتصادی توجیه پذیر است ؟

یک راه حل تجمیع روستاها است ولی در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب ، بدون استثنا  تمام روستاها که تجمیع شده بودند به حالت اولیه برگشتند . دلایل پراکندگی دوباره روستا بخشی اقتصادی و بخشی اجتماعی – فرهنگی است ،حتی در روستاهای تجمیع طرح هادی را اجرا کردند ولی عملا"طرح تجمیع جواب نداد . باید دنبال الگوهای که اشکالات الگوی تجمیع را نداشته باشد باشیم . در هر منطقه به شناسایی روستاهای مرکزی بپردازیم و حوزه نفوذ آنها را مشخص کنیم و خدمات رسانی را بصورت سلسله مراتبی داشته باشیم  (کلانتری ، 1384 ).

دو هدف مشخص در الگوی سطح بندی مراکز روستایی وجود دارد ، نخستین هدف ، تعیین سطوح سه گانه روستایی و مراکز آنهاست و دومین هدف نحوه تجهیز مراکز روستایی به خدمات مورد نیاز است که برای این کار باید ضوابط و استانداردها از جمله آستانه های جمعیتی ، فواصل دسترسی به خدمات و نوع خدمات مورد نیاز هر مرکز باید بطور دقیق مشخص گردد(عظیمی ،الف 1382 ).

در کل وجود چالش های زیر ، برنامه های توسعه روستایی و  برنامه ریزی تحقق توسعه پایدار روستایی را با توجه به ساختارهای اجتماعی - اقتصادی ، نهادی –مدیریتی و مکانی –فضایی موجود دچار مشکل ساخته است :

چالش های اقتصادی – اجتماعی :

ü      پراکندگی شدید نقاط جمعیتی روستایی ، تعدد مراکز جمعیتی ،کوچک بودن و ناپایداری بسیاری از آنها

ü      عدم وجود ساختارهای مشارکتی (سازمانهای غیر دولتی ) توانا و تحرک بخش به جوامع روستایی

ü      نامناسب بودن وضع مالکیت ارضی و نظام بهره برداری کشاورزی

ü      عدم انسجام اجتماعی بین تولید کنندگان خرد روستایی

ü      روابط نا متعادل شهر و روستا و در نتیجه توسعه نیافتگی جامعه روستایی

ü      کمبود سازمانها و نهادهای مردمی برای مشارکت در توسعه روستایی

ü      دشواری نگهداری جمعیت در محیط های روستایی بدلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی

ü      شهرگرایی روستائیان که عامل تهدید توسعه روستایی است.

موانع نهادی و ساختاری:                                                                                       

ü      تسلط ساختار بخش نگری (با وجود تاکیدبر جامعیت و فضایی بودن برنامه ها)برکلیت برنامه ها

ü      عدم ارتباط منسجم و کارا بین سازمانهای اجرایی در جهت رسیدن به اهداف برنامه

ü      و جود ساختار مدیریتی متمرکز( از بالا به پائین) با وجود پذیرش منطقه ای و استانی کردن برنامه ها

ü      وجود ساختار فضایی متمرکز درنظام مکانی-فضایی کشورو اهمیت کانونهای شهری نسبت به سکونتگاههای روستایی

ü      عدم اعتقاد بعضی از تصمیم گیران و تصمیم سازان در ساختار برنامه ریزی کشور به امر توسعه روستایی

ü      فقدان برنامه جامع توسعه روستایی

ü      عدم وجود هماهنگی بین سازمانها و مراکز مسوول توسعه روستایی و تداخل وظایف آنها با یکدیگر

ü      نابسامانی در مدیریت سرزمین و کاربری اراضی

ü      نبود برنامه های دراز مدت و کاربردی برای سازماندهی سنجیده مراکز و فضاهای روستایی کشور

ü      عدم وجود جایگاه مشخص قانونی در زمینه برنامه ریزی روستایی کشور

ü      فقدان الگو و مدل مشخص برای توسعه روستایی

ü   ناقص بودن سطوح برنامه ریزی در کشور بصورت نداشتن برنامه ریزی در سطح محلی با عدم تفکیک دقیق مسوولیتهای برنامه ریزی در سطوح ملی ، منطقه ای و محلی

برنامه ریزی در جهت شناسایی روستاهای مرکزی برای ارائه خدمات مناسب و مورد نیاز ، ایجاد مشاغل غیر زراعی وتوسعه صنایع روستایی ، یکپارچه سازی اراضی کشاورزی ، کاهش مهاجرت روستاییان ،توسعه منابع انسانی و ...می تواند چالشهای موجود در توسعه روستایی را تا حدی حل نماید.

نکات  قابل توجه برنامه ریزان در فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی

  • نیاز سنجی افراد منطقه مورد نظر
  • شناسایی و آگاهی از موقعیت منطقه مورد نظر
  • برنامه ریزی بصورت محلی و غیر متمرکز
  • شناسایی و توجه به عوامل درون زای توسعه روستایی (توسعه درون زا )
  • مشارکت مردم در طرح ، برنامه ریزی ،اجرا و ارزشیابی برنامه ها(عظیمی ، ب1382)
  • تهیه طرحهای سامان دهی روستاها با هدف ارایه خدمات مطلوبتر در زمینه های مختلف به روستاییان
  • تهیه برنامه هایی جهت تقویت بنیه مالی روستاییان از طریق جذب سرمایه های درونی ،بیرونی و جذب تسهیلات بانکی
  • تدوین  برنامه های آمورشی لازم در زمینه های مختلف امور اقتصادی و اجتماعی به روستاییان ، شوراهای اسلامی روستا ، زنان و جوانان روستایی
  • تهیه برنامه هایی در جهت جلوگیری از توسعه روند خرده مالکی زمین ها در روستا
  • تهیه طرح استعداد سنجی بر حسب برنامه ریزی منطقه ای در کشور با هدف ایجاد و توسعه مشاغل بخش کشاورزی ،  صنایع تبدیلی و تکمیلی وابسته به بخش کشاورزی ،خدمات ،صنایع روستایی و ...

 

نتیجه گیری و پیشنهادها

در کلیه کشورهای در حال توسعه تکنولوژی یا فنون روستایی واقعا" عقب افتاده است که دلیل عمده آن می تواند منزوی بودن مناطق روستایی از مراکز شهری و کشاورزی از صنعت باشد هنگام آن فرا رسیده است که گرایش های دو گانگی از برنامه ریزی توسعه حذف شوند ، گرایش هایی که شهر (ی) را در مقابل روستا (یی) و صنعت را در مقابل کشاورزی قرار می دهد در عوض باید گرایش به قرار دادن شهر در کنار روستا و صنعت در کنار کشاورزی و بطور کلی هماهنگی این عناصر در برنامه ریزی توسعه ملحوظ نظر باشد . باید سعی شود موانع موجود بر سر راه هماهنگی ، جامع بینی و در کنار هم قرار دادن عناصر فوق الذکر شناسایی شوند و نیاز کنونی پیشبرد ، بهبود و ارتقای فنی فعالیتهای روستایی است که در زمینه های غیرزراعی ایجاد اشتغال کند بنابراین نیاز فزاینده ای به برنا مه ریزی منطقه ای در جهت ائتلاف مناطق شهری و روستایی و نوسازی فنی و اصلاح کلی آنها حس می شود. برنامه ریزی در جهت شناسایی روستاهای مرکزی برای ارائه خدمات مناسب و مورد نیاز ، ایجاد مشاغل غیر زراعی وتوسعه صنایع روستایی ، یکپارچه سازی اراضی کشاورزی ، کاهش مهاجرت روستاییان ،توسعه منابع انسانی و ...می تواند چالشهای موجود در توسعه روستایی را تا حدی حل نماید.

بدلیل وجود تنگناهایی در توسعه روستایی ایران و برنامه ریزی آن  باید در جهت اقدامات زیر گام برداشته شود :

·         بدلیل عملی نشدن طرح تجمیع در ایران باید روستاهای مرکزی جهت ارائه خدمات بهتر شناسایی شود .

·         تعادل مناسب در سیستم فضایی مناطق برای توزیع عادلانه حد اقل امکانات و خدمات ضروری برای آحاد روستائیان ایجاد شود .

·         در مورد روستا های خیلی کوچک ، در راستای توسعه انسانی و خدمات رسانی نباید فقط از دید صرفا" اقتصادی نگریسته شود .

·     در جهت تلفیق صنایع روستایی در چهار چوب برنامه ریزی ملی سراسری تلاش شود و اقداماتی در جهت تشویق صنایع جدید و کوچک مقیاس در روستا صورت گیرد .

·     مشارکت تعاملی روستائیان در طرح ،برنامه ریزی ،اجرا و ارزشیابی برنامه ها جهت عملی شدن و مؤفقیت آمیز بودن آنها ضروری است .

·         نیاز سنجی افراد منطقه مورد نظر قبل از برنامه ریزی امری اجتناب ناپذیر باید باشد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

»» مدیریت مواد زاید در مناطق روستایی ایران (3) (نتیجه گیری)

 

نتیجه­گیری

 

تولید زباله و نحوه دفع آن از زمانی مورد توجه قرار گرفت که انسان­ها به صورت اجتماعات به هم پیوسته در یک مکان، زندگی مشترک خود را آغاز نموده و در معرض خطرات و اثرات آن قرار گرفتند. رشد سریع جمعیت، افزایش مصرف، تغییرات به وجود آمده در شیوه زیست و الگوی مصرف افراد که از ویژگی­های پیشرفت همه جانبه در طول تاریخ می­باشد موجب افزایش روزافزون تولید زباله در مناطق مختلف شده است. منابع تولید زباله در روستاها متفاوت، متنوع و متعدد می­باشند، که ازعوامل مؤثر در تولید ، میزان و خصوصیات انواع زباله در روستاها می­توان به اوقات سال، موقیت جغرافیایی، عادات مردم تولید کننده، مکان و منطقه مورد مطالعه، ویژگی­های جمعیتی، رفتار و طرز برخورد عمومی، سطح درآمد مردم و بسیاری از مسائل دیگر اشاره کرد. بر اساس اطلاعت کسب شده از روستاهای مورد مطالعه هر دو منطقه، زباله­ها از منابع مختلفی نظیر منابع خانگی، تجاری، شهری، صنعتی، کشاورزی، مناطق باز و تصفیه­خانه­ها تولید و وارد محیط می­شوند. بخش عمده تولید زباله در روستاهای شیراز مربوط به زباله­های خانگی است که عمدتاً شامل پس­مانده­ها و باقیمانده مواد غذایی با 58 درصد می­باشد. بیشترین آشغال تولید شده توسط خانوارهای روستایی شهرستان شیراز به کاغذ- پارچه با 63 درصد اختصاص دارد. از منابع دیگر تولید زباله در مناطق روستایی شیراز زباله بازاری یا تجاری می­باشد که سبزیجات با 69 درصد عمده­ترین بخش آن را تشکیل می­دهد و در انتها زباله خیابانی که نوع دیگری از منابع تولید زباله در روستاها است مدفوع حیوانات با 42 درصد بیشترین منبع تولید این قسمت می­باشد. مهمترین منبع تولید زباله در روستاهای شهرستان زابل همانند شیراز به زباله خانگی اختصاص دارد با این تفاوت که، بیشترین مقدار تولید زباله خانگی روستاهای زابل به کاغذ با 38 درصد اختصاص دارد که در روستاهای شیراز این مهم به مواد غذایی اختصاص یافته بود. بیشترین آشغال تولید شده روستاییان زابل مربوط به گرد و خاک با 64 درصد بوده که از دلایل مهم این میزان بر خلاف روستاهای شیراز، قرارگیری این ناحیه در منطقه بیابانی و خاکی بودن این روستاها می­باشد. بنابر داده­های کسب­شده بیشترین زباله تجاری در روستاهای زابل به سبزیجات (58 درصد) همانند روستاهای شیراز بوده است و در نهایت، عمده­ترین منبع تولید زباله خیابانی (مناطق باز) در روستاهای زابل کاغذ با 54 درصد     می­باشد. در روستاهای مورد مطالعه هر دو منطقه، منابع تولید زباله با اندکی تفاوت که آن نیز به دلایل شرایطی محیطی و جغرافیایی ایجاد گردیده همانند یکدیگر می­باشند. عمده­ترین بخش تشکیل­دهنده ترکیبات فیزیکی زباله­های تولید شده، مربوط به سبزیجات در هر دو منطقه بوده که این مقدار (به­طور متوسط 52 درصد در شیراز) و (به­طور متوسط 5/44 درصد در زابل) بوده است، در این ارتباط کمترین مقدار تشکیل­دهنده زباله تولیدی در روستاهای شیراز مربوط به خاکستر تولید شده از آتش ( به طور متوسط 2 درصد) و در روستاهای زابل شیشه بطور متوسط 5/1 درصد می­باشد، از دلایل وجود این تفاوت در این دو ناحیه می­توان به نزدیک بودن شیراز به پایتخت و وضعیت اقتصادی مردم اشاره نمود. در روستاهای مورد مطالعه در شیراز ، جمع­آوری زباله فقط هفته­ای یک مرتبه صورت می­گیرد (این مهم در روستاهای زابل در برخی موارد بر اساس گفته­های اهالی روستاها اصلاً جمع­آوری نمی­گردد)، این نکته زمانی حادتر جلوه می­کند که بدانیم 80 درصد زباله روستائیان در فصل تابستان (برابر با 80 درصد زباله تولیدی در یک سال) تولید می­شود. نکته دیگر این که میزان زباله تولیدی خانوارهای روستایی در اکثر روستاها در یک شبانه روز برابر با 3-2 کیلوگرم می­باشد که در نوع خود رقم قابل­توجهی می­باشد. هر چه فاصله روستاها از شهر بیشتر می­گردد بر میزان زباله تولیدی نیز افزوده می­شود به­طور مثال، بیشرین زباله تولیدی را دو روستای بیدزرد و ظفرآباد دارند که فواصل آن­ها از شهر شیراز به ترتیب 20 و 17 کیلومتر می­باشد و کمترین مقدار زباله تولیدی نیز مربوط به روستای علی­آباد است که فاصله این روستا از شهر شیراز 6 کیلومتر می­باشد. این موارد در روستاهای زابل نیز وجود دارد بدین صورت که، روستای توتی که در فاصله 30 کیلومتری از زابل قرار دارد 39 درصد از ساکنین آن روزانه بین 3- 5 کیلوگرم زباله تولید می­کنند و روستای ژاله­ای که نزدیکترین روستا به زابل می­باشد 34 درصد از اهالی روستا روزانه بین 2- 3 کیلوگرم زباله تولید می­نمایند. روشن می­گردد که، بین میزان تولید زباله و فاصله روستاها از شهر رابطه معناداری وجود دارد. این­گونه جمع­آوری زباله (یک مرتبه در هفته در شیراز و عدم جمع آوری آن در روستاهای زابل) و با توجه به میزان بالای تولید زباله در روستاها باعث می­شود که روستائیان مواد زائد را در سطح روستا رها کنند یا زباله در محل سکونت انباشته شود و زباله­های انباشته شده توسط حیوانات در سطح محیط پخش گردد و در نتیجه، این عوامل باعث ایجاد بیماری و غیربهداشتی شدن محیط روستا می­شوند. در اکثر روستاهای مورد مطالعه به­ویژه روستاهای زابل، روش مشخصی برای مدیریت زباله و نظافت روستایی وجود ندارد و معمولاً، مواد زائد در اطراف مراکز مسکونی رها می­گردند. در این روستاها، این مواد به­وسیله عواملی از قبیل کودکان، باد، آب و حیوانات به محیط زندگی باز می­گردند. در روستاهای مورد مطالعه مشکلات زیادی در امر مدیریت مواد جامد وجود دارد که برای حل این مشکلات شناخته شده (مانند: جمع­آوری زباله در  هفته­ای یکبار، رهاشدن زباله در سطح روستا، عدم بازیافت زباله، حمل و نقل غیر اصولی زباله، نزدیکی مکان دفع زباله در نزدیکی روستا و...) معمولاً کارکردهای مختلف را به صورت ترکیبی در نظر می­گیرند. از این رو در اکثر مناطق (شهری و روستایی) برای مدیریت زباله از چهار اصل تولید، انبار موقت، جمع آوری و دفع استفاده می­کنند. مراحل موجود درمدیریت مواد زائد در روستاهایی به صورت صحیح انجام می­گیرد که نسبت به شهر در تعامل بیشتر باشند. با توجه به مطالب ذکر شده و مطالعات صورت گرفته، در حال حاضر در مدیریت مواد زائد در سطح روستاهای مورد مطالعه، قسمت اعظم منابع مالی و انسانی برای جمع­آوری و حمل و نقل هزینه می­شود و در زمینه­های تولید، نگهداری، بازیافت و دفع، کاری صورت نمی­پذیرد که این موارد در روستاهای زابل حادتر می­باشد. این عدم تعادل، بهترین دلیل سوء مدیریت در امر مواد زائد در روستاهای مورد مطالعه می­باشد. با توجه به حجم بالای تولید زباله در روستاها و عدم ارتباط متقابل بین عناصر موظف در سیستم مدیریت که از منبع تولید زباله تا دفع زباله رابطه متقابل وجود ندارد می­توان نتیجه گرفت که مدیریتی برای مواد زائد جامد در مناطق روستایی مورد مطالعه تعریف نشده است.

 



نوشته های دیگران ( 0)
نویسنده متن فوق: » محمد قاسمی ( سه‏شنبه 6/7/1389 :: ساعت 4:14 عصر )


»» مدیریت مواد زاید در مناطق روستایی ایران (2)

 

بخش دوم مقاله سرکار خانم فاطمه اسیری دانشجوی رشته جغرافیا از شیراز که بدون هیچ دخل و تصرفی منشر می شود (قسمت دوم)

 

سابقه تحقیق

 

مدیریت پسماند در دوره جدید، به­دلیل تغییراتی که در الگو و شیوه زندگی افراد و به­ویژه روستاییان حاصل شده، اهمیت قابل توجهی پیدا کرده است، به­طوری که حتی در محیط­های روستایی، با وجود تفاوت­هایی که این مناطق، به­لحاظ شیوه زندگی با محیط­های شهری دارند، به عنوان امری مهم مطرح و تلقی می­گردند.

 

حرکت و فعالیت، همان­گونه که لازمه حیات می­باشند، عوارضی از خود برجای می­گذارند که گاهی اوقات مطلوب نیستند و انسان برای ادامه حیات خود، ناگزیر باید آن عوارض را به گونه­ای حذف و یا تعدیل نماید. از این­رو نظافت محیط و به­ویژه محیط روستاها ، شرط لازم برای ادامه حیات می­باشد (سعید نیا، 1378).    

 

توجه به دفع پسماند و نظافت محیط، سابقه­ای دیرینه دارند. در سال 1750 میلادی، نیاز به سیستم­های جدید جمع­آوری و دفع پسماند جامد، استفاده از بارکش حمل زباله را رایج ساخت و با افزایش اقدامات بهداشتی در سطح شهرها، به مدیریت پسماند به عنوان یکی از ارکان بهداشت جامعه بهای بیش­تری داده شد (عمرانی، 1373). در مجموع شروع مدیریت پسماند، به زمان های باستان و به استفاده دوباره از مدفوع انسان در کشاورزی بر می گردد. مدیریت مواد به روش روشنفکرانه امروزی، در آمریکا از دهه 1940 و در انگلستان از دهه 1930 شروع گردید (گلوس و همکاران، 1381).  

 

در ایران، مدیریت پسماند و پاکیزگی در مناطق شهری، به شهرداری­ها و در مناطق روستایی، به دهداری­ها واگذار شده است. بدون تردید مدیریت پسماند، به­خصوص در قالب جمع­آوری زباله و خارج­ساختن آن از محیط زندگی، در مناطق شهری در مقایسه با مناطق روستایی سابقه طولانی­تری دارد. این سابقه در ایران، به تصویب قانون بلدیه در سال 1325 باز می­گردد که بر اساس این قانون، نظافت شهری به­عهده بلدیه گذاشته شد، سپس بر اساس قانون شهرداری، مصوب سال 1334، این وظیفه به شهرداری هر شهر واگذار گردید. درارتباط با روستاها، در بند 6 ماده 69 قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور که در اول خرداد ماه 1375 به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است، از وظایف دهیار، مراقبت در اجرای مقررات بهداشتی، حفظ نظافت و ایجاد زمینه مناسب برای تأمین بهداشت محیط ذکر شده است و در اساسنامه تشکیلات و سازمان دهیاری­ها، مصوب بهمن ماه 1380، بهبود وضع زیست­محیطی روستا و حفظ بهداشت و پاکیزگی، به­عنوان وظایف دهیار تعریف گردیده شده است. مدیریت پسماند با توجه به اهمیتی که در خصوص بهداشت عمومی و بهداشت محیط زیست دارد،  مجموعه­ای است که با زمینه ها و عناصر مختلف مربوط به فرآیند تولید، جمع­آوری، حمل و نقل و دفع پسماند ارتباط پیدا می­کند.   

 

فرضیه­ها و سؤالات پژوهش

 

براساس هدف و مسئله پژوهش و با استناد به اهمیت موضوع تحقیق، سؤالات و فرضیات بدین صورت مطرح   می­گردند: 

 

1-    با توجه به حساسیت محیط روستا و همچنین حجم بالای تولید زباله توسط خانوارهای روستایی آیا نظام مدیریتی برای این مهم تعریف شده است؟

 

2-    آیا تغییرات مکان و فاصله روستاها از شهر بر ترکیبات، میزان و نحوه مدیریت دفع زباله­ها تأثیرگذار می­باشد؟ 

 

·        به نظر می­رسد با توجه به حساسیت محیط روستا و همچنین حجم بالای تولید زباله توسط خانوارهای روستایی نظام  مدیریتی برای آن تعریف نشده است.

 

·        به نظر می­رسد با تغییرات مکان و فاصله از شهر ترکیبات، میزان و نحوه مدیریت دفع زباله­های تولیدی در روستاها نیز تغییر می­کند.

 

 

 

مواد و روش­ها

 

شهرستان شیراز در عرض جغرافیایی 36 درجه و 29 دقیقه شمالی و در طول 33 درجه و 52 دقیقه شرقی قرار دارد و ارتفاع آن بیش از 1500 متر از سطح دریا با وسعتی معادل 8/10688 کیلومتر مربع در مرکز استان فارس می­باشد (www.fars.ir). جمعیت این شهرستان بالغ بر 1711186 میلیون نفر است که از این تعداد 877849 نفر را مرد و 833337 نفر را زن تشکیل می­دهد. از تعداد جمعیت شهرستان شیراز 1324055 (336447 خانوار) نفر ساکن در نقاط شهری، 386582 (91115 خانوار) نفر ساکن در نقاط روستایی که از این تعداد 203727 نفر مرد و 182855 نفر را زن و 549 نفر نیز غیرساکن می­باشند که برابر با 112 خانوار می­باشد (سرشماری عمومی نفوس و مسکن، 1385). شهرستان شیراز دارای 6 بخش، 5 شهر، 21 دهستان، 512 آبادی دارای سکنه و 294 آبادی خالی از سکنه می­باشد (www.aftab.ir).  کلیه‌ روستاهای شیراز در حد فاصل‌ طول‌ جغرافیایی‌ 52 درجه‌ و 30 دقیقه‌ تا 54 درجه‌ و عرض‌ جغرافیایی‌ 29 درجه‌ تا 30 درجه‌ واقع‌ شده­اند (فرهنگ جغرافیایی آبادی­های کشور، 1362،  191).

 

شهرستان زابل با وسعتی معادل 15197 کیلومتر مربع (1/8 درصد استان) در موقعیت جغرافیایی بین 30 درجه و 7 دقیقه الی31 درجه و 29 دقیقه عرض شمالی و 59 درجه و 58 دقیقه الی 61 درجه و 50 دقیقه طول شرقی قرار گرفته است. این شهرستان از نظر موقعیت جغرافیایی در منتهی­الیه شمالی استان سیستان و بلوچستان واقع گردیده و از شمال با استان خراسان جنوبی، از غرب با استان کرمان، از جنوب با شهرستان زاهدان و از شرق با کشور افغانستان هم­جوار است. جمعیت شهرستان زابل برابر با 329317 نفر بوده، که از این تعداد 137947 نفر در مناطق شهری و 237097 نفر در مناطق روستایی ساکن می­باشند (سرشماری عمومی نفوس و مسکن، 1385). این شهرستان دارای 6 مرکز شهری، 5 بخش، 17 دهستان و 885 آبادی دارای سکنه می­باشد (سالنامه آماری استان سیستان و بلوچستان، 1385). شهرستان زابل در فاصله 210 کیلومتری شهر زاهدان و در انتهای جاده ارتباطی زابل-زاهدان واقع گردیده است. این جاده مهمترین راه ارتباطی کانون­های جمعیتی منطقه اطراف زابل با مرکز استان و سایر مناطق و استان­های کشور می­باشد.

 

این مطالعه از نوع توصیفی – تحلیلی می­باشد که در سال 1388 در پنج روستا واقع در شهرستان­ شیراز  و پنج روستا در زابل صورت پذیرفت. محتوی علمی مطالب به صورت مطالعه کتابخانه­ای از منابع موجود در دسترس، کتب، سایت­های اینترنتی و از ارگان­های مربوطه تهیه شده است. در این پژوهش گزینش روستاها بطور تصادفی و در فواصل مختلف نسبت به شهر شیراز و زابل انتخاب گردیدند. در مطالعات میدانی این پژوهش ابزار جمع­آوری اطلاعات پرسشنامه بود که از روش مصاحبه برای  پر کردن آن­ها استفاده شده است.

 

روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر مشاهدات میدانی، مصاحبه با ساکنین در روستاها و برای مطلع شدن از منابع تولید زباله در این که براین اساس در مجموع 100 پرسشنامه تهیه گردید که برای هر روستا 10 عدد پرسشنامه طراحی روستاها و همچنین نحوه دفع آن­ها نیاز به طراحی تعدادی پرسشنامه بود که این مهم صورت پذیرفت و بدین ترتیب در هر ده روستا منتخب تعدادی پرسشنامه توزیع گردید. توزیع پرسشنامه­ها بر اساس حجم نمونه­ای به میزان 10درصد تعداد خانوارهای ساکن در روستا بود شد، سپس برای تجزیه و تحلیل داده­های کسب شده از نرم افزار آماری SPSS   استفاده گردید. علاوه بر آن، تعیین ترکیبات زباله­های خانوارهای هر کدام از روستاها نیز به صورت میدانی به­دست آمده است. برای دستیابی به اهداف مطالعه و براساس سؤال­ها و فرضیات تحقیق سؤالات پرسشنامه طراحی شد. برای سنجش امکانات بهداشتی روستاها جداولی گردآوری شده که ما را با شرایط بهداشتی روستاهای مورد مطالعه آگاه می­سازد (در جدول عدد 1 به معنای وجود امکانات و عدد 2 به معنای عدم وجود امکانات می باشد).  

 

بعلت تعدد جداول و طولانی بودن متن قسمت بعدی بزودی در وبلاگ قرار خواهد گرفت



نوشته های دیگران ( 2)
نویسنده متن فوق: » محمد قاسمی ( سه‏شنبه 19/5/1389 :: ساعت 9:7 صبح )


»» مدیریت مواد زاید در مناطق روستایی ایران



مقاله حاضر را یکی از خوانندگان محترم وبلاگ بنام سرکار خانم فاطمه اسیری دانشجوی رشته جغرافیا از شیراز برای انتشار ارسال نموده است که بدون هیچ دخل و تصرفی در دو قسمت منشر می شود (قسمت اول)

 

 

 

چکیده

 

مهمترین نقش بهداشت، تأمین سلامت جسمی و روانی افراد جامعه می­باشد. تولید زباله و نحوه دفع آن از زمانی مورد توجه قرار گرفت که انسان­ها به صورت اجتماعات به هم پیوسته در یک مکان، زندگی مشترک خود را آغاز نموده و در معرض خطرات و اثرات آن قرار گرفتند. رشد سریع جمعیت، افزایش مصرف، تغییرات به وجود آمده در شیوه زیست و الگوی مصرف افراد که از ویژگی­های پیشرفت همه جانبه در سنوات گذشته می­باشد موجب افزایش روزافزون تولید زباله در مناطق مختلف شده است.  اصول بهداشت و بهسازی محیط، در هر مکان ایجاب می­کند که زباله­های تولید شده را در حداقل زمان و دور از منازل و محیط زندگی انسان­ها باشد و در کوتاهترین زمان ممکن نسبت به دفع اصولی و بهداشتی آن اقدام شود. از این رو و با توجه به این نکته که، امروزه به مسئله زباله نسبت به دیگر مخاطرات زیست­محیطی از جمله آلودگی آب و هوا کمتر پرداخته شده است در این مقاله به بررسی و تحلیل مهمترین منابع تولید زباله در روستاها و نحوه دفع و مدیریت آن در منطقه می­پردازیم.  هدف از تحقیق حاضر شناخت، بررسی و تحلیل وضعیت منابع تولید زباله در روستاها و همچنین نحوه دفع آن در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان­های شیراز و زابل می­باشد. روش تحقیق در این پژوهش مبتنی بر مشاهدات میدانی، مصاحبه و به­دست آوردن داده­ها، از طریق پرسشنامه و تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزارSPSS  در ده روستا در بخش مرکزی از شهرستان­های شیراز و زابل که به طور تصادفی با فواصل مختلف نسبت به شهرهای شیراز و زابل قرار داشتند صورت پذیرفت. یافته­ها نشان می­دهد که در تفکیک فیزیکی زباله خانگی در روستاهای شیراز مواد غذایی 58 درصد، کاغذ و کارتن 6 درصد، شیشه 4  درصد و پلاستیک 22 درصد آن را تشکیل می­دهد. همچنین بیشترین آشغال تولید شده در روستاهای شیراز مربوط به کاغذ و منسوجات با 63 درصد، بیشترین زباله خیابانی مربوط به مدفوع حیوانات با 42 درصد و بیشترین زباله بازاری مربوط به سبزیجات با 69 درصد بوده است، در مقایسه با روستاهای زابل؛ بیشترین قسمت زباله خانگی روستاهای زابل را کاغذ با 38 درصد، عمده­ترین منبع تولید آشغال؛ گرد و خاک با 64 درصد، بیشترین زباله بازاری مربوط به سبزیجات با 58 درصد و قسمت عمده زباله خیابانی را نیز کاغذ با 54 درصد تشکیل می­دهد. براساس یافته­های پژوهش بین میزان تولید زباله و فاصله روستاها از شهر شیراز و زابل و همچنین بین ترکیبات زباله­ها و نحوه دفع آن­ها و فاصله از شهر رابطه معناداری وجود دارد. با توجه به مطالعات صورت گرفته، در حال حاضر در مدیریت مواد زائد در سطح روستاهای مورد مطالعه، قسمت اعظم منابع مالی و انسانی برای جمع­آوری و حمل و نقل هزینه می­شود و در زمینه­های تولید، نگهداری، بازیافت و دفع، کاری صورت نمی­پذیرد. این عدم تعادل، بهترین دلیل سوء مدیریت در امر مواد زائد در روستاهای مورد مطالعه می­باشد.

 

واژگان کلیدی: بهداشت محیط، تولید زباله، روستا، نحوه دفع زباله، شیراز، زابل.

 

 

 

مقدمه

 

بین بهداشت و توسعه، رابطه متقابل و تنگاتنگی وجود دارد. بهداشت عمومی و نظافت محیط به عنوان یکی از شاخص­های اصلی توسعه بوده، که برای سلامتی و بهزیستی فردی و اجتماعی ضروری است (دربان آستانه، 1387، 10). امروزه توجه زیادی به اقدامات بهداشتی مربوط به زباله (تولید و نحوه دفع آن) می­گردد ( اهلر و استیل،  246). تولید زباله و نحوه دفع آن از زمانی مورد توجه قرار گرفت که  انسان­ها به صورت اجتماعات به هم­پیوسته در یک مکان زندگی مشترک خود را آغاز نموده و در معرض خطرات و اثرات آن قرار گرفتند. رشد سریع جمعیت، افزایش مصرف، تغییرات به وجود آمده در شیوه زیست و الگوی مصرف افراد که از ویژگی­های پیشرفت همه جانبه در طول تاریخ می­باشد موجب افزایش روزافزون تولید زباله در مناطق مختلف شده است. اصول بهداشت و بهسازی محیط، در هر مکان ایجاب می­کند که زباله­های تولید شده را در حداقل زمان و دور از منازل و محیط زندگی  انسان­ها باشد و در کوتاهترین زمان ممکن نسبت به دفع اصولی و بهداشتی آن اقدام شود.

 

یکی از نگرانی­های جامعه ما مسئله تولید زباله است که میزان روزانه آن برای خانوارهای شهری در حدود 700 گرم و برای خانوارهای روستایی حدود 500 گرم گزارش شده است (عبدلی،1374، 801). در مناطق روستایی مخلوطی از زباله و مواد بازیافتی دفن می­شوند که عوارض زیست محیطی، آلودگی خاک و آب­های زیر زمینی و هوا را به دنبال دارد و به علت عدم بازیافت مواد با ارزش و دفن آن­هازیان­های اقتصادی نیز به دنبال دارد  (Neal T, 1998, 59-64). ترکیب فیزیکی و شیمیایی و نیز مقدار منابع تولید زباله برحسب فصول مختلف سال، روزهای هفته، مناسبت­های ملی و مذهبی، عادات غذایی، سطح درآمد و عوامل متعدد دیگر دستخوش تغییرات قابل توجهی می­گردد(عمرانی، 1373، 70-87).

 

مواد زائد جامد عبارتست از هر نوع ماده جامد که عرفاً زاید محسوب می­شود مانند زباله، خاکروبه، خاکستر، جسد حیوانات، ضایعات مراکز شهری و روستایی، فضولات انسانی، حیوانی و  . . .  (بهنودی، 1380، 58). زباله­ها از منابع مختلفی نظیر منابع خانگی، تجاری، شهری، صنعتی، کشاورزی، مناطق باز و تصفیه­خانه­ها تولید و وارد محیط زیست می­شوند (فتائی،1385، 1).  برابر این تعاریف می­توان گفت که منابع تولید زباله در روستاها متفاوت، متنوع و متعدد می­باشند، که ازعوامل مؤثر در تولید ، میزان و خصوصیات انواع زباله در روستاها می­توان به اوقات سال، موقعیت جغرافیایی، عادات مردم تولید کننده، مکان و منطقه مورد مطالعه، ویژگی­های جمعیتی، رفتار و طرز برخورد عمومی، سطح درآمد مردم و بسیاری از مسائل دیگر اشاره کرد. براین­اساس منابع تولید زباله در روستاهای مورد مطالعه را  می­­توان بدین­طریق طبقه­بندی کرد: زباله­خانگی (مواد غذایی، شیشه، پلاستیک، کاغذ و ...)، زباله خیابانی (برگ، کاه، مدفوع حیوانات و ...)، آشغال (کاغذ، پارچه، کثافات، گردوخاک و ...)، زباله بازاری (سبزیجات، مواد زائد حیوانی، قطعات آهن و ...) و خاکستر (باساوانتاپا، 1382، 183- 184). با توجه به منابع گسترده تولید زباله در روستاها، برنامه اقدامات بهداشتی مربوط به زباله نمی تواند به طور رضایتبخش صورت گیرد مگر آن که نحوه و مرحله دفع آن به نحوی صورت پذیرد که باعث هیچ گونه ناراحتی و بیماری در سطح روستا نشود.       

 

بعضی مواقع تمام عوامل وضع و تولید زباله در یک اجتماع کاملاً روشن نیست. هراجتماعی ممکن است عوامل اجتماعی – اقتصادی به خصوصی داشته باشد که بر کیفیت، ترکیب و میزان تولید زباله آن اثر بگذارد. بنابراین، برای شناخت صحیح وضع تولید زباله یک اجتماع، آن جامعه باید مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین، وضع تولید درازمدت زباله یک اجتماع نشانگر تغییرات جمعیت، خصوصیات جامعه و تغییر منبع انرژی است (شریعت پناهی، 1376، 245-246).  

 

همانگونه که میزان زباله تولیدی در روستاها رو به افزایش می­باشد بایستی برای بهداشتی­تر کردن محیط برای ساکنین روشی مناسب برای دفن بهداشتی زباله اتخاذ کرد. یکی از این روش­ها دفن بهداشتی زوائد در زمین      می­باشد که از تمام روش های دیگر دفع مواد زائد کامل­تر بوده و بیشتر استفاده می­شود. تخمین­زده­اند که بیش از 90 درصد زوائد به روش دفن بهداشتی در زمین دفع می­شوند، زیرا که روش نسبتاً ارزانی است و ضمناً مواد باقیمانده از سوزاندن زباله در کوره، تولید کود از زباله و بازیابی زباله­ها در انتها به زمین برای دفن احتیاج دارند (همان، 255).

 

تحلیل منابع تولید زباله در روستاها و نحوه دفع آن، موضوعی است که روی آن تحقیق و بررسی، کمتر از سایر موارد آلاینده محیط­زیست صورت پذیرفته است؛ به­ویژه در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان های شیراز و زابل که تحقیق در این مورد به نسبت سایر آلاینده­ها کمتر صورت گرفته است. لذا به­منظور تعیین منابع تولید زباله و بررسی نحوه دفع آن در روستاهای شیراز و زابل، این پژوهش در ده روستا در سال 1388 صورت پذیرفت.    

 

 

اهمیت پژوهش                       

 

علی­رغم کوشش­های فراوان دولت­ها و سازمان­های بین­المللی، نیازهای اولیه بهداشتی تعداد زیادی از مردم محروم دنیا هنوز برآورده نشده است. در بسیاری از کشورها کمتر از 15 درصد از مردم روستاها، به خدمات بهداشتی دسترسی دارند (1 ,1985(Djukanovic and E.P.Mach,. از جمله موارد مهم در ارائه خدمات بهداشتی، مسئله جمع­آوری و حمل زباله و دفع بهداشتی آن  می­باشد. غیر­بهداشتی بودن محیط روستاهای کشور ، وجود فقر در این مناطق، عدم آگاهی از علل به وجود آمدن بیماری­ها از طریق زباله­های روستایی، کمبود خدمات بهداشتی مرتبط با مواد زائد تولید شده در روستا، کمبود و یا عدم وجود سیستمی جامع برای جمع­آوری، حمل­ و دفع زباله در روستاها و ... باعث به وجود آمدن محیطی نامناسب و غیربهداشتی در روستاهای کشور شده است. از سوی دیگر، مسئله آلودگی­های موجود در کره زمین و بسیاری از ناملایمات زیست محیطی، بخشی از مشکلات ناشی از  بی­توجهی است که بر زندگی ما تحمیل شده و بازتابش نیز به سوی ماست. آشنایی با نحوه تولید زباله در مناطق محروم یک کشور (روستاها) و کنترل این مواد زائد جامد نوعی مبارزه با این آشفتگی­ها می­باشد. وجود میلیون­ها تن زباله در مناطق روستایی کشور و ده­ها هزار نوع مواد سمی و خطرناک در آن­ها که حاصل فعالیت­های روزمره انسان است، سبب آلودگی­های گسترده­ای در این محیط­ها شده که این مواد زائد جامد تولید شده در روستا 60  تا 90 درصد از انواع سرطان­ها را به طور مستقیم و غیرمستقیم را، موجب شده­اند (احمدی،1383، 4).

 

عدم مدیریت صحیح و مقررات صریح برای جمع­آوری، دفع و بازیافت بیش از 38 هزار تن زباله در روز که تقریباً 76 درصد آن قابل تبدیل به کود بوده و هزاران تن پلاستیک ، کاغذ و کارتن را  در بر دارد، اکنون به شکلی بی­رویه  به دل خاک سپرده شده و یا در حوالی شهرها (در نزدیکی مناطق روستایی) پراکنده می­شوند، که صرف نظر از خطرات بهداشتی و تولید انواع بیماری­ها، زیان­های اقتصادی کلانی را نیز در بر دارد. طبق محاسبه کلی، هموطنان ما در مناطق مختلف کشور سالانه متحمل هزینه­ای حدود 8 میلیارد تومان برای جمع­آوری و دفع زباله می­گردند (اسکافی، 1374، 32).

 

با توجه به مطالب بیان گردیده و دانستن این نکته که، به مناطق روستایی کشور از لحاظ بهداشتی توجهی نمی­گردد اهمیت این پژوهش دوچندان می­شود. به­طور کلی، اهمیت جمع­آوری، دفع بهداشتی و بازیافت زباله در مناطق روستایی زمانی بر همه روشن خواهد شد که، خطرهای ناشی از آن به خوبی شناخته شوند. زباله نه­تنها باعث ایجاد بیماری، گندیدگی و زشتی محیط می­گردد، بلکه می­تواند با آلوده نمودن خاک، آب و هوا، خسارت­های فراوانی را در چرخه حیات اجتماعی و طبیعی پدید آورد.    

 

 طرح مسأله

 

رشد جمعیت و آگاهی­های علمی از رویه کاهش منابع زمین، مسئولان و کارشناسان را بر آن داشت که در دو دهه اخیر به ویژه از سال 1975، موضوع منابع تولید زباله و دفع آن را از طریق بازیافت مواد زائد جامد را به شکل جدی­تر در صدر برنامه­های خود قرار دهند. بدبن­ترتیب، با اطلاع از منابع تولید زباله در مناطق مختلف و دانستن این نکته که در کدام منطقه کدام نوع از زباله بیشتر تولید می­شود می­توان به بازیافت زباله کمک شایانی کرد. بنابراین، اصول موازین اقتصادی ایجاب می­کند که کاغذ ، کارتن، شیشه، پلاستیک و سایر منابع تولید زباله پیش از عملیات دفن در یک منطقه، شناسایی و تفکیک شوند و دوباره مورد استفاده قرار گیرند (Dtjoelk, 2003, 52).

 

افزایش جمعیت، مصرف­گرایی شدید، افزایش روز افزون میزان تولید زباله، مکان­یابی­های نادرست مکان­های ­دفع زباله، ایجاد بیماری­های گوناگون ناشی از عدم دفع بهداشتی زباله­های روستایی، منابع متعدد تولید زباله در روستاها، آلودگی آب­های زیرزمینی، تخریب محیط­زیست و ...از جمله مشکلات ناشی از تولید زباله و عدم مدیریت صحیح آن در مناطق روستایی می­باشد.  با توجه به مسائل بیان شده در ارتباط با مخاطرات زیست محیطی ناشی از تولید زباله و نحوه دفع آن، اهمیت به­سزایی که این مهم در مناطق روستایی دارد، کم توجهی­هایی که به این موضوع در مناطق روستایی می­شود و همچنین از لحاظ اقتصادی و هزینه­هایی که در این ارتباط می­شود خود را بر آن دیدیم تا پژوهشی تحت عنوان تحلیلی بر منابع تولید زباله و نحوه دفع آن در مناطق روستایی ایران را ارائه دهیم. هدف از تحقیق حاضر شناخت، بررسی و تحلیل وضعیت منابع تولید زباله در روستاها و همچنین نحوه دفع آن در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان­های شیراز و زابل می­باشد.

 

 ادامه دارد.... 

 

 



نوشته های دیگران ( 1)
نویسنده متن فوق: » محمد قاسمی ( دوشنبه 31/3/1389 :: ساعت 12:38 عصر )


»» کار آفرینی و نقش آن در توسعه اقتصادی روستاهای ایران (2)

 

ادامه مقاله کارآفرینی و نقش ان در توسعه......

 

2- ویژگی‌های جامعه روستایی ایران

 

روستا بعنوان بخش بزرگی از نظام اجتماعی و جمعیتی کشور که در آن تعداد کثیری از عوامل انسانی مولد سکونت دارند محسوب می شود در روستاها عوامل و منابع ارزشمندی اعم از عوامل انسانی و منابع طبیعی و اقتصادی بعنوان ذخایر استراتژیک کشور وجود دارد که در پیشرفت جامعه نقش مهمی ایفا می کنند.  نقش و اهمیت فراورده ها و تولیدات روستایی در رفع نیازهای رو به تزاید جامعه درخور توجه می باشد نظیر تولید محصولات کشاورزی، زراعی، دامی و صنایع تبدیلی که نقش بی بدیل و منحصر بفرد است.  برای جامعه اقتصادی ما بسیاری از دستاوردهای روستائیان نقش استراتژیک داشته و اهرم قابل اتکایی در پشتیبانی از نظام اقتصادی کشور در عرصه جهانی از طریق صادرات و ورود کالاهای ملی به بازارهای پرظرفیت جهانی بوده، یعنی درحقیقت شناسه قدرت اقتصادی کشور در نزد جهانیان تلقی گردیده مضافاً اینکه تکیه براقتصاد تک محصولی نفتی را تقلیل می دهد. فعال سازی ساکنان روستاها در ایران می تواند کمک شایان توجهی به تامین امنیت اجتماعی نموده و باعث کاهش حجم زیاد ناملایمات اجتماعی گشته و منجر به کاهش پدیده " مهاجرت روستا - شهری" شود. ایجاد و راه اندازی کسب وکارها مانند کسب وکارهای خانوادگی و گروهی در روستاها بدلیل وجود پیوندهای قوی اجتماعی و روحیه بالای مشارکت و تعاون در روستاها بالاتر از شهرهاست روحیه کار و تلاش و مسئولیت پذیری و التزام و تعهد به پیشرفت درمیان جمعیت روستایی بیشتر از شهرنشینان وجود دارد.  

 

تمامی جوامع روستایی با معضل بیکاری به نوعی دست به گریبان هستند و ابعاد این معضل، بخش‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی را نیز متاثر ساخته است. این معضل بعنوان یکی از مهمترین مشکلات  اقتصادی و اجتماعی روستاها مطرح می‌باشد. در حال حاضر، ایجاد فرصت های شغلی جدید در مناطق روستایی کشور از اهمیت دو چندانی برخوردار است. زیرا علاوه بر آمار بالای بیکاری در روستاها، (سالانه بالغ بر 550 هزار نفر نیروی کار جدید به بازارکار روستاها عرضه می‌شود(مرکز آمار ایران)) کشور با معضل مهاجرت روستائیان به شهرها، بخصوص به شهرهای بزرگ مواجه است که این امر خود پیامدهای منفی زیادی در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و امنیتی دارد. همچنین جوان‌گزین و نخبه‌گزین بودن مهاجرت‌های روستایی از جمله عواملی است که فرآیند توسعة درون‌زا و روند بهبود شرایط زندگی در روستاها را مختل می سازد.

 

3- توسعه روستایی

 

    نقش و جایگاه روستاها در فرآیند توسعه اقتصادی – اجتماعی و سیاسی در مقیاس محلی، منطقه‌ای، ملی و بین المللی و پیامدهای توسعه نیافتگی مناطق روستایی چون فقر گسترده ،‌نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت و غیره موجب توجه به توسعه روستایی و حتی تقدم آن بر توسعه شهری گردیده است (ازکیا و غفاری، 1383: 19). برنامه‌های توسعه روستایی، جزئی از برنامه‌های توسعه هر کشور محسوب می‌شوند که برای دگرگون‌سازی ساخت اجتماعی-اقتصادی جامعه روستایی بکار می‌روند. اینگونه برنامه‌ها را که دولت‌ها و یا عاملان آنان در مناطق روستایی پیاده می‌کنند، دگرگونی اجتماعی براساس طرح و نقشه نیز می‌گویند. این امر در میان کشورهای جهان سوم که دولت‌ها نقش اساسی در تجدید ساختار جامعه به منظور هماهنگی با اهداف سیاسی و اقتصادی خاصی به عهده دارند، مورد پیدا می‌کند. از سوی دیگر توسعه روستایی را می‌توان عاملی در بهبود شرایط زندگی افراد متعلق به قشر کم‌درآمد ساکن روستا و خودکفاسازی آنان در روند توسعه کلان کشور دانست (عالی پور، 1371: 12). توسعه روستایی به نوین سازی جامعه روستایی می پردازد و آن را از یک انزوای سنتی به جامعه ای مدرن تغییر خواهد داد که با اقتصاد ملی عجین شده است بنابراین هدفهای توسعه روستایی در محدوده یک بخش خلاصه نمی شود، بلکه مواردی چون بهبود و بهره وری ، افزایش اشتغال، تامین حداقل غذا، مسکن و آموزش و بهداشت را در بر می‌گیرد (مهندسان مشاور هلند، 1371: 20). اهداف توسعه روستایی را می توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد: اهداف اقتصادی – اجتماعی- سیاسی و طبیعی (پاپلی یزدی و امیر ابراهیمی‌، 1381: 51). بطور کلی توسعه روستایی، فرآیند توسعه دادن و مورد استفاده قرار دادن منابع طبیعی و انسانی، تکنولوژی، تسهیلات زیربنایی، نهادها و سازمانها، سیاستهای دولت و برنامه ها بمنظور تشویق و تسریع رشد اقتصادی در مناطق روستایی جهت ایجاد اشتغال و بهبود کیفیت زندگی روستایی برای ادامه زندگی و پایداری حیات است (حسینی ابری، 1380: 260).

 

در گذشته بعضی مدیران و سیاست‌گذاران امر توسعه، صرفاً بر "توسعه کشاورزی" متمرکز می‌شدند که امروز نتایج نشان داده است که توسعه روستایی صرفاً از این طریق محقق نمی‌شود. روستا جامعه‌ای است که دارای ابعاد اجتماعی مختلف است و نیازمند توسعه همه‌جانبه است نه صرفاً توسعه کسب‌وکار و نظامی به نام "کشاورزی". هرچند باید گفت که از طریق توسعه کشاورزی موفق نیز الزاماً توسعه روستایی محقق نمی‌شود. چون اولاً فواید توسعه کشاورزی عاید همه روستاییان نمی‌شود (بیشتر عاید زمین‌داران، بخصوص مالکان بزرگ، می‌شود)، ثانیاً افزایش بهره‌وری کشاورزی باعث کاهش نیاز به نیروی انسانی می‌شود (حداقل در درازمدت) و این خود باعث کاهش اشتغال روستاییان و فقر روزافزون آنان و مهاجرت بیشتر به سمت شهرها می‌شود.

 

·        چالش های توسعه روستا

 

مناطق روستایی برای توسعه با مشکلات و چالشهایی روبرو هستند که شناخت آنها باعث می شود مسئولین استراتژی مناسب جهت توسعه را برای روستاها انتخاب کنند چالشهای مناطق روستایی عبارتند از: 1-عدم دسترسی به سرمایه وامکانات 2-مشکل درعرضه کالاها وخدمات 3-تاکید بر یک صنعت یا کسب وکار خاص 4- تمایل شدید به مهاجرت 5-گسترش روزافزون تغییرکاربری اراضی زراعی 6-امکان ریسک کمتر در روستاها 7-کمبود سازمانهای حمایت کننده

 

·        استراتژی‌های توسعه روستایی

 

کشورها و مناطق مختلف جهان، متناسب با شرایط و اولویت‌ها، رویکردها و استراتژی‌های توسعه روستایی متفاوتی را در پیش گرفته‌اند. قطعاً نمی‌توان بدون درنظرگرفتن تجربیات جهانی در این زمینه و با تمرکز صِرف بر اشتغالزایی در روستاها (بدون درنظر گرفتن استراتژی توسعه روستایی) توفیق چندانی بدست آورد (که پایدار و ماندگار نیز باشد). چون اشتغالزایی و کارآفرینی در فضایی مستعد رخ می‌دهد و بدون وجود آن فضا عملاً نمی‌توان متوقع موفقیتی پایدار بود (استعلاجی، 1381: 36).

 

 رویکردها و استراتژی‌های توسعه روستایی را اینگونه می‌توان تقسیم‌بندی نمود

 

الف. رویکردهای فیزیکی-کالبدی: 1. استراتژی توسعه و بهبود زیرساخت‌های روستایی

 

ب. رویکردهای اقتصادی: 1. استراتژی انقلاب سبز  2. استراتژی اصلاحات ارضی 3. استراتژی صنعتی‌نمودن روستاها 4. استراتژی رفع نیازهای اساسی

 

ج. رویکردهای اجتماعی-فرهنگی: 1. استراتژی توسعه اجتماعی 2. استراتژی مشارکت مردمی

 

د. رویکردهای فضایی، منطقه‌ای و ناحیه‌ای: 1. استراتژی‌های تحلیل مکانی 2. استراتژی توسعه روستا-شهری  3. استراتژی یوفرد 4. استراتژی نظام سلسله‌مراتبی سکونتگاه‌ها و برنامه‌ریزی مراکز روستایی 5. استراتژی توسعه یکپارچه ناحیه‌ای 6. استراتژی توسعه زیست-ناحیه  7. استراتژی توسعه پایدار و همه‌جانبه روستایی (موسسه توسعه روستایی، 1381). 

 

مهمترین راهکار های استراتژیک توسعه روستایی عبارتند از:

 

1-تغییر نگرش حاکم بر اذهان مدیران و مردم نسبت به روستا از طریق: فرهنگ سازی بوسیله رسانه های جمعی و عمومی، برجسته سازی و توجه ویژه به مناطق روستایی در نظام آموزشی، ابراز توجه ویژه به روستاها توسط مدیران ارشد (مثل اقامت آنان در روستاها)و...

 

2-جذاب سازی فضای روستایی کشور از طریق: توسعه هدفمند فضاهای فرهنگی وآموزشی روستاها، ایجاد مراکز تفریحی، اقامتی، سیاحتی در روستاها

 

3- تکمیل و تکامل جامعه اطلاعاتی روستایی کشور مانند ایجاد ارتباطات مخابراتی، ارتقای سواد اطلاعاتی آنان و نزدیک سازی فرهنگ شفاهی روستائیان با فرهنگ مکتوب دیجیتال.

 

4-تشکیل خوشه های دانشی روستایی و توسعه زیر ساخت های دانشی مثل تدوین نقشه صنایع روستایی کشور، ایجاد و توسعه مراکز تحصیلی وآموزشی(بخصوص آموزش های کاربردی)، ارتقای سطح سواد روستائیان وآموزش آنان در بکارگیری روش ها و فناوری های نوین

 

5-نوسازی مناطق آسیب دیده روستایی و توسعه اشتغال زایی در روستاهای کشور از طریق حاکم سازی فضای کارآفرینی وایجاد پارک های کارآفرینی در مراکز و مناطق مستعد و همچنین حمایت از فارغ التحصیلان روستایی برای راه اندازی کسب و کار در روستاها

 

6-شکوفاسازی اقتصاد روستایی و تاسیس روستاهای نوین که از جهات موقعیت وامکانات همپای شهرها باشند،توسعه صنایع دستی و روزآمدساز آنها، جذب سرمایه گذاران خارجی و بخش خصوصی به سمت روستاها و فرهنگ سازی برای تغییر الگوهای مصرف و تولید در روستا.

برنامه های توسعه روستایی باید به مواردی همچون: ایجاد اشتغال در بخش‌های غیرکشاورزی،کنترل جمعیت، توسعه اجتماعی و شهرسازی روستا، کاهش مهاجرت به شهرها، افزایش سطح رفاه، تاکید بر جذب و توسعه فناوری های جدید و آموزش و تربیت نیروی انسانی ماهر توجه داشته باشد (سیدنبی اله حسینی، 1382).

نوشته های دیگران ( 0)
نویسنده متن فوق: » محمد قاسمی ( سه‏شنبه 25/3/1389 :: ساعت 1:15 عصر )


»» کار آفرینی و نقش آن در توسعه اقتصادی روستاهای ایران

 

چکیده

 

محور توسعه روستاها بطور سنتی کشاورزی تعریف شده، اما محدودیت منابع طبیعی در برخی از روستاها، باعث رکود اقتصادی شده و توسعه کشاورزی به توسعه اقتصادی همه روستاهای منتج نشده است. امروزه روستاها محیط مناسبی برای رشد بخش‌های غیرکشاورزی و فعالیت شرکت‌های تولیدی و خدماتی شناخته شده است این موضوع در واقع نوعی حرکت از کسب ‌وکارهای مبتنی بر منابع طبیعی به سمت کسب ‌وکارهای مبتنی بر دانش است. وضعیت جامعه روستایی ایران نشان می دهد که با افزایش سطح سواد ، دانش و مهارت‌های علمی و عملی، گرایش به اشتغال در بخش‌های سنتی اقتصاد کمتر شده و میل برای اشتغال در بخش های مدرن و خدماتی بیشتر است. این در حالی است که روستاهای ایران نیز همچون شهرها، مملو از فرصتهای جدید و کشف نشده هستند که کشف و بهره برداری به موقع از این فرصت‌ها و ایجاد کسب و کارهای جدید و رقابت پذیر می تواند مزایای اقتصادی چشمگیری به همراه آورد.

 

در این مقاله سعی شده است با بررسی ویژگی‌های جامعه روستایی ایران و گرایش های موجود و در حال شکل گیری، زمینه ها و فرصت‌های جدید اشتغال احصاء و راهکارهای توسعه و بالفعل شدن آنها با استفاده از توان و نیروی تخصصی جدید پیشنهاد گردد. به عبارت دیگر سوال اصلی اینست که با توجه به ویژگی‌های جمعیتی روستاهای ایران و تحول اتفاق افتاده در کیفیت نیروها، بویژه با توسعه آموزش عالی، چگونه می‌توان در کنار مشاغل سنتی، مشاغل جدید و مدرن و رقابت پذیر متناسب با شرایط جدید ایجاد کرد؟ و برای تحقق این مشاغل چه شرایطی باید تحقق پیدا کند؟ برای پاسخ به این سوالات ویژگی‌های جمعیتی روستایی ایران شناخته شده و در نهایت با توجه به ظرفیت‌ها و ویژگی‌های جدید جمعیتی، پیشنهادات ارائه گردیده است.

 

بر اساس نتایج تحقیق توسعه فرصت‌های اشتغال در بخش کشاورزی و دامداری با تغییر ماهیت از سنتی به مدرن و نیز زمینه های جدید شغلی در بخش‌های صنعتی وخدماتی در سطح روستاها وجود دارد که نیازمند ساماندهی تشکیلاتی، تسهیلاتی و تقویت ساختارهای موجود می باشد.  

 

کلید واژگان: کارآفرینی، فناوری، استراتژی، توسعه ، روستا

 

 مقدمه:

 

کارآفرینی به عنوان شاخص استراتژیک توسعه و عامل مزیت آفرین ملت ها و کشورها، می تواند به عنوان گزینه مناسبی در پاسخ به نیاز ها و الزامات جدید زندگی انسانی در عصر موسوم به"عصر اطلاعات" انتخاب شود. ظرفیت ها و ویژگی های نهفته در این پدیده، می تواند به بسیاری از مشکلات و معضلات حوزه های اقتصادی، اجتماعی پایان دهد و آثار و تبعات و پیامد های مثبت و اثر بخش خود در راستای رشد، توسعه، شکوفایی و پویایی جامعه را به خدمت گیرد. همه فواید مترتب بر کارآفرینی ریشه در تلاش‌های مستمر، سخت کوشی، خلاقیت و نوآوری، خودباوری، مسئولیت پذیری و تعهد و اعتماد به نفس مردان و زنان بزرگی دارد که به عنوان"عاملان تغییر" هستند که تاریخ و تمدن درخشان جوامع انسانی مرهون حضور و اقدامات انان می باشند و به جرات می توان ادعا نمود که اگر پایمردی ها ومجاهدت‌های این افراد نبود امروز مسیر تعالی و پیشرفت انسانیت را به گونه‌ای دیگر نظاره‌گر بودیم.

 

امروزه عنصر کار آفرینی ، در تغییرات پر شتاب و سریع عصر تکنولوژی اطلاعات بعنوان نقطه اتکا زندگی ، نگهدار انسان در عصرپست مدرن می باشد و در نقش یک هدایت‌گر ، خواستگاه و پایگاه تجلی آرمان‌ها وچشم اندازهای متعالی جوامع بدل گردیده است.کارآفرینی به بسیاری از بحران‌ها، دشواری‌ها، مشکلات، اضطراب‌هاو درگیری های فکری و فیزیکی بشر پایان داده و عامل آرامش و آسایش انسان درعصر موسوم به جهانی شدن گشته است.به گونه ای که باید از آن به عنوان یک الزام و ضرورت اساسی در هدایت و مدیریت کلان جامعه بشری از سوی رهبران، مدیران وسیاست گذاران تاکید نمود. و می توان اذعان نمود کارآفرینی،عنصری است که در پیچیدگی زندگی اجتماعی انسان امروز، که در آن عدم قطعیت به جای ثبات و اطمینان، تغییر جایگزین سکون وآرامی و ابهام جانشین شفافیت گردیده است می‌تواند بعنوان راهکار مقتضی مواقع دشوار به بسیاری از دغدغه‌ها پایان داده و کاروان سعادت جامعه را به سلامت به سرمنزل مقصد هدایت نماید(حسینی، 1383).

 

در این مسیر با عنایت به اینکه کارآفرینی از سالیان قبل در محیط شهرها به وقوع پیوسته اما محیط روستایی شاهد چنین تحولی به صورت ملموس نبوده است می توان کارآفرینی روستایی را پیشقراول توسعه جدید در محیط روستا دانست بر این اساس بایستی برای ایجاد کارآفرینی روستایی ضمن شناخت همه جانبه محیط روستا و شناخت ویژگیهای اجتماعی جامعه روستایی و استلزامات توسعه در محیط روستا به دنبال پاسخی برای سوالات ذیل باشیم:

 

1-     چرا کارآفرینی در روستاهای کشور نیاز است؟ و کدام مولفه ها در کارآفرینی روستایی موثر است؟

 

2-     با توجه به تحول در جامعه روستایی و توسعه آموزش عالی چگونه می‌توان در کنار مشاغل سنتی، مشاغل جدید و مدرن و رقابت پذیر متناسب شرایط جدید ایجاد کرد؟

 

3-     چه شرایطی برای تحقق مشاغل جدید بایستی ایجاد شود؟

 

4-     مشاغل جدید چه ویژگیهایی بایستی داشته باشند تا در محیط روستا شکل پذیرند و بتوانند رشد نمایند؟ 

 

1- طرح مساله

 

توسعه کشاورزی به تنهایی نمی‌تواند رشد اقتصادی را در روستاهای کشور تضمین کرده و فقر را ریشه‌کن سازد و توجه به سایر بخش‌ها نیز در کنار بخش کشاورزی ضروری به نظر می‌رسد. با توجه به این نکته، تاکنون برنامه‌های متعددی با هدف توسعه روستایی در کشور به اجرا در آمده است ولی همچنان پدیده مهاجرت از روستا به شهر و فقر و مشکلات روستائیان ادامه دارد و تعدادی از روستاهایی که نزدیک شهرهای بزرگ قرار دارند، نیز رشد کرده و تبدیل به شهر شده‌اند. بدین ترتیب جمعیت روستانشینان روز به روز کاهش می‌یابد و با کاهش جمعیت، از میزان تقاضا برای کالاها و خدمات نیز کاسته می‌شود. این امر رکود اقتصادی را در روستاها به دنبال دارد. از چند سده اخیر و با رشد پرشتاب صنعت و فناوری در جهان، عقب‌ماندگی مناطق روستایی بیشتر عیان گردیده است. از آن‌جاییکه عموماً روستاییان نسبت به شهرنشینان دارای درآمد کمتری هستند و از خدمات اجتماعی ناچیزی برخوردار هستند، اقشار روستایی فقیرتر و آسیب‌پذیرتر محسوب می‌شوند که بعضاً منجر به مهاجرت آنان به سمت شهرها نیز می‌شود. علت این امر نیز پراکندگی جغرافیایی روستاها، نبود صرفه اقتصادی برای ارایه خدمات اجتماعی، حرفه‌ای و تخصصی‌ نبودن کار کشاورزی (کم‌بودن بهره‌وری)، محدودیت منابع ارضی (در مقابل رشد جمعیت)، و عدم ‌مدیریت صحیح مسؤولان بوده است. به همین جهت، برای رفع فقر شدید مناطق روستایی، ارتقای سطح و کیفیت زندگی روستاییان، ایجاد اشتغال و افزایش بهره‌وری آنان، تمهید ”توسعه روستایی“ متولد گردید. و سیاست‌ها و استراتژی های گوناگونی برای توسعه روستاها پیشنهاد و اجرا گردید در این بین کارآفرینی نیز بعنوان یک راهکار جهت توسعه روستایی در بسیاری از کشورها منجمله ایران به اجرا درآمد(میرزاامینی، 1382).

 

کارآفرینی تنها استراتژی مناسب برای توسعه اقتصادی روستاها نیست، اما نسبت به سایر استراتژی‌ها هزینه کمتری دارد و برای محیط روستایی مناسب‌تر است. با توسعه کارآفرینی و ایجاد شرکتهای کوچک کارآفرین، روستاییان به کالاها و خدمات مورد نیاز خود دست می‌یابند و این امر تاثیر زیادی در رشد اقتصادی روستاها و کاهش پدیده مهاجرت به شهرها دارد. روستاها نیز همچون شهرها، مملو از فرصت‌های جدید و کشف‌نشده هستند که کشف و بهره‌برداری به‌موقع از این فرصت‌ها و ایجاد کسب‌ وکارهای جدید و رقابت‌پذیر بر مبنای آن، می‌تواند مزایای اقتصادی چشمگیری برای روستاییان به همراه آورد (سازمان همیاری اشتغال فارغ‌التحصیلان، 1380).

 

راه‌اندازی و اداره یک واحد اقتصادی فعال در روستاها، نیازمند آشنایی با طیف وسیعی از دانش‌ها و مهارت‌هاست چون جوانان روستایی اغلب از سطح مهارت کمتری در این زمینه برخوردارند. برگزاری دوره‌های آموزش کارآفرینی و ارائه مشاوره در این زمینه، از سیاست‌های عمده توسعه کارآفرینی در روستاهاست . دست اندرکاران توسعه کارآفرینی در روستاها بر دو فعالیت اصلی تاکید دارند:

 

-         تشویق و حمایت از کارآفرینان روستایی برای ایجاد کسب‌وکارهای جدید

 

-         تشویق کسب‌ وکارهای موجود به توسعه فعالیت‌ها و حرکت به سمت تحقق ایده‌های جدید و کارآمد (پایگاه اندیشگاه شریف)

 

مطالعه برنامه‌ها، استراتژی‌ها، سیاست‌ها و راهکارهای مختلف توسعه (در سطوح مختلف) همراه با بررسی تجربه عملی کشورهای مختلف در زمینه توسعه روستایی و توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها، درس‌ها و نکات کلیدی بسیار مهمی را پیش روی ما گذاشته است. اگرچه الزاماً نمی‌توان عیناً از این تجربیات و رویکردها استفاده نمود اما توجه به آن‌ها و "یادگیریِ" درست نکات، باعث روشن‌شدن فضای موضوع کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها و تسهیل و تسریع فرآیند سیاست‌گذاری در این زمینه خواهد شد. بعلاوه می‌توان در بسیاری از موارد با بکارگیری رویکرد "بومی‌سازی"، با استفاده از ابتکارات و دانش سایر ملل، به‌گونه‌ای اثربخش روش‌ها، طرح‌ها و برنامه‌های محلی  را طراحی و اجرا نمود.

 

مسائل و مشکلات نواحی روستایی ضرورت توسعه روستایی را ایجاب می نماید مشکلات و مسائل جامعه روستایی کشور بسیار زیاد می باشد و هر ناحیه روستایی مسائل و مشکلات خاص خودش را دارد با وجود این نواحی روستایی کشور در مجموع با مسائل و مشکلاتی مواجهند که بصورت مشترک می باشد این مسائل عبارتند از: 1- فقر گسترده در نواحی روستایی 2- نابرابری در درون جامعه روستایی 3- مهاجرت‌های روستایی 4- تخلیه روستاها در اثر تشدید و تداوم مهاجرت‌ها 5- آسیب پذیری محیطی روستاها در برابر سوانح و مخاطرات طبیعی 6- بیکاری و مساله اشتغال در نواحی روستایی 7- محرومیت در جوامع روستایی بخصوص پایین بودن سطح رفاه اجتماعی 8- نابسامانی در نظام استقرار در روستاها (رضوانی، 1383 : 12-25).  

 

در این مقاله جهت بررسی نقش کارآفرینی در توسعه روستایی ایران سعی شده است با استفاده از متون در دست و تجارب موفق در این زمینه در پاسخ به این سوال باشیم که کارآفرینی چگونه می تواند با ایجاد مشاغل جدید در رشد و توسعه روستایی کشور و جلوگیری از مهاجرت‌های روستا – شهری موثر باشد و اصولاً چرا کارآفرینی در روستاهای کشور نیاز است؟ و کدام مولفه ها جهت کارآفرینی روستایی موثر می باشد؟ در این زمینه ابتدا به بررسی ویژگی‌های جامعه روستایی ایران پرداخته شده است سپس مقوله توسعه و کارآفرینی بررسی شده و در پایان راهکار مناسب ارائه گردیده است.

 

ادامه دارد......



نوشته های دیگران ( 1)
نویسنده متن فوق: » محمد قاسمی ( سه‏شنبه 11/3/1389 :: ساعت 1:30 عصر )


»» مهاجرت روستا – شهری و بحران هویت مهاجران روستایی

 

مهاجرت بعنوان پدیده ای جمعیتی به ویژه پس از جنگ جهانی دوم مورد توجه و بحث و تبادل نظر نظریه پردازان علوم مختلف قرار گرفت در این راستا مهاجرتهای روستا – شهری به دلیل پیامدهای اقتصادی – اجتماعی آن بیش از سایر پدیده های جمعیتی مورد توجه قرار گرفت این مساله در ایران بعد از گسترش شهرنشینی و با سابقه رشد سریع شهرنشینی از آغاز قرن حاضر و بعبارت دیگر، از زمان شروع سلطنت رضاشاه به اوج خود رسید. در این دوره توجه خاصی که به گسترش شهرها و ایجاد کارخانجات مختلف بوجود آمد، جمعیت بسیاری را از روستاهای کشور به سمت شهرهای بزرگ کشاند. این روند همچنان ادامه داشت تا آنکه اصلاحات ارضی پیش آمد و روستاییانی که هیچ سهمی از زمینهای مقسوم نبرده بودند چاره‌ای ندیدند به جز مهاجرت به شهرهای بزرگ، در این اثنا بسیاری از تحولات اجتماعی – فضایی جوامع شکل گرفت.

 

یکی از مهمترین پیامدها و اثراتی که مهاجرت بخصوص مهاجرت روستا – شهری می تواند داشته باشد ، تاثیر آن بر روی هویت افراد مهاجر است و اینکه در واقع آیا افراد مهاجر بر اثر مهاجرت از روستا به شهر دچار بحران هویتی می شود یا خیر؟ که این بحث یکی از مباحث مورد توجه در رشته های علوم انسانی است. این مقاله نگاهی است محدود به مهاجرت و بحران هویتی مهاجران روستا – شهری در ایران و سعی دارد تاثیر مهاجرت را بر هویت افراد مورد بررسی قرار دهد. در اینجا با توجه به شکل گیری هویت فردی در سن نوجوانی و جوانی به سن خاصی از مهاجران یعنی جوانان مهاجر بین سنین 15 تا 30 از روستاها به شهرها پرداخته شده است و با استفاده از  روش توصیفی – تحلیلی به دنبال شناخت بحرانهای هویتی ناشی از اینگونه مهاجرتها می باشد. زیرا موج مهاجرت‌های جوامع روستایی به مناطق شهری و به تبع آن بروز مشکلات حاد اجتماعی و زیست محیطی و تبدیل شهرها به شهرهای چند زبانه، چند قومی ‌و شهرهای ترکیبی از اقوام و قبائل مختلف مشکلاتی را در پی خواهد داشت.

 

واژگان کلیدی: هویت، بحران، مهاجرت، مهاجرت روستا- شهری ، جوانان ، تحولات اجتماعی – فضایی

 

مقدمه :

 

وقتی تجارت بر تولید غلبه می کند، طبیعی ترین روند نظام زندگی روستایی که مبتنی بر تولید است، به هم می ریزد و با رکود روستایی، دغدغه مهاجرت شکل می گیرد. از طرفی تجمع امکانات در مراکز شهری، به این دغدغه دامن می زند. وقتی نسبت خدمات آموزشی، رفاهی و فرهنگی شهر در مقایسه با روستا، نامتعادل و ناعادلانه باشد و این عدم تعادل با رکود تولید روستایی و رونق نسبی تجارت شهری همراه شود، دیگر هیچ انگیزه ای برای بقای جمعیت روستایی و مقابله با میل نسل تازه روستا برای مهاجرت به شهر، باقی نمی ماند.

 

یکی از پدیده‏هایی که در چند دهة اخیر می‏توان در شهرها مشاهده کرد روانه شدن سیل گسترده‏ای از جمعیت روستایی و عشایری به شهرها و در پی آن افزایش جمعیت شهری است. فروپاشی شیوه‏های تولیدی سنتی در جامعة ایرانی که نقطة اوج آن به اصلاحات ارضی در دهة چهل بر می‏گردد به عنوان نقطة عطفی در روند شهرنشینی در ایران قابل بررسی است. این روند شهرنشینی از سال 1340 تا 1360، نرخ جمعیت شهری را 5/34 درصد به 51 درصد رساند و رشد این نرخ هنوز ادامه دارد. تا قبل از اصلاحات ارضی،‌ ایران کشوری روستایی ـ عشایری بود و اکثر مردم در جوامع روستایی یا عشایری زندگی می‏کردند، اما با پیدایش دولت مدرن و سیاست تخته ‏قاپو کردن و مصرفی شدن جامعة ایرانی به دلیل پیدایش دلارهای نفتی و افزایش خدمات پس از اصلاحات ارضی درصد شهرنشینی روند رو به افزایش داشت و اکثر مردم را در خود جای داده است.(حسامیان،1377 ، مک کی 1380)

 

از طرفی وقتی شهرها با هجوم جمعیت روستایی مواجه می شوند، سرریز جمعیتی خود را در محدوده ای موسوم به «منطقه شهری» مستقر می کنند. گسترش این منطقه به تولد حاشیه نشینی و فضای زائد شهری منجر شده است. امروزه رشد جمعیت جوامع روستایی بدلیل شرایط جدید جهانی و شهری و صنعتی شدن، کفاف ظرفیت های جامعه را نمی کند و بسیاری از خدمات اجتماعی و امکانات زندگی و رفاهی تنها در شهرهاست که قابل دسترسی است، از این رو روستاها با مهاجرت به خصوص نسل جوان خود به شهرها مواجه هستند. حال برای هر گونه پیش بینی و برنامه ریزی ای در جوامع روستایی، شناخت تحولات در سطوح خرد و کلان کشور ضروری است. در سطح خرد با کنش هایی مواجه هستیم، که افراد و نهادهای روستایی را هدایت کرده و تحولات اجتماعی را از آن طریق جهت می دهند. تقدیرگرایی روح قالب تفکر و کنش در جامعه روستایی و عشایری ماست. بدین معنی که بسیاری از روستاییان بین اعمال خود و تحقق مطلوب اهداف و مقاصد موردنظر ارتباطی نمی بینند، بلکه آن را حاصل قضا و قدر و دست تقدیر روزگار می دانند. در حالی که برنامه ریزی و بهبود روش ها، نیاز ضروری به تفکری دارد که مبتنی بر ارتباطی عقلایی بین اهداف و مقاصد با اعمال و روش ها باشد. کنش های احساسی و قمارگونه از دیگر کنش های مضر در جامعه ما هستند. از این روی اساسی ترین نکته برای تحقق هر برنامه ای در جوامع روستایی کشور ما، توجه به این نحوه های نگرش و رفتار و کوشش در جهت تغییر آن ها است. تکیه بر توسعه مشارکتی و آموزش های مستمر و ترویج از جمله راهکارهای پیشنهادی برای عقب نشینی کنش تقدیرگرایی از کارها و امور روزمره به حوادث و اتفاقات غیرمترقبه هستند.

 

در سطح کلان اجتماعی نیز توسعه جوامع روستایی از روندی برخوردارست که متأثر از تحولات کلان کشور است. فرآیندهای شهرنشینی، توسعه جوامع صنعتی، بهبود خدمات اجتماعی، حاشیه نشینی و برنامه های کلان توسعه کشور، جملگی بر روند تحولات جوامع روستایی تأثیر می گذارند. شهرها برای تأمین نیازهای شغلی و نیروی کار خود نیاز به مهاجرین روستایی دارند، بنابراین فرآیند مهاجرت از روستا به شهرهای بزرگ طبیعی است، تنها دولت می بایست در ازای عرضه نیروی کار از جوامع روستایی به جوامع شهری و حاشیه نشین، حداقل نیازهای اساسی و تأمین اجتماعی جوامع روستایی و حاشیه نشین را تأمین کند، و باید اشتغال زایی و فرصت های شغلی ای را در این مناطق پدید آورد تا بیکاری موجب مهاجرت بی رویه از روستا به شهر و پناه بردن شان به کارهای خلافکارانه و اعتیاد و سایر جرایم و تخلفات نشود.



نوشته های دیگران ( 0)
نویسنده متن فوق: » محمد قاسمی ( شنبه 4/2/1389 :: ساعت 10:19 صبح )


»» نقش اسلام در توسعه اقتصادی در روستاهای ایران

 

 

 

 

 

مقوله رشد و توسعه و نوسازی مستمر جامعه در یک فرایند زمانی شکل می‏گیرد. اما آیا همه جوامع و کشورهای دنیا در جریان توسعه و رشد قرار دارند؟ بدون تردید، تقسیم کشورها و جوامع به توسعه یافته و توسعه نیافته در حال توسعه - دست کم در ابعاد اقتصادی و فن آوری - غیر قابل انکار است، ولی آنچه بین اندیشمندان اجتماعی مورد بحث و گفت‏وگو می‏باشد عوامل رشد و توسعه و نیز موانع آن است. چه چیزی باعث رونق و تسریع توسعه در برخی کشورها و نیز چه عواملی سبب توسعه‏نیافتگی برخی دیگر از کشورها می‏گردد؟ بدون شک، «توسعه‏» پدیده‏ای انسانی بوده و با اختیار و انتخاب انسان به وجود آمده است. قهرا تحقق نیافتن آن نیز مستند به انسان و بی‏توجهی او و یا مقتضیات خاص فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی اوست.

 

در تعالیم اسلامی بر زراعت و تجارت تأکید فراوان شده است و این دو بدون سرمایه تحقق نمی یابد و می توان گفت این دو بدون سرمایه تحقق نمی یابد و می توان استنباط کرد که: دعوت مردم به زراعت و خصوصاً تجارت مستلزم داشتن سرمایه زراعی و تجاری است. پس از نظر اسلام ممدوح است ولی می توان احتمال داد که منظور اسلام این است که سرمایه همه در حد «خویشفرمایی» (کارکن مستقل اقتصادی) است – همانطور که از «اجیر شدن» نزد دیگران مذمت شده است (باب کراهیه اجاره الرجل نفسه) – نه در جد پیدایش کار فرمایان بزرگ.

 

بنابراین، بحث حل نشده در رابطه تعالیم اسلام و توسعه اقتصادی «استراتژی توسعه اقتصادی» است و نه انگیزه کار و تلاش در اشخاص یا رسیدن به رفاه اقتصادی. و به نظر می رسد بهتر است اجزاء استراتژی توسعه اقتصادی و کلیت آن به عنوان موضوع مطرح گردد و حکم فقهی و نظر اخلاقی درباره آن مورد پرسش قرار گیرد و سپس بر اساس منابع اسلامی به آن پاسخ داده شود تا این نکته نیز روشن گردد.

 

از لحاظ لغوی، توسعه را معادل لغت انگلیسی Development گذاشته اند و لفظ «توسعه» در ادبیات عرب بر وزن تفعله (مصدر باب تفعیل است) مانند: تغذیه و تزکیه که معنی فعل متعدی در آن ملحوظ است. ماضی آن وسع و مضاری آن یوسع و مصدر آن توسعه است به معنی «وسعت بخشیدن»

 

عده ای معتقدند که مفهوم توسعه اقتصادی دارای بار ارزشی است و برخی میگویند: توسعه دارای بار ارزشی است و به معنای «وضعیت مطلوب» یا «وضعیت مطلوب اقتصادی جامعه» میباشد. این نظر از یک جنبه، مبتنی بر آن نظری است که میگفت: «توسعه انسانی» موضوع بحث است و در نتیجه توسعه انسانی به معنی پیدایش انسانهای کمال یافته است که جنبه «مطلوبیت» و «بار ارزشی» در آن ملحوظ است. از جنبه دیگر به این معنی است که لغت «توسعه» به معنی «وسعت بخشیدن» دارای بار ارزشی است و با این امر به وصف آن که «انسانی» یا «اقتصادی» و یا و ... باشد ارتباط ندارد.

 

کشورهای توسعه یافته قبل از رنسانس از لحاظ ساختار دانش مانند سایر مناطق جهان و عقبتر از سابقه درخشان کشورهای اسلامی بودند. سپس تغییراتی در نحوه نگرش و اندیشه آنان به طبیعت و انسان حاصل شد و فیزیک جدید و توجه به تجربه و نیز پرداختن به استفاده از یافته های تجربی در تولید اقتصادی ظهور کرد. در باب مباحث فلسفی نیز تغییراتی حاصل شد درباره انسانیت، فرهنگ، ترتیب، حکومت، سیاست، دین، آزادی و ... نیز اندیشههای تاز ای ارائه شد در حیطه سیاسی نیز جنگ داخلی آمریکا، انقلاب انگلیس، انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه را تجربه کردند و حکومتهای پارلمانی و مراجعه به آراء عمومی در تعیین دولتها به طور پابرجا مرسوم گشت.

 

توسعه اقتصادی به مفهوم امروزین مستلزم تراکم سرمایه صنعتی تولید انبوه است و تجربه غرب و روسیه و ژاپن صنعتی جهت تولید انبوه است و تجربه غرب و روسیه و ژاپن در این راه مقارن با تمرکز ثروت نزد اقلیت سرمایه داری بوده است که از راه استثمار به دست آمده است. در واقع، بحث بر سر این است که استراتژی سازگار با اسلام برای تمرکز سرمایه صنعتی و قبل از آن، پس انداز مازاد و انباشت آن چگونه خواهد بود؟ انباشت ثروت و تمرکز سرمایه صنعتی در عین رعایت "کی لایکون دوله بین الاغنیاء منکم" چگونه میسر است؟

 

ادامه دارد.....

 

 



نوشته های دیگران ( 2)
نویسنده متن فوق: » محمد قاسمی ( یکشنبه 17/8/1388 :: ساعت 3:28 عصر )


»» بررسی تاثیر اجرای طرحهای هادی روستایی بر بافتهای سنتی روستا

 

طرحهای هادی از جمله پروژه هایی محسوب می گردند که در راستای فراهم سازی زمینه توسعه و عمران روستایی تهیه و اجرا می شوند. پایه این طرحها در کشور از سال 1362 و تحت عنوان "روان بخشی روستاها"، در یکی از روستاهای شهرکرد و توسط وزارت مسکن و شهرسازی اجرا شد. و در سالهای بعد بخصوص از سال 1366 توسط بنیاد مسکن و انقلاب اسلامی با جدیت پیگیری شد و تجدید حیات و هدایت روستاها از ابعاد کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از جمله هدایت وضعیت فیزیکی (کالبدی) روستا، اهداف مورد نظر در طرحهای مذکور می باشد.

 

تهیه طرح هادی روستایی به منزله سند توسعه اقتصادی – اجتماعی روستا تلقی می شود که بر اساس آن تمامی نیازمندی های مسکونی،‌ خدماتی، صنعتی و .... برای افق طرح (10 سال آتی) با رعایت و لحاظ نمودن تمامی ضوابط و مقررات و حرایم مختلف در چارچوب نقش و جایگاه روستا در طرحهای فرادست، ناحیه ای و منطقه ای،‌مکانیابی شده و با رعایت عرض معابر با توجه به نیازمندیهای ترددی و گذر بندی به روان سازی و کالبد می پردازد.

 

اجرای این طرحها در روستاهای کشور خالی از اشکال نبوده و در بسیاری از روستاها با توجه به شکل گیری آنها در بستر زمان و بدون برنامه و نقشه قبلی و بصورت متراکم و متداخل با کوچه های کم عرض ایجاد چنین طرحهایی را با مشکل مواجه کرده است در این مقاله با استفاده از چهار شاخص کالبدی روستاها شامل نظام کاربری زمین،‌ الگو و سازمان شبکه معابر، ‌الگوی معماری و ساخت و ساز و نظام شکل گیری محله ها و مکانیابی مراکز محلات به بررسی مشکلات ایجاد شده از اجرای این طرحها در روستاها پرداخته شده، اهمیت بررسی این خصوصیات در مقاله عمدتاً از اهمیت آنها در مطالعات طرح هادی روستایی و تأثیر این خصوصیات در حیات روستاها و روستائیان ناشی می‌شود. در الگوی کنونی طرح هادی روستایی، تلاش برنامه‌ریزان طرح‌ها بیشتر بر این حوزه‌ها متمرکز است و عمده برنامه‌ریزی‌ها و پیشنهادات مشاوران در این طرح‌ها نیز در این حوزه‌هاست. به علاوه بیشترین تغییرات ناشی از اجرای طرح‌های هادی نیز در حوزه‌های کالبدی یاد شده انجام می‌شوند.

 

 

 

 

 



[1] . highly localized concentration

[2]. Spatial structure

[3] . action planning

[4] . local

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد