مهندسی عمران ایران

مطالب عمومی مهندسی عمران معماری شهرسازی

مهندسی عمران ایران

مطالب عمومی مهندسی عمران معماری شهرسازی

برنامه ریزی کنکور کارشناسی ارشد

برنامه ریزی کنکور کارشناسی ارشد

۱- هممون میدونیم که سیستم آموزش در ایران(چه در مدارس و چه در دانشگاهها) چقدر ایراد داره.هممون میدونیم که این سیستم صرفا بر پایه ی حفظیاتیه که تنها تا روز امتحان در ذهن باقی میمونن و بعدش فراموش میشن.هممون میدونیم که چه درسهای بی ربطی که افراد باید بخونن و امتحان بدن و چه درسهای مفید و لازمی که هیچ اهمیتی بهشون داده نمیشه.

۲- اما کاری نمیشه کرد و باید با همین سیستم کنار اومد و سعی کرد که در همین سیستم موفق بود.مهمترین نکته برای موفقیت در این سیستم معیوب اینه که باید طوری درس خوند که هم از پس امتحانات آخر ترم و کنکور کارشناسی و کارشناسی ارشد براومد و هم واقعا سطح بالا و باسواد بار اومد.خیلی سخته چون انرژی و وقت و تمرکزی که آزمونهای ماراتن گونه و صرفا حفظی پایان ترم و کنکور از آدم میگیرن شاید جایی برای عمیق و اساسی درس خوندن باقی نگذارن اما مطمئنا استفاده از تجربیات کسانی که این مسیر رو طی کردن مفیده و قصدم در این متن ارائه تجربیاتم در این زمینست.

۳- فرضم بر اینه که شما دانشجوی مقطع لیسانس هستید.اولین و مهمترین مرحله اینه که معتقد باشید رشتتون بهترین رشته ایه که با توجه به شرایطتون اعم از علاقه٬استعداد٬دانشگاه٬شهر٬رتبه کنکور کارشناسی و ... میتونستین در اون مشغول به تحصیل بشین.چون در غیر اینصورت فکر تغییر رشته یا انصراف یا کنکور مجدد یا شرکت در کنکور فوق لیسانس رشته ای دیگه مسلما جایی برای موفقیت همه جانبه شما باقی نخواهد گذاشت.

۴- برای موفقیت در امتحانات پایان ترم باید درسهاتون رو در طول ترم خوب خونده باشید.جالب اینجاست که برای موفقیت در کنکور کارشناسی ارشد هم اولین گام همین مسئلست.اگر در طول دوره لیسانس تمام دروسی که در آزمون کارشناسی ارشد میاد رو بطور تشریحی خوب خونده باشید مدت زمانی در حد ۸ تا ۹ ماه برای کسب رتبه ای خوب در کنکور فوق لیسانس کافی خواهد بود.سعی کنید طی ۶ ترم اول تمام دروسی که در آزمون کارشناسی ارشد میاد رو گذرونده باشید و ۳ ماه تابستون بعد از ترم ۶ رو صرف مرور و خلاصه برداری منابع آزمون ارشد کنید.ترم ۷ حداقل واحد ممکنه رو بگیرید(مرخصی رو به هیچ وجه پیشنهاد نمیکنم٬هر چند خودم مرخصی گرفتم ولی اونقدر بهم سخت گذشت که بعید میدونم بتونین ماه ها حبس تو یه اتاق رو با اون فشارهای روحی وحشتناک تحمل کنید!!!)  کل ترم ۷ رو اختصاص بدید به مرور خلاصه ها٬تست و آزمونهای آزمایشی و مطالعه آزمونهای سالهای قبل و مطمئن باشید هیچ تلاشی بی پاسخ نخواهد موند!!!

۵- تا اینجای کار رو خیلی ها میدونستن و از زبون خیلی ها شنیده بودن اما چیزهایی که در ادامه خواهم گفت شاید واستون کمی ناآشنا باشه!!! ببینید از نظر ما کسی که در دوره لیسانس معدل بالایی داره و رتبه خوبی هم در کنکور فوق لیسانس کسب میکنه دانشجویی موفقه(با همین تعاریف من هم با معدل ۱۶ رشته ریاضی و رتبه ۱۰۰ کنکور ارشد دانشجوی موفقی هستم!!!)اما باید بهتون بگم تازه الان میفهمم که تعریف دانشجوی موفق چقدر فراتر از چیزهاییه که ذکر شد و من هم یک دانشجوی کاملا معمولی هستم!!!

 

 

یک دانشجو در کلاس جهانی!!!

۶- به نظر من دانشجویی واقعا موفقه که علاوه بر اینکه معدل بالایی داره و رتبه ی خوبی هم در کنکور کارشناسی ارشد کسب میکنه٬سه فاکتور بسیار مهم دیگه رو هم داشته باشه.این سه فاکتور عبارتند از دید و شناخت نسبت به رشته ی تحصیلیش٬توانایی بالا در برنامه نویسی کامپیوتری و تسلط بر زبان انگلیسی.در ادامه ی متن به بررسی این سه فاکتور میپردازم.

۷- اولین فاکتور که بسیار هم مهم هست شناخت و دید کافی فرد نسبت به رشته ایه که داره میخونه.متاسفانه درسهایی که در دانشگاه ارائه میشه به آدم نسبت به رشتش دید و شناخت کافی نمیده و محدود میشه به همون حفظیاتی که در ابتدای متن قبل گفتم.حتی تو یه رشته ای مثل ریاضی هم که ذاتاً نباید حفظی باشه موفقیت در اکثر امتحانات پایان ترم و کنکور ارشد وابسته به حفظ کردن فرمولها و صورت قضایا و اثبات اونهاست.اینکه آدم فرمول آماده ای در اختیار داشته باشه و توش عدد بذاره و برسه جواب که نشد ریاضی. اینکه صورت قضیه و اثبات رو واست بگن و هیچ کنجکاوی ای در ذهنت ایجاد نکنند که نشد ریاضی.شما ۱۰۰ تا فرمول حفظ کن و هزار تا تمرین هم با کمک همین فرمول حل کن٬دو هزار تا تست هم بزن.صورت و اثبات قضیه رو هم کامل بفهم و از حفظ ۱۰ بار بنویس.واقعا چه سودی داره وقتی بعد از یک که ماه به فرمولها و قضایا نگاه نکردی ببینی همش یادت رفته؟!!! این سبک درس خوندن صرفا به درد معدل بالا و رتبه خوب میخوره ولی اینها چیزایی نیست که به آدم دید و شناخت بده.اینها چیزهایی نیست که به آدم ایده و خلاقیت بده.برای ایجاد ایده و خلاقیت وقتی میبینی سیستم بهت کمک نمیکنه خودت دست بکار شو.برو دنبال چند تا کتاب که تاریخچه ی رشتت رو گفتن٬که کاربردهای عملی رشتت رو گفتن٬که با یه سری مثال و تمرین به ظاهر ساده خلاقیتت رو تحریک میکنن و بهت ایده میدن.یه سرچ اینترنتی(مخصوصاً سرچ انگلیسی) انجام بده و ببین دنیای اینترنتی که واسه ما محدود شده به ایمیل و چت و وبگردی های بیهوده چقدر امکانات خوبی در اختیارت میذاره و میتونی توش چه متنهای تخصصی مفیدی رو در رابطه با رشتت پیدا کنی و در نهایت هم سعی کن پروژه ی دوره ی لیسانست رو بجای ترم ۸ ترم ۵ شروع کنی و واقعا روش کار کنی تا لذت یادگیری علم رو با تمام وجود حس کنی!!!

۸- دومین فاکتور توانایی فرد در برنامه نویسی کامپیوتریه.امروزه با توجه به توانایی زیادی که برنامه های کامپیوتری پیدا کردن و با توجه به اهمیت وقت٬بهتره محاسبات وقت گیری که هیچ تاثیری در یادگیری یا ایجاد خلاقیت ندارند رو با کامپیوتر انجام داد.نخستین گام در این زمینه هم آشنایی با الگوریتمه.برای اینکه کامپیوتر متوجه بشه که چه مسیری رو برای رسیدن به هدف مورد نظر طی کنه باید واسش کاملا دقیق و بدون ابهام مشخص کرد که مرحله به مرحله باید چه عملی رو انجام بده.این میشه الگوریتم و طراحی الگوریتم هم یکی از راههای مناسب برای تقویت قدرت خلاقیته. بعد از اینکه بر روی طراحی و تجزیه الگوریتمها مسلط شدین به سراغ برنامه نویسی برین.جدای از برنامه های عمومی مثل بیسیک٬پاسکال یا سی برنامه های تخصصی هر رشته کمک بسیار زیادی به انسان هستن.مثلا در رشته ریاضی برنامه های مثل میپل(Maple) یا متمتیکا(Mathematica) یا متلب(Matlab)تواناییهای وحشتناکی دارن!!! فرمول پیچیده ترین تابع رو بهشون بده تا ظرف چند صدم ثانیه نمودارش رو واست رسم کنن!!! این برنامه ها به حدی قدرتمند هستن که میتونید ازشون حتی در اثبات قضیا و تجزیه و تحلیل و شهودی کردن تمرینات هم کمک بگیرید!!!

۹- اما سومین فاکتور برای یک دانشجوی موفق توانایی او در زمینه زبان انگلیسیه.هم زبان انگلیسی عمومی که شامل توانایی در چهار بخش صحبت کردن٬گوش دادن٬خواندن و نوشتنه و هم زبان انگلیسی تخصصی که شامل توانایی در مطالعه متون تخصصی به زبان انگلیسی هست.در مقاطع بالاتر اکثر کتابها٬مقالات و منابع موردنیاز به زبان انگلیسی هستند و اگر نتونید بخوبی از این منابع استفاده کنید به مشکل بر خواهید خورد. ضمنا برای آزمون دکترا یا گرفتن پذیرش از دانشگاههای معتبر خارجی به مدرک زبان معتبر مثل تافل(Toefl) یا آیلتس(IELTS) نیاز دارید پس سعی کنید از همین امروز به فکر تقویت زبان انگلیسیتون باشید چون ممکنه فردا دیر باشه!!!

۱۰- اکثر دانشجویان دوره لیسانس با سه فاکتور بالا آشنایی کافی ندارن و اگر هم آشنا باشند نیازی در این زمینه حس نمیکنند اما اگر میخواهید واقعا دانشجوی توانمند و موفقی باشید و مثل من وقتی وارد مقطع فوق لیسانس شدید برای پرداختن به این سه فاکتور٬در کنار حجم وحشتناک درسهای خودتون با کمبود وقت مجبور نشید الان که به اندازه کافی فرصت دارید روی این موارد وقت بگذارید تا یک دانشجوی واقعی در کلاس جهانی باشید!!!

از نظر شما تعریف یک دانشجوی موفق چیست؟

درس خوان بودن ، وقت شناس بودن ودیگر فاکتور ها در کسب رتبه های بر تر موثر است. تصوری که اکثر اوقات در ذهن همه از یک دانشجوی موفق نقش می بندد ،غرق بودن در کتابها و جزوات است.

اما جالب است بدانید که در یک تحقیق انجام شده از یک جامعه آماری از دانشجویان موفق به این نتیجه رسیدند که تفریحات این دسته از افراد بیشتر و حتی متنوع تر از دیگر افراد است.از ویژگی های این دسته از افراد می توان نکات زیر را بر شمرد:



1-احساسات: جایگاه احساسات در بین دانشجویان موفق پر رنگ تر از دیگر افراد بوده. این نکته در ایجاد ارتباط مناسب بین کشف استعداد های شخصی و انتخاب رشته مناسب برای تحصیل بسیار دخیل بوده است. بی توجه بودن نسبت به احساست شخصی منجر به داشتن انتخابی نادرست خواهد شد.

2-ورزش های گروهی و دسته جمعی:روابط اجتماعی در دانشجویان موفق بسیار قویتر و پر رنگ تر دیده می شود.سهیم بودن در مناسبات اجتماعی و شریک بودن در فعالیت های گروهی نظیر ورزش های دسته جمعی و تفریحات از جمله فاکتورهایی است که در فعالیت های دانشجویان موفق به وفور به چشم می خورد.

3-درس خواندن دسته جمعی:تمایل به مطالعه و مباحثه دسته جمعی در دانشجویان موفق بیشتر از دیگران به چشم می خورد؛ گوشه نشینی و انزوا کمتر در رفتار های آنها دیده می شود. در اکثر اوقات ترجیح می دهند که به صورت گروهی دور هم جمع شوند و مطالب درسی را به صورت کنفرانس مورد نقد و بررسی قرار دهند. به گفته آنها این بهترین شیوه در تفهیم دروس و ماندگار شدن آنها در ذهن می باشد.

4-نکته برداری و طرح سوال پیرامون دروس:یکی از بهترین متد های تسلط یافتن ، نکته برداری و طرح سوالهایی پیرامون مطالب است.با مطرح شدن سوال ابعاد مختلف یک بحث مورد بررسی قرار می گیرد.آنگاه به مرور زمان می توانیم مطمئن شویم که هیچ بخشی از جزئیات یک مطلب  را از دست نداده و بر کل مطلب اشراف پیدا  کرده ایم.

5-سوالات  خود را حتی المکان پس ازپایان هر کلاس و یا پس از پایان مطالعه و جمع بندی هر درس مطرح کرده و برای یافتن پاسخ هایشان کنکاش کنید. با این کار پیش زمینه تدریس شده هنوز در ذهن شما مانده است و در صورت وجود اشتباه در فهم مطلب سریعتر قابل تصحیح می باشد.

6-دانشجویان موفق افراد فوق العاده کنجکاوی هستند، هیچ وقت در طرح سوالهای خود احساس خجالت و شرم نمی کنند. هیچ گاه فکر نکنید که سوال شما ساده و پیش پا افتاده است. در مطرح کردن سوالهایتان شهامت داشته باشید و بکوشید تا در کمترین زمان ممکن برایشان جوابی پیدا کنید تا در حواشی ذهن شما رسوب نکند و بدون استفاده باقی نماند. یقین داشته باشید که هر سوال هر چند سطحی و آسان  می تواند چندین گام شما را در یادگیری و تفهیم بیشتر مطلب به جلو هدایت کند.

7-خود را متکی به منابع درسی محدود نکنید. هیچ وقت از خود توقع نداشته باشید که خواندن چند بر گه جزوه دست نویس و یا چند صفحه از فصول یک کتاب برای فهمیدن و درک مطلب کافیست. ساده ترین نکات زمانی می تواند برایتان ملموس شود که از طرق مختلف با طرز بیان های متفاوت برایتان تدریس شود. منابع درسی خود را تا آنجا که ممکن است وسیع کنید و هیچ وقت به خود اطمینان نداشته باشید که همه چیز را می دانیدو نیاز به بررسی بیشتر یک موضوع ندارید

 

 

دانشجوی موفق

روش مطالعة اجمالی و تندخوانی

 

 

خواندن اجمالی

هدف

هدف از خواندن اجمالی دست یافتن به نکات و مطالب مهم کتاب و کشف ساختمان مواد و مطالب در یک زمان کوتاه و با سرعت زیاد است. سرعت تقریبی خواندن اجمالی 1000 تا 40000 کلمه در دقیقه است.

فواید

فواید خواندن اجمالی عبارتند از:

الف- کارآمدی بیشتر، از راه تخمین زدن اهمیت مطالب و طرح‌ریزی یک روش مناسب مطالعه.

ب- بودجه‌بندی واقعی‌تر از زمان، از طریق کشف حجم و دشواری مطالب.

ج- افزایش میزان درک مطالب و نگهداری آنها در حافظه از راه کسب یک نظر اجمالی از کل مطالب پیش از خواندن جزئیات.

د- افزایش میزان دقت و تمرکز حواس از طریق برانگیختن میزان علاقه.

روش

روش خواندن اجمالی مبتنی است بر نمونه‌گیری سریع از نکات اساسی و صرف‌نظر کردن از جزئیات. در این روش مطالعه، در جستجوی نکات کلیدی درباره مواد و ساختمان مطالب و نظر و سبک مؤلف باشید. همچنین، برای افزایش میزان علاقه خود نسبت به مطالب به طرح سؤالاتی در مورد مطالب خواندنی بپردازید.

برای خواندن یک کتاب غیرداستانی با روش اجمالی از موارد زیر نمونه‌گیری کنید:

1. عنوان؛

2. مؤلف، تجربیات و سابقه کار او؛

3. تاریخ انتشار؛

4. مقدمه، پیشگفتار، معرفی هدف از نوشتن کتاب، مخاطبین و اینکه آیا او در نوشتن کتاب تعصب خاصی را دنبال کرده است؟

5. فهرست مطالب: سازمان مطالب کتاب چگونه است؟ آیا بعضی فصول کتاب از فصول دیگر مهمتر به نظر می‌رسند؟ آیا مطالب و فصول کتاب به دو سه بخش مهمتر تقسیم‌بندی شده‌اند؟ اگر نه، آیا شما می‌توانید این مطالب را به دو سه بخش عمده تقسیم کنید؟

6. ساختمان فصول، عنوان‌های داخلی، خلاصه فصل یا سؤالات پایان هر فصل؛

7. مؤلف در صفحات و تصاویر انتخابی چه سبکی را به کار برده است؟

8. خلاصه‌ها و نتیجه‌گیری‌ها: آیا کتاب یک فصل نتیجه‌گیری دارد یا هر فصل دارای خلاصه یا نتیجه‌گیری است؟ اگر کتاب یک فصل نتیجه‌گیری دارد، ابتدا آن را بخوانید. به احتمال زیاد این فصل محتوای کتاب را با دقت بیشتری معرفی می‌کند؛

9. پیوست‌ها، فهرست اصطلاحات، مآخذ و مراجع.

فنون تشکیل‌دهنده روشِ خواندن اجمالی

1. سازمان‌بندی اولیه

پیش از مطالعه کتاب به طور کامل، به کشف قسمت‌های اصلی کتاب که مطالب کتاب براساس آن سازمان یافته‌اند و همچنین به کشف اندیشه‌های مهم کتاب بپردازید. این کار مستلزم اندیشیدن یا بر روی کاغذ آوردن یک جمله کامل درباره عنوان و مقدمه و خلاصه هر فصل از کتاب است، به صورتی که این جمله مبین مفهوم اصلی آن فصل باشد.

2. تعیین هدف مطالعه

معین کنید که هدف شما از مطالعه کتاب چیست و با چه دقتی می‌خواهید آن را بخوانید. برای کسب یک برداشت کلی کتاب را می‌خوانید، یا به دنبال جزئیات هم هستید؟ برای امتحان مطالعه می‌کنید، یا برای رفع نیازهای شغلی، یا برای سرگرمی؟

با مشخص کردن هدف مطالعه خود، بهتر می‌توانید روش مناسب مطالعه را برای رسیدن به آن هدف انتخاب کنید. اگر برای کسب اطلاعات کامل و جامع کتاب را می‌خوانید، سرعت شما باید کمتر از موقعی باشد که به دنبال کسب یک دید کلی از کتاب هستید، یا برای سرگرمی آن را مطالعه می‌کنید، اگر منظورتان آشنایی سطحی با کتاب است استفاده از روش خواندن اجمالی مناسب‌ترین روش است.

3. برآورد دشواری مطلب و زمان مطالعه

مقدار زمانی را که برای مطالعه کتاب در اختیار دارید و میزان دشواری کتاب را تخمین بزنید. اگر در نظر دارید پا را از خواندن اجمالی فراتر نهید، در بودجه‌بندی زمان خود دقت کنید. یک تخمین واقع‌بینانه از زمانی که در اختیار دارید، با توجه به هدف شما از مطالعه کتاب و میزان دشواری مطلب، شما را در طرح یک برنامه مناسب و کنترل صحیح روش و مطالعه کمک می‌کند.

4. طرح سؤال

حال که درباره کتاب یا یک فصل بخصوص اطلاعاتی به دست آوردید، معین کنید که چه اطلاعاتی کم دارید. آیا باید به مطالعه ادامه دهید؟ اگر جواب این سؤال مثبت است، انتظار دارید از یک خواندن عمیق چه چیزی عایدتان شود؟ چگونه مؤلف از مقدمه به نتیجه رسیده است؟ مراحل اساسی کتاب چه هستند؟ آیا این مراحل به طور منطقی به هم مربوط هستند؟ هدف مؤلف چیست؟ آیا مطالب کتاب با آنچه که شما قبلاً درباره موضوع می‌دانستید موافقت یا مغایرت دارد؟

سؤالات شما درباره کتاب می‌توانند کلی یا کاملاً‌ مشخص باشند. طرح این‌گونه سؤالات، از طریق ایجاد کنجکاوی، تمرکز حواس و دقت شما را افزایش می‌دهد. رضایت حاصل از پاسخگویی به سؤالات، مدت نگهداری مطالب را در حافظه طولانی می‌کند. طرح سؤال، به هنگام مطالعه یک کتاب، خواننده منفعل را به خواننده‌ای فعال مبدل می‌سازد. از طریق طرح سؤالات، یک گفت و شنود بین شما و مؤلف کتاب برقرار می‌شود که کسب لذت شما را از مطالعه کتاب افزایش می‌دهد. سؤالات اغلب به هنگام مطالعه یا پس از پایان مطالعه به ذهن می‌رسند. ولی شما سعی کنید سؤالات خود را پیش از مطالعه و به هنگام خواندن اجمالی کتاب شروع کنید.

روش تندخوانی

هدف

هدف از تندخوانی یا سریع خواندن یک کتاب کسب آشنایی کلی با مطالب کتاب از طریق مرور کتاب با یک سرعت فوق العاده زیاد است.

سرعت تقریبی تندخوانی 1500 تا 20000 کلمه در دقیقه است.

فواید

فواید تند خواندن عبارتند از:

الف- کامل کردن روش خواندن اجمالی و افزودن به ارزش آن؛

ب- مرور کردن مطالبی که قبلاً خوانده‌اید؛

پ- جانشین ساختن این روش با روش مطالعه دقیق و کامل، هنگامی که درک کمتری از مطالب مورد نیاز است و وقت کمتری موجود است.

روش

روش تندخواندن بر فن دید زدن مبتنی است. دید زدن مستلزم یک حرکت منظم و همراه با ریتم چشم بر روی صفحات است، در حالی که روش خواندن اجمالی مبتنی بر یک روش انتخابی و نمونه‌گیری از مطالب و عبارات اساسی و کلیدی است. فن دید زدن امکان مرور کردن مطالب را به طرزی بسیار سریع میسر می‌سازد. نتیجه کار، یک آگاهی خیلی وسیع، ولی نه خیلی دقیق، از محتوای کتاب یا مطلب خواندنی است.

چنانکه در مورد روش خوندن اجمالی صادق است، روش تند خواندن مستلزم حرکت سریع است. هنگام تمرین کردن روش تندخوانی، منظور شما باید کسب آشنایی و عادت کردن با حرکات چشم و جریان‌های فکری باشد که ممکن است در ابتدا برای شما نا آشنا باشند. در ابتدای تمرینات خود، آشنایی با نحوه درست مطالعه مهمتر از درک مطالب خوانده شده است. در جریان تمرینات خود، متوجه خواهید شد که هر چه روش تندخوانی را بیشتر تمرین کنید بیشتر از معانی کلمات و عبارات کلیدی آگاهی کسب می‌کنید، و از این اطلاعات پراکنده می‌توانید تصوری کلی از محتوای مطالب به دست آورید. با تمرین بیشتر، اعتماد و میزان درک شما از مطالب، خصوصاً مطالب آسانتر، افزایش خواهد یافت.

تمرینات

تمرینات این قسمت به شما کمک خواهند کرد تا با ایجاد یک نوع ریتم بتوانید زمانی را که برای مرور کردن هر صفحه لازم دارید کنترل کنید. تازگی این روش و کوشش برای اینکه مطلبی را با سرعت چندین برابر عادتی که دارید بخوانید ممکن است در ابتدا ناامید کننده به نظرتان برسد و باعث حواسپرتی شما شود. بنابراین، در آغاز تمرینات خود، لازم است که مراحل پیشنهادی را با دقت تمام اجرا کنید.

برای تمرین‌های نخستین دیدزنی، کتابی را که می‌خواهید بخوانید به طور باز بر روی یک میز قرار دهید. بعد، از انگشت نشان دست چپ خود به عنوان یک راهنما استفاده کنید؛ این انگشت را در وسط صفحه یا وسط ستون مطالب بگذارید و آن را از بالا به پایین حرکت دهید، و با چشم سرانگشت خود را دنبال کنید. بعد از اتمام هر صفحه، با دست راست صفحه را به سرعت ورق بزنید. انگشت شما برای عادت دادن چشم و ذهن به هنگام انجام تمرینات اولیه به کار می‌روند، ولی بعضی افراد استفاده از این انگشت را برای همیشه به عنوان یک عادت حفظ می‌کنند.

تند خواندن مطالب آسان (داستان‌های آسان، مجلات و غیره)

1. ریتم یک ثانیه‌ای

الف- ریتم کار خود را انتخاب کنید. به یک ساعت دیواری که دارای ثانیه‌شمار باشد نگاه کنید و یک ریتم تک شماره‌ای در هر ثانیه انتخاب کنید. این کار را با شمردن 1،1،1، ... تا ده ثانیه انجام دهید.

ب- بخوانید. با شمردن 1،1،1، ... به خواندن مطالب بپردازید و این کار را برای حدود پنجاه صفحه ادامه دهید. ریتم شما یک شماره برای هر صفحه باید باشد. از انگشت نشان دست خود به عنوان راهنما استفاده کنید. انگشت خود را در وسط صفحه یا ستون از بالا به پایین حرکت دهید و با چشمان خود این حرکت را دنبال کنید. دست دیگر خود را در گوشه صفحه، آماده برای ورق زدن، نگه دارید. صفحات را با حداکثر سرعت ورق بزنید (در کمتر از یک ثانیه آن طور که ریتم یک ثانیه‌ای برای یک صفحه را به هم نزنید) نگران درک معانی نباشید؛ این تمرین برای آن است که به روش کار عادت کنید.

پ- ریتم کار خود را وارسی کنید. پس از آنکه حدود پنجاه صفحه مطلب را به طریق فوق دید زدید، بلافاصله به ساعت نگاه کنید و در ذهن خود 1،1،1، .. بشمارید و ببینید که هنوز ریتم یک ثانیه‌ای را به طور صحیح انجام می‌دهید یا نه.

ت- میزان درک مطلب خود را ارزشیابی کنید. انتظار زیادی نداشته باشید. ولی واقعاً هیچ چیز، حتی چند کلمه‌ای، چند نکته‌ای، یا یک آشنایی خیلی سطحی نصیبتان نشد؟ در ابتدا تمام کوشش شما باید برای این باشد تا به روش خودتان عادت کنید، ولی زیاد نگران درک مطالب نباشید.

2. ریتم دو ثانیه‌ای

الف- ریتم خود را انتخاب کنید. این بار ریتم دو ثانیه‌ای را انتخاب کنید. باز هم به ثانیه‌شمار ساعت نگاه کنید و بدین طریق برای خود بشمارید 1،2؛ 1،2؛ 1،2؛ ... تا ده ثانیه سپس شروع کنید به خواندن. حدود پنجاه صفحه را با ریتم هر دو ثانیه یک صفحه به طریق فوق و با انگشت راهنما بخوانید.

بعد از مطالعه حدود پنجاه صفحه بلافاصله به ساعت نگاه کنید، و به شمارش 1،2؛ 1،2؛ 1،2؛... ادامه دهید و ببینید ریتم شمارش 1،2 شما با دو ثانیه مطابقت دارد یا نه. این بار چه مقدار مطلب دستگیرتان شد؟ آیا چیزی از نام‌ها، تاریخ‌ها، تصویرها و کلمات درشت را فهمیده‌اید؟

3. ریتم چهار ثانیه‌ای با کاربرد الگوهای مختلف

الف- ریتم کار خود را انتخاب کنید. این بار با مشاهده ساعت و شمردن 1،2،3،4؛ 1،2،3،4؛ 1،2،3،4، ... تا دوازده‌ثانیه ریتم چهارثانیه‌ای را به کار ببرید.

ب- بخوانید. با ریتم هر صفحه چهار ثانیه، حدود شصت صفحه را بخوانید و در این روش علاوه بر حرکت دادن انگشت از وسط صفحه به طور عمودی، الگوهای دیگری را نیز به کار ببرید؛ مانند حرکت از گوشه راست به صورت اریب به گوشه چپ، حرکت زیگزاگی، مارپیچ، تقسیم صفحه به چند قسمت و مطالعه هر قسمت با یک مکث کوتاه و یا حرکت سریع چشم بر یک یا دو خط از راست به چپ. در ده صفحه اول روش عمودی را به کار ببرید. برای ده صفحه بعد روش گوشه به گوشه را بکار ببرید. هر ده صفحه یک بار روش خود را تغییر دهید تا اینکه تمام الگوهای شکل 1-2 را مورد استفاده قرار دهید. بالاخره، سعی کنید هر الگوی دیگری را که خودتان می‌خواهید و یا ترکیبی از دو یا چند الگوی شکل 1-2 را امتحان کنید، تا مناسب‌ترین الگو را برای خود انتخاب نمایید.

ج- ریتم کار خود را وارسی کنید. به طریق فوق این کار را انجام دهید و ببینید که ریتم شما با ثانیه‌شمار ساعت مطابقت می‌کند یا نه.

د- میزان درک مطلب خود را ارزشیابی کنید. هنوز هم چیزی دستگیرتان نشده است؟ اگر شده چه مقدار؟ کدام یک از الگوهای فوق برای شما مفیدتر است؟ آیا متوجه تفاوتی بین این روش کندتر چهار ثانیه برای هر صفحه و روش‌های سریعتر شدید؟

4.ریتم شش ثانیه‌ای

الف- ریتم خود را انتخاب کنید. این بار ریتم صفحه‌ای شش ثانیه را انتخاب کنید.

ب- بخوانید. حدود پنجاه صفحه را با این ریتم بخوانید. این بار سعی کنید انگشت نشان خود را فقط برای صفحه‌های سمت چپ به کار ببرید. هر کدام از الگوهای فوق را که مناسب تشخیص دادید مورد استفاده قرار دهید. در صفحات سمت راست از انگشت خود به عنوان راهنما استفاده نکنید؛ سعی کنید ریتم و الگوی خود را به طور ذهنی کنترل کنید. پس از مطالعه پنجاه صفحه بدین طریق، پنجاه صفحه دیگر را بدون هیچ استفاده‌ای از انگشت خود بخوانید.

ج- ریتم کار خود را وارسی کنید. پس از مطالعه پنجاه صفحه مطلب، بدون انگشت راهنما، ریتم کار خود را با نگاه کردن به صفحه ساعت وارسی کنید.

د- میزان درک مطلب خود را ارزشیابی کنید. اگر چه هنوز هم باید به روش مطالعه توجه بیشتری بشود، میزان درک مطلب شما از مطالب خوانده شده این بار باید بیشتر از روش‌های دیگر باشد. آیا از نظر درک مطلب متوجه تفاوتی بین این دو روش و روش هر صفحه چهار ثانیه و هر صفحه دو ثانیه شدید؟

5. ریتم ده ثانیه‌ای

الف- ریتم خود را انتخاب کنید. این بار یک ریتم ده ثانیه‌ای را مورد استفاده قرار دهید.

ب- بخوانید. این بار حدود پنجاه صفحه را بدون استفاده از انگشت راهنما و با استفاده از هر الگویی که مناسب تشخیص می‌دهید بخوانید. سعی کنید با کنترل ریتم و الگوی کار، هرچه بیشتر خود را به کاربرد این روش عادت دهید.

ج- ریتم کار خود را وارسی کنید. باز هم پس از خواندن پنجاه صفحه از یک کتاب با نگاه کردن به صحه ساعت ریتم کار خود را وارسی کنید.

د- میزان درک مطلب خود را ارزشیابی کنید. این بار متوجه افزایش میزان درک خود شدید؟ آیا درک شما در این روش بیشتر از درک شما در روش‌های سریعتر بالا نیست؟ اگر درک شما در روش اخیر بیشتر از روش‌های قبل نیست، باز گردید و تمرینات فوق را یک بار دیگر انجام بدهید تا زمانی که این تفاوت برای شما محسوس باشد.

تند خواندن مطالب دشوارتر (کتاب‌های‌درسی، مطالب خواندنی مربوط به کار، و غیره)

اغلب لازم است که شما برای خواندن مطالب دشوارتر از سرعت مطالعه خود بکاهید، بخصوص اگر مطالب کتاب یا مجله و غیره را قبلا نخوانده باشید. برای تند خواندن اینگونه مطالب نیز، همانطور که در مورد مطالب ساده‌تر گفته شد، سعی کنید در ابتدا با استفاده از انگشت راهنما و کاربرد ریتم ها و الگوهای مختلف بهترین ریتم و الگوی مطالعه را که برای منظورتان مناسب می‌دانید انتخاب کنید. ریتم‌های ده، پانزده و بیست ثانیه‌ای زیر به عنوان تمرین برای تند خواندن مطالب دشوار مفید هستند.

1. ریتم ده ثانیه‌ای

الف- ریتم کار خود را انتخاب کنید. این بار ریتم ده ثانیه‌ای برای یک صفحه را به کار ببرید.

ب- بخوانید. الگوهای مختلف خواندن را، هر کدام برای چندین صفحه، با استفاده و بدون استفاده از انگشت راهنما، مورد استفاده قرار دهید. این کار را برای پنجاه صفحه با استفاده از بهترین الگویی که انتخاب می‌کنید ادامه دهید.

ج- ریتم کار خود را وارسی کنید. باز هم، پس از خواندن پنجاه صفحه مطلب، با نگاه به ساعت، ریتم کار خود را وارسی کنید.

د- میزان درک مطلب خود را ارزشیابی کنید. معین کنید که با کاربرد این ریتم چه مقدار مطلب دستگیرتان می‌شود، و این مقدار درک مطلب را به عنوان یک معیار شروع کار برای مقایسه با روش‌های کندتر بعدی در نظر داشته باشید.

2. ریتم پانزده ثانیه‌ای

مراحل فوق را با ریتم هر صفحه پانزده ثانیه تکرار کنید، ولی از انگشت خود یا هیچ راهنمای دیگری کمک نگیرید.

3. ریتم بیست ثانیه‌ای

باز هم مراحل فوق را با ریتم هر صفحه بیست ثانیه، بدون استفاده از انگشت راهنما، تکرار کنید.

پس از انجام تمرین‌های فوق با مطالب ساده و دشوار، ریتم‌های مختلف دیگری را برای مطالب متنوع‌تر مورد آزمایش قرار دهید. به خاطر داشته باشید که هدف از خواندن سریع یک مطلب کسب آشنایی کلی با آن مطلب است نه درک عمیق آن. سرانجام، پس از تمرینات لازم، خواندن سریع به صورت یک عادت طبیعی برای شما در خواهد آمد و برای این کار نیازی به کاربرد یک ریتم به خصوص به طور اگاهانه نخواهید داشت. در این صورت، شما می‌توانید تمام توجه خود را معطوف به کسب معانی سازید. ولی باید توجه داشته باشید که در شروع مطالعه کاربرد دقیق ریتم و الگو ضروری است از آنجا که تسلط کامل بر روش تند خواندن به متجاوز از سه تا پنج هفته تمرین نیاز دارد، مفید است که پس از خواندن مطالب به طور اجمالی به منظور گرم شدن برای مطالعه، دو سه دقیقه تمرینات فوق را پیش از شروع به مطالعه مطالب طولانی انجام دهید.

علاوه بر کسب یک آشنایی کلی با مطالب، روش تندخوانی را می‌توان برای کسب اطلاعات بخصوص نیز مورد استفاده قرار داد. به این روش اغلب روش «مطالعه انتخابی» می‌گویند. روش تندخواندن، از طریق انتخاب مطالب، به خواننده یا محقق کمک می‌کند تا به طور خیلی سریع، اطلاعات بخصوصی را که مورد نیاز اوست به دست آورد، بدون اینکه وقت خود را برای مطالب غیرمهم و غیرمربوط تلف کند. کافیست پیش از مطالعه، برای انتخاب مطالب به سؤالات زیر جواب بدهید:

1. به دنبال چه چیزی می‌گردید؟ چند اطلاع جزیی، چند نکته یا مفهوم مهم و یا اطلاعات مربوط به مفهوم کلی کتاب یا عنوان کلی کتاب.

2. چه کلمات یا عبارت‌هایی ممکن است شما را به اطلاعات مورد نیازتان برسانند؟

3. در کجای کتاب می‌توانید کلمات یا عبارت‌هایی را که به دنبالشان هستید پیدا کنید؟ در فهرست مطالب، در مقدمه، در پیوست و یا در عنوان‌های داخل فصل‌ها.

سؤالات فوق در جستجو برای اطلاعات مورد نیاز به شما کمک می‌کنند. به عنوان نمونه در جستجو برای موضوعات کلی، هدف کسب اطلاعات مربوط به موضوعات کلی است. اگر چه این نوع جستجو نامشخص‌ترین نوع مطالعه انتخابی است، جستجو برای کلمات و عبارات کلیدی در اینجا نیز می‌تواند مفید باشد. برای دست یافتن به موضوعات کلی در مطالعه خود سعی کنید، به هنگام مطالعه، با دقت بیشتر و سرعت کمتری پیش بروید تا موقع برخورد به اندیشه‌ها و مفاهیم موردنیاز، آنها را از نظر نیندازید. بکوشید تا کلیه موضوعاتی را که مورد نیاز است به دست آورید.

دانشجوی موفق

عبارت خوانی

 

هدف

هدف از عبارت‌خوانی، افزایش سرعت مطالعه از طریق خواندن عبارات و جملات به عوض خواندن کلمات است.

سرعت تقریبی

سرعت تقریبی عبارت‌خوانی بین 300 تا 1000 کلمه در دقیقه است.

روش

روش عبارت‌خوانی دارای دو سطح است: یکی سطح مکانیکی، دیگری سطح ادراکی. سطح مکانیکی به عادت دادن چشم برای حرکت سریع از طریق توجه کردن به گروه کلمات، در عوض توقف چشم بر روی یک یک کلمات مربوط است. سطح مکانیکی، همچنین، مستلزم استفاده از میدان وسیع‌تر دید خواننده است، آن طور که با نگاه به سطور متوجه مجموعه‌های بزرگتر و بیشتری از کلمات و عبارات معنی‌دار شود.

هر چه خواننده بر سطح مکانیکی بیشتر تسلط یابد، در سطح ادراکی میزان فهم مطالب برای وی بیشتر می‌شود. خواننده می‌آموزد که به طور ناهشیار از مجموعه کلمات و عبارات درک معنی نماید و نیرویش را برای تفسیر اهمیت اندیشه‌ها و اطلاعاتی که می‌خواند صرف کند، تا مجبور نباشد با خواندن کلمه‌ها وقت و نیرویش را هدر دهد و حواسش پرت شود.

برای مثال این جمله را:

نویسنده ... ها ... کلمه ... به ... کلمه ...نمی ... نویسند ... آنها ... عبارت ... به ...عبارت ... می ... نویسند.

می‌توان به صورت زیر خواند:

نویسنده‌ها ... کلمه به کلمه ... نمی‌نویسند. ...آنها ... عبارت به عبارت ... می‌نویسند.

توضیحات مربوط به تمرینات سطح مکانیکی روش عبارت‌خوانی

بسیاری از خوانندگان گمان می‌کنند که چشم، هنگام مطالعه، به طور یکنواخت از روی سطور حرکت می‌کند. برخلاف این تصور، چشم، هنگام مطالعه، بر روی کلمات توقف می‌کند. همین امر سبب می‌شود تا خواننده بتواند معانی کلمات را درک کند، در غیر این صورت اگر چشم از روی کلمات بدون توقف حرکت می‌کرد، خواننده از مطالب یک احساس درهم و برهم می‌داشت. بنابراین، از نظر مکانیک کار، خواندن شامل تعدادی توقف چشم بر روی سطرها است که در ضمن هر توقف، چشم می‌جهد و در جای دیگر توقف می‌کند.

چشم خوانندگانی که کلمه به کلمه می‌خوانند، یعنی کلمه‌خوانی می‌کنند، بر روی تمام کلمات توقف می‌کند. چشم خوانندگانی که عبارت به عبارت می‌خوانند، یعنی عبارت‌خوانی می‌کنند، در هر بار توقف چندین کلمه را با هم می‌بیند و در نتیجه تعداد توقف‌های چشم اینگونه خوانندگان از خوانندگان کلمه‌خوان کمتر است. خوانندة عبارت‌خوان، با دیدن تعدادی کلمه به جای یک کلمه در هر بار توقف چشم، وقت کمتری صرف می‌کند و در نتیجه سرعت خواندنش بیشتر است. (فهم و درک او از مطالب نیز، همان‌طور که بعداً توضیح خواهیم داد، بیشتر است.)

سرعت مطالعة خوانندة کلمه‌خوان به آهستگی سرعت خواننده‌ای است که بلند می‌خواند. در بلندخوانی تعداد کلماتی را که شخص می‌تواند تلفظ کند محدود است – حداکثر 250 تا 300 کلمه در دقیقه. در صامت‌خوانی (خواندن بدون صدا) سرعت مطالعة شخص کلمه‌خوان نیز به همین 250 تا 300 کلمه در دقیقه محدود است. ولی شخص عبارت‌خوان می‌تواند سه تا چهار بار سریعتر بخواند، چونکه او در هر بار توقف چشم چندین کلمه را با هم می‌بیند.

عبارت‌خوانی مستلزم استفادة بیشتر از قدرت دید است. خواننده می‌تواند در هر توقف چشم شش تا هفت کلمه را ببیند. ولی خوانندگان معمولاً جزء کوچکی از این توانایی را مورد استفاده قرار می‌دهند. بیشتر افراد در هر توقف چشم فقط یک کلمه یا یک و نیم کلمه را می‌بینند. یک بررسی از نحوة مطالعة دانشجویان دانشگاه نشان داده است که دانشجویان کمتر از نصف قدرت دید خود را مورد استفاده قرار می‌دهند. حتی سال‌ها پس از تحصیل و دانش‌اندوزی، اغلب خوانندگان این عادت را حفظ می‌کنند.

استفادة کم از قدرت دید و کلمه‌خوانی تنها ویژگی آدم‌های کندخوان نیست. ویژگی دیگر این نوع خوانندگان بازگشت در خواندن، یعنی حرکت معکوس چشم برای دوباره خواندن کلمات است. اگر چه بازگشت در خواندن به طور گهگاه آن هم برای دوباره خواندن بعضی کلمات و عبارات و تفکر مجدد در مورد آنها ضروری است، افراط در این کار به صورت عادت درمی‌آید و ریتم خواندن را به هم می‌زند، و در نتیجه سرعت مطالعه را کند می‌سازد.

خوانندگانی که عبارت‌خوانی می‌کنند به هنگام مطالعه کمتر بازگشت می‌کنند (و بهتر می‌فهمند)، زیرا حرکت چشم آنها به علت اینکه در هر بار توقف به جای یک کلمه، گروهی از کلمات را می‌بیند مطالعة آنها را با نحوة فکر کردنشان هماهنگ می‌سازد. ما در قالب معانی فکر می‌کنیم و عبارات بیش از کلمات حاوی معانی هستند. خواننده‌ای که کلمه‌خوانی می‌کند مجبور است با پهلوی هم قرار دادن کلمات به معانی برسد و این کار، هم وقت‌گیر است، هم باعث حواسپرتی می‌شود. خوانندة عبارت‌خوان به جای کلمات، معانی را می‌خواند. به همین خاطر است که افزایش سرعت خواندن، براساس عبارت‌خوانی، تقریباً همیشه همراه با افزایش درک‌مطالب و کسب لذت است.

تمرینات مربوط به سطح مکانیکی روش عبارت‌خوانی

1. تمرین مربوط به حرکت چشم: برای عادت دادن چشم به نحوة درست حرکت چشم در مطالعه، الگوی زیر را بخوانید. چشمان خود را بر روی هر یک از علامت‌ها متوقف سازید و بعد از یک توقف کوتاه بلافاصله به علامت بعدی نگاه کنید. بین علامت‌ها، یا به هنگام حرکت از یک سطر به سطر دیگر، چشمان خود را در هیچ جا به جز بر روی علامت‌ها متوقف نسازید. سر خود را تکان ندهید، در صورت لزوم، به کمک دست‌های خود، سر خود را ثابت نگاه دارید. به تندی حرکت کنید، و با سرعت یکنواخت پیش بروید. این سرعت در غلبه بر حواسپرتی و مشکل حاصل از حرکت سریع چشم از عبارتی به عبارت دیگر به عنوان کاری که تازگی دارد به شما کمک خواهد کرد. پیش از هر بار مطالعه، این تمرین را به منظور گرم شدن برای مطالعه، دوبار انجام دهید.

2. تمرین مربوط به دامنة دید: تمرین زیر به شما کمک خواهد کرد تا، علاوه بر بهبود روش صحیح حرکت چشم، دامنه یا فراخنای دید خود را افزایش دهید. خطوط زیر را بخوانید و سعی کنید بر روی هر «عبارت» چشم خود را فقط یک بار متوقف سازید. سعی کنید تمامی کلمات هر عبارت را ببی نی د و معانی آن را درک کنی د. برای جلوگی ری از نگاه کردن به ی ک ی ک کلمات به طور جداگانه، نگاه خود را به نقاط وسط کلمات بدوزید. این تمرین را دو سه بار در روز، برای چند روز ادامه دهید. در هر بار تمرین، مطالب را یک بار برای کسب معانی و بار دیگر افزایش میدان دید بخوانید.

ی ک... روز بعد... از ظهر ی ک... دختر بچه

به خانة ... فی لی پ نزدی ک ... شد. او در ... بازوهای خود

ی ک چی ز... سنگی ن حمل... می کرد او... از دی دار شخصی ... که

برای... دی دنش آمده ... بود خی لی وحشت ... کرد.

و بالاتر ... از ترسش نگرانی ... او در...باره چی زی ... بود

که در ... بازوانش قرار... داشت دختر... در آنجا

خی ره... ایستاد مثل... ی ک پرنده آماده ... برای پرواز... بود

ولی ... موقعی که فی لی پ ... با او صحبت... کرد صدای... او

گرم و محبت آمی ز... بود دختر... لحظه ای درنگ...کرد

و با حالت ... ترس به سمت ... مرد خم... شد،

و چی زی که ... در بازو داشت ی ک... پرنده سفی د... بزرگ بود

که ... در دستان ... او بی حرکت... قرار داشت.

3. تمرین مربوط به خط منقسم: صفحات کتاب خود را، با کشیدن دو خط عمودی در وسط صفحات، به سه بخش مساوی تقسیم کنید. بهتر است یک کتاب داستان ساده را انتخاب نمایید. بعد، صفحات را طوری بخوانید که چشمان شما در هر سطر فقط سه بار، آن هم در وسط قسمت‌های سه‌گانه توقف کند. هدف این است که حرکت منظم چشم خود را بر روی صفحات تمرین کنید.

4. تمرین مربوط به حرکت چشم با مطالب خواندنی روزانه: در مطالعة مطالب روزانة خود، مثل کتاب‌های درسی، هدف اصلی شما باید کسب معانی گروه کلمات باشد نه تعداد توقف‌های چشم. ولی در شروع مطالعه، برای عادت دادن چشم خود، تمرین شمارة 1 را در مورد یکی از صفحات کتاب انجام دهید. برای این کار اول و آخر سطرها را هدف تمرکز چشم خود قرار دهید و بدون توجه به کسب معنا چشم خود را بر روی صفحه حرکت دهید. بعد، صفحه را به همین طریق برای درک معنی عبارت‌خوانی کنید.

توضیحات مربوط به تمرین سطح ادراکی روش عبارت‌خوانی

تمرینات قسمت پیش به سطح مکانیکی روش عبارت‌خوانی مربوط بودند یعنی حرکات درست چشم و کاربرد بیشتر دامنة دید. تمرینات این قسمت بیشتر مربوط می‌شوند به سطح ادارکی عبارت‌خوانی، یعنی درک مطالب خواندنی و تفکر دربارة آنها.

روش عبارت‌خوانی، آنقدر هم که به نظر می‌رسد، روش دشواری نیست. به هنگام انجام تمرینات، متوجه خواهید شد که مطالب خواندنی حاوی مقدار زیادی عبارت تکراری است - گروه کلماتی که بارها در صحبت خود به کار برده‌اید و یا در نوشته‌ها خوانده‌اید. در واقع بعضی از این عبارت‌ها آنقدر تکرار شده‌اند که حالت کلمات را به خود گرفته‌اند، مثل روزنامه، کتابخانه، عید نوروز، بنابراین، و در عین‌حال.

همچنین، هنگام عبارت‌خوانی، متوجه خواهید شد که معنی جمله به شما کمک می‌کند تا عباراتی را که بعد از یکدیگر می‌آیند پیش ‌بینی کنید. برای مثال، در جملة «من شیرینی را دوست دارم، ولی دندانهایم ...» عبارت پایان‌دهندة جمله را می‌توان با توجه به قسمت اول حدس زد. علاوه بر معنی جمله، نحوة علامت‌گذاری و ترکیب دستوری نیز در عبارت‌خوانی به ما کمک می‌کنند. حرف ربط جملات و عبارات را به هم وصل می‌کند. در بسی اری از مواقع فاعل قبل از مفعول می‌آید. حروف اضافه قبل از مفعول می‌آیند. این قوانین، کار عبارت‌خوانی را آسان‌‌تر می‌سازند.

در نوشته‌هایی که سنگین‌تر هستند، یا در آنها از کلمات ناآشنا استفاده شده است، یا سبک نوشته تازه است، یا عبارت‌ها و جمله‌ها خیلی جدید هستند، عبارت‌خوانی دشوارتر است؛ ولی غیرممکن نیست. خواندن مطالب به صورت کلمه به کلمه تنها در مواقعی مطلوب است که صدا و آهنگ کلمات به درک معنی کمک کنند، مثل خواندن یک شعر یا نثر مسجع.

برای تمرین روش عبارت‌خوانی، ابتدا با مطالب ساده‌تر کار کنید تا با سرعت بیشتر به عبارت‌خوانی عادت نمایید. برای این منظور، از کتاب‌های سادة داستانی، روزنامه‌ها و مجلات استفاده کنید. این گونه مطالب به شما فرصت می‌دهند تا فنون عبارت‌خوانی را در خواندن خود به کار برید و در آغاز با مفاهیم دشوار درگیر نشوید. در حین کار، سعی کنید تا معنی مطالب را از گروه کلمات به دست آورید نه از کلمات به طور مجزا.

تمرینات مربوط به سطح ادراکی روش عبارت‌خوانی

1. عبارت‌خوانی از طریق دسته کردن کلمات. در پاراگراف زیر کلمات به صورت گروه‌هایی از کلمات که هر یک حاوی یک مفهوم به خصوص هستند دسته‌بندی شده‌اند. هنگام مطالعه، به تمامی کلمات محدود شده در داخل خطوط نگاه کنید، ولی به هیچ یک از کلمات به تنهایی نگاه نکنید. سعی کنید تا بدون توجه به یک یک کلمات معنی نهفته در هر یک از این گروه کلمات، یعنی کل عبارت‌ها را، درک کنید. بدین طریق این پاراگراف را چندین بار بخوانید و هر بار سرعت خواندن خود را افزایش دهید. این کار را آنقدر ادامه دهید تا بتوانید به سرعت معنی عبارت‌ها را بفهمید و چشمتان به طور خیلی راحت از روی خطوط حرکت کند.

[به هنگام عبارت خوانی] [باید به خاطر داشته باشید] [که عبارات در غالب اوقات] [کوچکترین واحدهای معنی هستند] [که شایسته وقت و توجه شما می باشند.] [یک کلمه وقتی] [رابطه‌اش با کلمات دیگر اطراف آن] [مشخص شود] [دارای معنی است.]

دسته کردن به ذهن شما کمک می‌کند تا گروهی از کلمات را به جای یک کلمه به عنوان واحد معانی بشناسد. تصمیم‌گیری شما در مورد اینکه چه کلماتی را در یک دسته جای دهید و دور آنها را خط بکشید، خیلی زیاد شبیه جریان تفکر شما به هنگام مطالعة عبارت است. بنابراین، دسته کردن کلمات شبیه عبارت‌خوانی به طریق کند است. این کار انتقال روش کلمه‌خوانی شما را به روش عبارت‌خوانی آسان می‌کند.

2. عبارت‌خوانی از طریق نقطه‌گذاری‌. قدم نزدیک‌تر به سطح ادراکی عبارت‌خوانی نقطه‌گذاری است. پاراگراف زیر به این منظور تهیه شده است. در این پاراگراف، مرکز هر عبارت با نقطه‌ای که در بالای آن عبارت گذاشته شده مشخص گردیده است. برای خواندن این پاراگراف، چشمان خود را بر روی این نقطه‌ها متوقف سازید و سعی کنید تمام عبارت را با نگاه به هر یک از این نقطه‌ها ببینید. بعد بلافاصله به نقطه بعد حرکت کنید.

· · · ·

« شما می‌توانید با دقت کردن به نحوه سخنرانی کسانی که خوب

· · ·

سخنرانی می‌کنند به اهمیت عبارت خوانی پی ببرید.

· · ·

دقت کنید که آنها به هنگام سخنرانی در بین عبارات

·

مکث می‌کنند.

به داستان ساده‌ای که برای تمرین عبارت‌خوانی انتخاب کرده‌اید برگردید و مراحل فوق را انجام دهید.

3. عبارت‌خوانی بدون علامت‌گذاری. پس از چندین بار استفاده از روش‌های فوق، سعی کنید بدون علامت‌گذاری و تنها از طریق دسته کردن کلمات در ذهن خود، عبارت‌ها را بخوانید. این کار را برای مدت 15 تا 20 دقیقه ادامه دهید. از اینکه ممکن است میزان درک شما از مطالب در ابتدا کم باشد نترسید و بکوشید تا به روش کلمه‌خوانی برنگردید. چند روز تمرین مرتب لازم است تا میزان درک شما به حدی برسد که باعث رضایت خاطر شما گردد.

4. به کشف سرعت مطلوب مطالعه بپردازید. ترس از درک کم مطالب به هنگام خواندن ممکن است خواننده را از رسیدن به سرعت مطلوب مطالعه باز دارد. سرعت مطلوب مطالعه عبارت است از سرعتی که برای میزان معینی از درک لازم است. برای غلبه بر این ترس و افزایش میزان درک، تمرین مربوط به سرعت مطلوب را که در زیر می‌آید انجام دهید.

یک صفحه از کتاب را با حداکثر سرعتی که می‌توانید، بخوانید، این سرعت اکتشافی شما نامیده می‌شود. اهمیت چندانی به درک مطالب ندهید و سعی کنید که سرعت مطالعة خود را فدای درک مطلب نکنید. دفعة بعد، همین صفحه را با سرعت کمتر ولی درک کامل مطالب بخوانید. حال که مطالب را در این بار خواندن کاملاً فهمیدید، میزان درک خود را در بار اول مطالعه تخمین بزنید.

صفحة دیگری را انتخاب کنید و برای فهمیدن کامل مطالب باز هم به روش فوق این صفحه را دو بار بخوانید، یک بار با سرعت اکتشافی و بار دیگر با سرعت کمتر. ولی سعی کنید این دفعه سرعت اکتشافی شما از سرعت اکتشافی دفعه اول کمتر باشد. باز هم، با مقایسة میزان درک خود در دو بار مطالعه، میزان درک خود را در سرعت اکتشافی تخمین بزنید.

این روش دوبار مطالعه (یکی سریع و یکی کند) را با صفحات دیگر کتاب و با کاهش تدریجی سرعت اکتشافی خود آنقدر ادامه دهید تا وقتی که میزان درک شما از بار اول و دوم مطالعه یکی شود. این سرعت مطالعه سرعت مطلوب برای شما خواهد بود.

با این سرعت مطلوب چندین صفحة دیگر را یک بار بخوانید. چون میزان سهل و دشواری مطالب از صفحه‌ای به صفحة دیگر فرق می‌کند، سرعت خواندن شما نیز به همین نسبت تغییر خواهد کرد. بنابراین، سرعت مطلوب مطالعه یک دامنة تغییر دارد که بیش از یک نقطه را در بر می‌گیرد. به شکل 1-3 مراجعه کنید.

شکل

برنامه تمرین روزانه

پس از انجام تمرینات مختلف مربوط به سطح مکانیکی و ادراکی عبارت‌خوانی این کتاب، معلوم کنید چه روشی برای شما مناسب‌ترین است و بکوشید تا یک برنامة تمرین روزانه برای این منظور تدارک ببینید و هر روز قدری از وقت خود را صرف تمرین با این روش مطالعه کنید. برای این کار پیشنهادهای زیر را مورد توجه قرار دهید.

1. ابتدا کتاب را به طور اجمالی بخوانید.

2. بعد با روش دیدزنی کتاب را بخوانید.

3. تمرینات مربوط به حرکت چشم را پیش از شروع به عبارت‌خوانی انجام دهید تا چشم شما به حرکات منظم و مناسب روش عبارت‌خوانی عادت کند.

4. تمرین خواندن کتاب داستانی. کتاب‌های سادة داستانی را عبارت‌خوانی کنید. سعی کنید در شروع کار برای دو سه پاراگراف اول داستان از روش دسته کردن کلمات یا نقطه‌گذاری استفاده کنید. بعد هم برای دو سه پاراگراف دیگر از روش دسته‌کردن ذهنی استفاده کنید.

5. پیشرفت سرعت مطالعة خود را ارزشیابی کنید. هفته‌ای چند بار، هنگام مطالعة کتاب‌های داستانی، سرعت مطالعة خود را محاسبه کنید و با مقایسة آنها پیشرفت کار خود را ارزیابی کنید.

6. تمرین خواندن مطالب اجباری. با طی مراحل فوق، یک کتاب سنگین، مثل یک کتاب درسی یا یک مجلة علمی را عبارت‌خوانی کنید. این درست نیست که می‌گویند خواندن مطالب علمی با روش عبارت‌خوانی دشوار است؛ برعکس، در این نوع مطالب عبارت‌های تکراری بیشتر به چشم می‌خورند.

7. پیشرفت سرعت مطالعة خود را ارزشیابی کنید. پس از اینکه روش عبارت‌خوانی را با مطالب اجباری نیز تمرین کردید از طریق محاسبة سرعت مطالعة خود و مقایسة آن با سرعت مطالعة اولیه، پیشرفت خود را ارزشیابی کنید. چون در مطالعة مطالب سنگین‌تر هدف شما از مطالعه، کسب اطلاعات و درک مفاهیم است نه کسب لذت، بنابراین سرعت مطالعة نیز کمتر خواهد بود.

در تمامی مطالبی که می‌خوانید، سعی کنید در دو سه پاراگراف اول یکی از تمرینات مربوط به عبارت‌خوانی را انجام دهید. اگر از میزان درک خود راضی نبودید، دوباره بخوانید. وقتی که بدون دوباره‌خوانی توانستید عبارت‌خوانی کنید، دیگر نیازی به انجام تمرینات قبل از مطالعه ندارید. در این مرحله متوجه بهبود سریع سرعت و درک مطالب خواهید بود و ملاحظه خواهید کرد که بدون آگاهی از مکانیسم عبارت‌خوانی به این روش ادامه می‌دهید.

دانشجوی موفق (بخش نخست)

آنچه در پی می‌آید بخشی از کتاب «دانشجوی موفق» نوشته مت هکتور تیلور با ترجمه دکتر محمد سعیدی‌‌مهر می‌باشد. این کتاب روش‌های مورد نیاز دانشجویان برای گذراندن موفق دوران تحصیل را به آنها می‌آموزد. اساتید گرانمایه می‌توانند از این مطالب در زمینه ارائه مشاوره تحصیلی به دانشجویان استفاده نمایند. نویسنده در این قسمت بر آن است تا به دانشجویان کمک کند، تصویر روشنی از توانایی‌های خود پیدا کنند. بخش دوم این مقاله به راهکارهای توسعه مؤثر این توانایی‌ها می‌پردازد که در شماره آینده درج خواهد شد.

معارف

در تحصیلات عالی، از شما انتظار می‏رود که نسبت به یادگیری خود مسئولیت بپذیرید. استادان و مدرسان شما از طریق مطالبی که در خلال ‏درس‏ها، سمینارها و کارهای عملی و تحقیقات ارائه می‏شود، چارچوب عامی در اختیار شما قرار می‏دهند. همچنین ممکن است آنان در فرایند یادگیری از طریق معرفی منابع بیشتری برای مطالعه و ارائه پیشنهاداتی دربارة فعالیت‏ها و پیشرفت‏هایتان به شما کمک کنند. اما موفقیت نهایی شما در گرو آن است که بدانید چگونه از فرصت‌هایی که برای آموختن در اختیار شما قرار می‏گیرد، بیشترین استفاده را ببرید.

افراد مختلف در موقعیت‏های متفاوتی به بالاترین حد یادگیری دست‏ می‏یابند. این مطلب به شخصیت آنان، تجربیات قبلی آنان در زمینة یادگیری و اهداف، انگیزه‏ها و انتظارات آنان از عمل آموختن وابسته است. اگر به دنبال‏ موفقیت‏ هستید لازم است در اولین فرصت ممکن شرایطی را که در آن یادگیری شما در بهترین حالت قرار دارد، تعیین کنید. همچنین می‏باید تلاش کنید روش یادگیری خود را توسعه دهید به گونه‏ای که بتوانید به نحو کارآمد و مؤثر مطالب را در طیف وسیع‏تری از شرایط و موقعیت‌ها بیاموزید.

این مقاله به شما کمک می‏کند نقطة شروع خود را مشخص سازید همچنین تصویر روشنتری ازمهارت‏هایی که به تکمیل آنها نیاز دارید، در اختیار شما می‏گذارد. برای سهولت، یادگیری به دو مرحله مجزا تقسیم شده است:

1. گردآوری‏اطلاعات؛ 2. پردازش معرفتی اطلاعات.

1. گردآوری اطلاعات

در مرحله نخست یادگیری، افراد از مهارت‏های خود در شنیدن، درک مطلب، پرسش، خواندن و برقراری ارتباط استفاده می‏کنند تا داده‏ها و اطلاعات جهان خارج را گردآوری کنند. نظریه‏پردازان یادگیری معتقدند که غالب اشخاص در موقعیت‏های مختلفی که با آن مواجه می‏شوند راه‏های خاصی را برای یادگیری برمی‏گزینند. برای مثال، در سمینارها برخی از دانشجویان‏ ترجیح می‏دهند در صندلی خود آرام نشسته، به مطالب ارائه شده گوش کنند، در حالی که گروه دیگری ترجیح می‏دهند که به صورت فعال در بحث و گفت‏وگو مشارکت جویند. این مسأله ممکن است به مهارت‏های خاص افراد مانند شنیدن، پرسش کردن و ... وابسته باشد. همچنین ممکن است از شخصیت و مهارت‏های آموزشی قبلی آنان سرچشمه گیرد، مانند اینکه آیا در دوران تحصیل در مدرسه از آنان خواسته شده ‏است که در بحث‏های کلاسی شرکت کنند یا آنکه آموزگار آنان در طول کلاس صحبت می‏کرده و آنان صرفاً شنونده بوده‏اند؟

مطب بعدی به شما کمک می‏کند تا راه مطلوب خود را برای گردآوری ‏اطلاعات برگزینید.

چگونه اطلاعات را گردآوری کنید

تمرین: دربارة یک موقعیت آموزشی که اخیراً در آن قرارگرفته‏اید - مثلاً یک کلاس‏درسی، یک کارگاه عملی، مطالعه شخصی یا تمرین گروهی - بیاندیشید و پاسخ‏های خود را به پرسش‏های زیر مورد تأمل قرار دهید:

* به چه جنبه‏ای از این موقعیت علاقه داشته‏اید؟

* چه جنبه‏ای از این موقعیت برای شما مطلوب نبود؟

* دربارة یادگیری در چنین موقعیتی چه احساسی داشتید؟

* چرا چنین بود؟

دربارة پاسخ‌های خود با سایر دانشجویان گفت‏وگو کنید تا ببینید چگونه امور مطلوب و نامطلوب در نزد آنان با امور مطلوب و نامطلوب در نزد شما تفاوت دارد. مثال زیر نشان‏دهنده نوع پاسخی است که شاید شما به پرسش‏های بالا داده‏ باشید.

نمونه‏ای از یک پاسخ

«توجه اصلی من به این بود که چارچوب نظری بحث را از راه‏ گوش ‏دادن دقیق و یادداشت‏برداری از مهم‏ترین نکات درس درک‏ کنم. اما از آنجا که فرصت کمی برای تأمل در اختیار داشتم، نتوانستم نحوه ارتباط نظریه و عمل را در این بحث بررسی کنم. در نتیجه، نتوانستم مشارکت مفیدی در بحث کلاسی داشته باشم و در بیشتر اوقات ساکت بودم.»

یادداشت کردن اینکه احساس شما دربارة یک موقعیت خاص یادگیری چیست، به شما کمک خواهد کرد که روش یادگیری مناسب خود را شناسایی کنید. در مثال بالا، دانشجو آشکارا ترجیح داده‏است که از طریق گوش‏دادن به دیگران و بدون شرکت در بحث، مطالب مطرح شده در کلاس را بیاموزد. اما او خاطر نشان می‏کند که اگر فرصت مناسب برای تفکر دربارة آنچه که استاد گفته بود داشت، احساس می‏کرد آمادگی بیشتری برای مشارکت در بحث‏ کلاس را دارد.

برخی از نویسندگان معتقدند که چهار روش پایه و اساسی برای یادگیری وجود دارد. توصیفات زیر را مطالعه کرده، بکوشید تا معین کنید کدام یک دقیق‏ترین توصیف را از روش منتخب شما برای فراگیری ارائه می‏دهد. زمانی که روش یادگیری مناسب خود را شناسایی کردید فنونی را برای پیشرفت و توسعه روش مزبور به شما پیشنهاد خواهیم کرد.

الف- فراگیر فعال:

* از تجربیات و چالش‏های جدید لذت می‏برد.

* در موقعیت‏هایی که می‏تواند در طیف وسیعی از فعالیت‏هایی که‏ تدریجاً در معرض تغییر هستند شرکت کند، احساس موفقیت و پیشرفت می‏کند.

* از اینکه از طریق اداره یک بحث یا ارائه یک کنفرانس در کانون توجه دیگران قرار گیرد، لذت می‏برد.

* از فرصت‏ها استفاده می‏کند تا در خلال گفت‏وگو و کنش متقابل با دیگران افکار و عقاید خویش را ارتقا بخشد.

تقریباً مؤثرترین شیوه یادگیری برای یک فراگیر فعال، شرکت در کارهای گروهی، گفت‏وگوها، سمینارها، کارگاه‏ها و شبکه‏های مطالعاتی‏ است.

* از اینکه نقش منفعلی در یادگیری داشته باشد، ناخشنود است.

* از انجام وظایف و تکالیف اجباری لذت نمی‏برد.

* از همگون‏سازی و تفسیر مجموعه بزرگی از اطلاعات پیچیده لذت نمی‏برد.

* ترجیح می‏دهد که به جای فعالیت فردی، در کار گروهی شرکت کند.

تقریباً کم‏اثرترین روش یادگیری برای یک فراگیر فعال، آموختن از طریق سخنرانی استاد در کلاس، شرکت در کلاس‏های آزمایشگاهی (وقتی که روش آزمایش از قبل تعیین شده باشد) و به تنهایی خواندن، نوشتن و اندیشیدن است.

ب- فراگیر اندیشه‏ورز:

* دوست دارد پیش از تصمیم‏گیری فرصتی برای اندیشیدن و تأمل ‏ورزیدن درباره تمام نتایج آنچه که می‏شنود یا می‏خواند داشته‏ باشد.

* ترجیح می‏دهد در خلال بحث‏ها در حاشیه قرار داشته باشد.

* به جای مشارکت ورزیدن، از راه گوش‏دادن به دیگران و از طریق مشاهده می‏آموزد.

* از اینکه به صورت مستقل کار کند لذت می‏برد.

* ترجیح می‏دهد که همواره کار جامع و دقیقی ارائه دهد نه آنکه برای ارائه به موقع کار خود از راه میان‏بُر برود!

* تقریباً مؤثرترین روش یادگیری برای فراگیر اندیشه‏ورز آموختن از راه فعالیت فردی، درس استاد و مطالعه مستقل است.

* دوست ندارد او را به شرکت در بحثی که از ابتدا تمام جوانب آن رابه دقت بررسی نکرده‏است، مجبور کنند.

* دوست ندارد او را با عجله از یک فعالیت به فعالیت دیگر منتقل‏کنند.

* نگران است که تا فرا رسیدن مهلت مقرر برای تحویل تکالیف درسی، او را مجبور کنند که کاری بدون تأمل و اندیشه دقیق ارائه دهد.

تقریباً کم اثرترین روش یادگیری برای فراگیر اندیشه‏ورز، یادگیری از طریق یک فعالیت خودجوش، مانند مباحثه‏های گروهی خودجوش است‏ که فرصتی برای برنامه‏ریزی و آماده‏سازی دقیق در اختیار شخص نمی‏گذارد.

ج- فراگیر نظریه‏پرداز:

* زمانی که شخص با الگوها و نظریه‏ها سر و کار دارد، یادگیری‏ مؤثرتری دارد.

* از اینکه در روابط میان آرا، مباحث و مفاهیم به کاوش بپردازد لذت می‏برد.

* در پی آن است که از معقول بودن و منطقی‏بودن استدلال‏ها و روش‏ شناسی‏هایی که اساس نظریه‏ها را تشکیل می‏دهند مطمئن شود.

* از راه مشارکت در موقعیت‏های پیچیده رشد می‏کند.

* دوست دارد فعالیت او هدف معین و روشنی داشته باشد.

تقریباً مؤثرترین روش یادگیری برای فراگیر نظریه‏پرداز، یادگیری از طریق بحث کردن درباره نظریه‏ها با دانشجویان هم‏دوره‏ای یا استادان خود یا مطالعه و نقد کتاب‏ها و مقالات است.

* دوست ندارد در موقعیت‏های سازمان‏نیافته‏ای که فاقد هر گونه چارچوب نظری یا مفهومی روشن‏اند، درگیر شود.

* به مطالبی که فاقد مبنای روش‏شناختی معقول‏اند، با دیده شک و تردید می‏نگرد.

* با واقعیت‏های عینی راحت‏تر از عواطف و احساسات شخصی‏کنار می‏آید.

کم اثرترین روش یادگیری برای فراگیر نظریه‏پرداز یادگیری از راه طرح پرسش‏های بی‏سرانجام، تمرین مهارت‏ها و ... است.

د- فراگیر عمل‏گرا:

* از آمیختن فنون عملی که با حوزه کاری و شغل آینده او مرتبط هستند لذت می‏برد.

* به دنبال یافتن ارتباط نظریه‏ها با عمل است.

* دوست دارد آموخته‏های خود را از طریق حل مسائل عملی استحکام بخشد.

* علاقه‏مند است ضوابط روشنی برای عمل در اختیار داشته باشد.

مؤثرترین روش یادگیری برای فراگیر عمل‏گرا از راه طرح‏های‏عملی، تجارب کاری، حل مسائل عملی، تجربیات آزمایشگاهی و ... است.

* علاقه‏ای به یادگیری در موقعیت‏هایی که اطلاعات به‏دست آمده بیش از اندازه نظری است ندارد.

* به یادگیری در موقعیت‏هایی که در آن نمی‏تواند کاربردی عملی ‏برای اطلاعات بیابد علاقه‏مند نیست.

کم‏اثرترین روش یادگیری برای فراگیر عمل‏گرا یادگیری از طریق بحث‏های نظری و امثال آن است.

هر چند ممکن است جنبه‏های مختلفی از شخصیت خود را در چهار گروه یاد شده بیابید، احتمالاً ویژگی‏های یکی از این گروه‏ها به گونه‏ای است‏ که احساس می‏کنید بهتر از گروه‏های دیگر وضعیت شما را توصیف می‏کند. این گروه بیانگر همان روش مطلوب و مؤثر شما برای یادگیری است و موقعیت‌هایی را که در آن می‏توانید یادگیری مؤثر یا غیرمؤثر داشته باشید مشخص می‏کند.

به یاد داشته باشید که ممکن است در آغاز کار با مشکلاتی روبه‏رو باشید و چنین نیست که ضرورتاً همه فنون و روش‏ها برای شما مناسب باشد. به تجربه کردن و آزمودن روش‏ها ادامه دهید تا زمانی که به روشی که با شما تناسب دارد دست یابید و از آن پس آن را تداوم دهید تا به صورت طبیعت ثانوی شما درآید.

 

 

 

همه چیز درباره‌ی‌ پرافتخارترین ورزشکار تاریخ المپیک


از کودکی بیش فعال تا "مایکل فلپس" گلوله
منابع: AP/Yahoo Sports/Guardian
مایکل فلپس متولد 30 ژوئن 1985 در "مریلند" آمریکا است. پدر او "فرد فلپس" به عنوان پلیس محلی در "مریلند" کار می کرده و مادرش "دبی داویسون فلپس" نیز یک معلم مدرسه است. والدین فلپس در سال 1994 زمانی که مایکل تنها 9 سال سن داشت از یکدیگر جدا شدند. مایکل که او را با نام مستعار MP می شناسند دو خواهر بزرگتر به نام های "ویتنی" و "هیلاری" دارد. هر دوی آنها شناگر بوده و در آستانه حضور در المپیک 1996 آتالانتا قرار داشتند اما به دلیل مشکل آسیب دیدگی از حضور در این بازی ها بازماندند. "فلپس" در دوره نوجوانی با مشکل اختلال بیش فعالی دست و پنجه نرم می کرد و از سن 7 سالگی فعالیت خود در رشته شنا را آغاز کرد. او از همان ابتدا تمامی انرژی خود را در استخر شنا به کار می گرفت. فعالیت فلپس در شنا بیش از هرچیز حاصل تاثیر بسیار خواهران او بر روی مایکل بود. فلپس در سن 10 سالگی و در میان هم سن و سال های آن زمان خود نخستین بار در شنا رکورد شکنی کرد. با ثبت رکوردهای بیشتر و بیشتر در سنین بالاتر، پیشرفت چشمگیر فلپس، حضور او در المپیک 2000 سیدنی در سن 15 سالگی را رقم زد. او در سال 2003 از دبیرستان "تاوسون" فارق التحصیل شد.

*رسوایی اخلاقی در سنین جوانی

در نوامبر 2004 و در سن 19 سالگی فلپس در سالیسبری مریلند به دلیل عدم هوشیاری در پی نوشیدن مشروبات الکلی در هنگام رانندگی توسط ماموران پلیس دستگیر شد.

به دنبال این رخداد، فلپس گناهکار شناخته شده و ضمن اینکه 18 ماه از رانندگی محروم شد به پرداخت مبلغ 250 دلار نیز جریمه شد. یک ماه بعد، او در برنامه تلویزیونی Today Show آمریکا اظهار تاسف کرده و گفت: من با این کار خود نه تنها خانواده ام را ناامید ساختم بلکه فکر می کنم بسیاری از مردم کشورم نیز از من نا امید شدند.

*تحصیل در دانشگاه

در بین سال های 2004 تا 2008 فلپس به تحصیل در دانشگاه میشیگان و در رشته مدیریت بازرگانی و ورزشی پرداخت. او در آستانه حضور خود در المپیک پکن تحصیل در دانشگاه میشیگان را رها کرده و تحت هدایت باب بومن مربی خود راهی پکن شد.

*فیزیک بدنی

پنج عامل وجود دارند که باعث می شوند فلپس برای شنا کردن بسیار مناسب باشد:

1- ریه های فلپس که بدون شک در تنفس هرچه بهتر در هنگام شنا به او کمک بسیاری می کنند.

2- بالا تنه ظریف فلپس که به او کمک می کند تا کمتر در آب فرو رود.

3- دستان بلندش که بلندی آنها در هنگام کشش به 201 سانتی متر می رسند و مناسب قد 193 سانتی متری او است.

4- پاهای بلند او که به سرعت بیشترش در آب کمک بسیاری می کند.

5- قوزک پاهای او که بسیار پویا و متحرک بوده و به فلپس کمک می کند تا ضربه های بسیار سنگینی به آب وارد کند و با قدرت هرچه تمام تر رو به جلو حرکت کند.

در المپیک پکن، هنگامی که از فلپس این سوال پرسیده شد که آیا شایعه های مبنی بر استفاده وی از داروهای نیروزا حقیقت دارد یا خیر؟ این شناگر جوان در پاسخ به این پرسش اظهار داشت که با پروژه ای با عنوان Believe (باور) که توسط آژانس ضد دوپینگ آمریکا اداره می شود همکاری کرده و خود از جمله داوطلبانی بوده که در آزمایش دوپینگ این پروژه شرکت کرده است. بر مبنای این پروژه، ورزشکاران آمریکایی می توانند داوطلبانه در آزمایش های دوپینگ WADA (آژانس ضد دوپینگ جهانی) شرکت کنند.

*افتخارات

فلپس نخستین مدال المپیکی خود را در المپیک 2004 آتن بدست آورد و از اینجا بود که سریال موفقیت های بی نظیر این شناگر 23 ساله در بازی های المپیک آغاز شد.

- فهرست تمامی افتخارات مایکل فلپس به شرح زیر است:

8 مدال طلا در المپیک پکن و 6 مدال طلا و 2 برنز در المپیک آتن

مسابقات جهانی مسافت بلند:

10 مدال طلا و یک مدال نقره مسابقات جهانی 2005 "مونترال"، 7 مدال طلای مسابقات جهانی 2007 "ملبورن"

2 مدال نقره مسابقات جهانی بارسلونا

مسابقات جهانی مسافت کوتاه:

یک مدال طلا در مسابقات جهانی "ایندیانا پلیس"

مسابقات "پن پاسیفیک"

سه مدال طلای 2002 یوکوهاما به همراه دو مدال نقره

پنج مدال طلای 2006 ویکتوریا به همراه یک مدال نقره

*حضور در جمع 20 ورزشکار برتر تاریخ المپیک جهان

پرافتخارترین ورزشکار تاریخ المپیک چه کسی است؟ بدون شک "مایکل فلپس" عملکرد بی‌نظیری در تاریخ المپیک داشته است. اما، آیا درخشش در آتن و پکن از او پرافتخارترین ورزشکار تاریخ المپیک را ساخته است؟

برای پاسخ به این پرسش خیلی زود است چرا که به نظر می‌رسد فلپس هنوز قادر به کسب مدال‌های بیشتر است. اگر فرض کنیم که او در المپیک 2012 لندن حاضر شده و بتواند پنج مدال بدست آورد همگان باید از او به عنوان بهترین المپیکی تاریخ یاد کنند. بنابراین اگر فلپس همین فردا بازنشسته شود، شکی نیست که این تصمیم قلبی او نیست.

کارشناسان منفی‌باف مدعی هستند که چون فلپس یک شناگر است دستاوردهای وی چندان خارق العاده نیستند چرا که آنها بر این باور هستند که به دلیل ماده‌های بسیار موجود در شنا مدال‌های این رشته از ارزش کمتری برخوردار هستند. سه تن از 20 ورزشکاری که بیشترین مدال تاریخ المپیک را از آن خود کرده‌اند شناگر هستند که به جز مایکل فلپس نباید نام "مارک اسپیتز" و "مت بیوندی" را فراموش کرد.

این در حالی است که ژیمناست‌ها در بالای این جدول 20 تایی قرار دارند. اگر کسب مدال در رشته شنا به راحتی مقدور بود، بنابراین روی کاغذ شناگران باید در بالای این فهرست قرار می‌گرفتند. اگرچه در صورتی که فلپس در صدر این فهرست هم قرار داشت باز هم مناقشه دیگری در این باره به وجود می‌آمد. تنها صرف اینکه تمامی سکوهای استخر شنا با یک شناگر همراه می‌شوند بدین معنی نیست که تمامی آنها یکسان هستند.

فلپس در پکن در سه ماده گوناگون یعنی 100، 200 و 400 متر موفق به کسب 8 مدال طلا شد.

* شباهت ها و تفاوت های "فلپس" و "اسپیتز"

- هر دوی آنها آمریکایی هستند. فلپس متولد بالتیمور ماریلند و اسپیتز متولد مدستوی کالیفرنیا است.

- فلپس از خانواده‌ای از هم پاشیده است. "فرد" پدر "مایکل" پلیس بود و زمانی که مایکل هفت سال بیشتر سن نداشت، از مادرش که معلم بود، جدا شد. ویتنی خواهر بزرگتر فلپس هم شناگر است و در کتاب خاطراتش نوشته بود که از استخر شنا به عنوان پناهگاهی برای فرار از شلوغی‌ها استفاده می‌کرده است.

- اسپیتز متولد کالیفرنیا است اما، زمانی که دو ساله بود به همراه خانواده‌اش به هاوایی نقل مکان کرد. آنجا بود که "آرنولد" پدرش به او شنا کردن را آموخت. زمانی که اسپیتز شش ساله بود آنها به کالیفرنیا بازگشتند.

- فلپس نخستین بار در المپیک سیدنی حضور یافت و در المپیک آتن در حالی که 19 سال سن داشت، شش مدال طلا و دو برنز را از آن خود کرد.

- زمانی که اسپیتز نخستین تجربه المپیکی خود را بدست می‌آورد سال 1968 در بازی‌های المپیک مکزیکوسیتی بود. پیش‌بینی خود او از حضور در این بازی‌ها کسب شش مدال طلا بود اما، اسپیتز تنها موفق به کسب یک مدال نقره و یک برنز شد.

- فلپس در دومین تجربه المپیکی‌اش در پکن 23 ساله بوده و ضمن کسب هشت مدال طلا، هفت رکورد جهانی را نیز جابه‌جا کرد.

- اسپیتز در دومین تجربه‌ی المپیکی‌اش در المپیک 1972 مونیخ 22 ساله بود و در آن زمان با کسب هفت مدال طلا، رکورد جهان را نیز جابه‌جا کرد.

- فلپس به راحتی شش طلا از هشت طلای ممکن در المپیک آتن را بدست آورد. او در 100 متر پروانه تنها یک صدم ثانیه مقابل میلوراد کاویچ کم آورد و در 4 در 100 متر آزاد نیز به همراه هم تیمی‌هایش تنها هشت صدم ثانیه برابر فرانسوی‌ها کم آوردند.

- اسپیتز موقعیت چندان دشواری در مونیخ نداشت و نزدیکترین رقیب او جری هیدنریش از آلمان بود که در 100متر پروانه 43 صدم ثانیه برابر شناگر آمریکایی کم آورد.

- فلپس بزرگتر، سنگین‌تر و پهن‌تر از اسپیتز است و 93/1 سانتی‌متر بلندی قامت اوست. او 91 کیلوگرم وزن دارد و بلندی دستانش به هنگام کشش به بیش از دو متر می‌رسد.

- اسپیتز به خاطر سبیل پرپشت خود درآن زمان بسیار معروف شده بود درحالی که فلپس و سایر شناگران مرد فعلی برای سریعتر کردن سرعت خود در آب موهای بدنشان را می تراشند.

- متخصصان تجاری بر این باورند که "فلپس" ثروتمندترین شناگر حرفه‌ای تاریخ خواهد بود. او سالانه پنج میلیون دلار درآمد دارد و پیش‌بینی می‌شود که این درآمد به سالانه 30 میلیون دلار افزایش پیدا کند.

- اسپیتز با شرکت های تولیدی مختلفی از قبیل شیر، حالت دهنده مو، ساعت و لباس زیر مردانه قراردادهای تجاری به امضا رساند و به همین خاطر از او به عنوان نخستین ورزشکار حرفه‌ای یاد می‌شود که موفق به عقد چنین قراردادهای تجاری با شرکت‌های مختلف شده است. گفته می‌شود او همچنان سالانه حداقل پنج میلیون دلار درآمد دارد.

پس از آنکه فلپس هفتمین مدال طلای خود در المپیک پکن را بدست آورد، مارک اسپیتز در تمجید از این شناگر جوان که به او لقب گلوله را داده اند گفت: آ«این یک حماسه است. به زودی همگان شاهد خواهند بود که این مرد نه تنها بهترین شناگر تاریخ و بهترین ورزشکار المپیکی تمام دوران است بلکه می تواند به برترین ورزشکار تاریخ جهان نیز مبدل شود. او بزرگترین تندرویی است که روی کره زمین وجود دارد.آ»

* هدفمند بودن، حتی از همان دوران کودکی

مایکل فلپس از کودکی یک بچه‌ بی‌آرام و قرار بود که همه انرژی‌اش را در استخر شنا به کار می‌برد. او با ثبت یک رکورد جهانی در سن 15 سالگی بلوغ خود در شنا را آغاز کرد. "مایکل"، همچون بسیاری از بزرگان دیگر حاضر در ورزش از ویژگی هدفمند بودن بهره‌مند بود. "فلپس" در این باره می‌گوید: آ«من از همان ابتدا خیلی احساساتی بودم و همواره رویاهای بسیاری در سر داشتم. همیشه این رویاها را روی کاغذ می‌نوشتم. ثبت یک رکورد جهانی بزرگترین آرزویی بود که در سر داشتم. تفکر درمورد تلاش‌هایی که برای رسیدن به مقطع کنونی انجام دادم و مشکلاتی که با آنها دست و پنجه نرم کردم برایم بسیار شگفت انگیز است.آ»

فلپس می‌افزاید: آ«من و مادرم هنوز خاطره یکی از معلم های دوران ابتدایی‌ام که همواره به من می‌گفت هرگز در زندگی موفق نخواهم شد را زنده کرده و در این باره با یکدیگر شوخی می کنیم.آ»

* فلپس پیش از آغاز مسابقه های خود چه کار می کند؟

در طول المپیک پکن بسیاری کنجکاو شدند "مایکل فلپس" که در بزرگترین رویداد ورزشی جهان به این راحتی مدال می‌گیرد، چگونه تا این حد خونسرد عمل می‌کند. خونسردی او تا حدی است که دقایقی و حتی ثانیه هایی پیش از آغاز مسابقه در حالی که شناگران به حاضرین در سالن معرفی می‌شوند، "فلپس" با دو گوشی در گوش‌هایش در حال گوش دادن به موسیقی است. خود "فلپس" در این باره می‌گوید: آ«پیش از آغاز مسابقه‌ به موسیقی هایی با سبک هیجانی گوش می‌کنم و این مساله به من آرامش خاطر می‌بخشد. با گوش دادن به این سبک از موسیقی خونسردی پیدا می‌کنم.آ»

* برنامه غذایی فلپس

شاید بسیاری می خواهند بدانند که این اسطوره شنای جهان از چه نوع برنامه غذایی پیروی می کند. برنامه تلویزیونی Saturday Night Live به بررسی این موضوع پرداخته است و برنامه غذایی مایکل فلپس را اینگونه شرح می دهد:

صبحانه:

سه عدد ساندویچ نیمرو به همراه پنیر، کاهو، سیب زمینی، پیاز سرخ کرده و سس مایونز

یک ظرف املت متشکل از پنج تخم مرغ

یک کاسه بلغور

سه تکه نان تست فرانسوی به همراه پودر شکر

سه عدد کیک شکلاتی و دو فنجان قهوه

ناهار:

یک بشقاب ماکارونی به همراه سس و سیب زمینی

دو تکه بزرگ گوشت به همراه نان سفید و ساندویچ سویا

نوشیدنی‌های انرژی‌زا

شام:

یک بشقاب ماکارونی به همراه سیب زمینی و سس

یک پیتزای 6 تا 8 تکه

نوشیدنی‌های انرژی زا

به نوشته روزنامه گاردین فلپس روزانه بیش از 12000 کالری غذا می خورد که این مقدار 5 برابر بیشتر از یک مرد بالغ است.

*نگاه به آینده و کسب عناوین بیشتر

اگرچه مایکل فلپس موفق به پشت سرگذاشتن رکورد به نظر دست نیافتنی مارک اسپیتز شد اما او همچنان تشنه موفقیت است. فلپس که در المپیک پکن 8 مدال طلا را از آن خود ساخته می گوید: "همه اینها مانند یک خواب است. پس از کسب مدال تنها به مادرم و خواهرم نگاه کردم و هرسه ما کمی گریه کردیم. "

فلپس در المپیک 2012 لندن قصد دارد بازهم شایستگی های خود را به اثبات رسانده و تمامی مدال های ممکن را از آن خود سازد.

فلپس 23 ساله درباره المپیک 2012 لندن می گوید: آ«"باب"، مربی من می خواهد بازهم از نو آغاز کند. او می خواهد ما به چیزهایی برسیم که کسی هرگز بیش از این به آنها دست نیافته است. چهارسال خوب دیگر در راه است.

آیا مایکل فلپس مبتلا به سندرم مارفان است؟!

فیزیک بدنی مایکل فلپس کاملا برای ورزش شنا مناسب است، اما ویژگی‌های همین فیزیک مناسب باعث شده است که برخی شک کنند که فلپس مبتلا به یک اختلال نادر ژنتیکی به نام سندرم مارفان است و به طرز متناقضی با استفاده از ویژگی‌هایی بدنی ناشی از همین سندرم، بر ورزشکاران دیگر برتری می‌یابد.

سندرم مارفان یک اختلال ژنتیکی بسیار نادر است که بافت همبند را تحت تأثیر قرار می‌دهد. سندرم مارفان ناشی از موتاسیون ژن FBN1 روی کروموزوم 15 است، این ژن گلیکوپروتئینی به نام آ«فیبریلین 1آ» را کد می‌کند که جزئی از ماتریکس خارج سلولی محسوب می‌شود.

خصوصیات ظاهری فلپس که منطبق با اختلال ژنتیکی سندرم مارفان هستند، شامل این موارد هستند:



- فاصله بین انگشتان دو دست فلپس در حالت گشاده بیشتر از طول قامت اوست. (200 سانتیمتر در برابر 190 سانتیمتر)
- انگشتان دست و پای باریک و بلند
- اندام‌های فوقانی بلند (دست‌های بلندتر از پاها)
- جناغ سینه برآمده pectus carinatum
- مفاصل با انعطاف‌پذیری بالا
- صورت باریک و کشیده
- چانه کوچک
- نامنظم بودن دندان‌ها

نخستین بار سندرم مارفان در سال 1896، توسط یک پزشک فرانسوی به نام آنتونی مارفان، توصیف شد. این بیماری علاوه بر سیستم اسکلتی بر قلب و عروق و چشم‌ها هم اثر می‌گذارد.

مارفان، یک اختلال اتوزوم غالب است،‌ اگر شخصی مبتلا به مارفان باشد، فرزندش به احتمال 50 درصد به این اختلال مبتلا می‌شود. البته از هر 4 نفری که مارفان دارد، یکی والدین بیمار ندارد و بیماری وی ناشی از یک جهش ژنی است.

جدی‌تری عارضه قلبی عروقی مارفان، اتساع ریشه آئورت است. این اتساع ناشی از ضعف جدار آئورت است و حتی می‌تواند منجر به پاره شدن آئورت هم بشود.

مارفان می‌تواند روی دریچه میترال (دریچه بین بطن و دهلیز چپ) هم اثر بگذارد و موجب پرولاپس یا پس زده شدن خون از محل این دریچه شود.

مارفان موجب یک سریع اختلال چشمی هم می‌شود که شاخص‌ترین آنها دررفتگی عدسی چشم است.

مارفان مردها و زن‌ها را به صورت یکسان درگیر می‌کند، از هر 10 هزار آمریکایی یکی مبتلا به سندرم مارفان است.

اما برمی‌گردیم به بحث اصلی این پست: آیا فلپس واقعا سندرم مارفان دارد؟!

این روزها سایت‌ها و وبلاگ‌های زیادی این بحث را شروع کرده‌اند. حتی در سایت ویکی‌پدیا در مدخل سندرم مارفان، فلپس به عنوان یکی از اشخاص مشهوری نام برده شده که مبتلا به این سندرم است.

خود مایکل فلپس در کتابش با عنوان Beneath the Surface، در این مورد نوشته است. جستجویی در این کتاب با استفاده از سرویس کتاب گوگل، ما را درست به صفحه‌ای می‌برد که فلپس در این مورد توضیح داده است.



فلپس توضیح داده است که روزی در هنگام تمرینات، دچار تپش قلب شد و به توصیه مربی‌اش به پزشک مراجعه کرد،با توجه به ویژگی‌ها ظاهری فلپس و تپش قلب، از او یک EKG (نوار قلب) گرفته شد که طبیعی بود، از آن زمان به بعد، فلپس سالانه در بیمارستان جان هاپکینز مورد معاینات دوره‌ای قرار می‌گیرد و وضعیت سلامت ریشه آئورتش مورد بررسی قرار می‌گیرد.

البته باید توجه داشت که تنها با اتکا به ویژگی‌ها ظاهری اسکلتی نمی‌توان با قطعیت گفت که شخصی مبتلا به این سندرم است، یک سری معیار تشخیصی برای سندرم مارفان وجود دارد. این معیارهای تشخیصی را می‌توانید در اینجا مطالعه کنید.

با توجه به این معیارها و ضوابط تشخیصی، فلپس معیارهای لازم تشخیصی برای سندرم مارفان را ندارد و نمی‌توان گفت که مبتلا به این سندرم است. البته در عین حال نمی‌توان با قطعیت گفت که فلپس، سندرم مارفان ندارد، چرا که ممکن است در آینده یکی از علایم شاخص بیماری مثل مشکل عدسی چشم یا اتساع ریشه آئورت را بروز دهد یا ممکن است در تست ژنتیکی، ژن FBN1 جهش‌یافته در او پیدا شود.

می‌توان گفت که با توجه به همین استدلال است که فلپس معاینه دوره‌ای می‌شود و وضعیت ریشه آئورتش مورد بررسی قرار می‌گیرد.

دوپینگ ژنتیکی: از سال 2001 کمسیون پزشکی کمیته بین‌الملی المپیک، متوجه امکان استفاده از علم ژنتیک به منظور دوپینگ شد و قوانینی از این لحاظ وضع کرد. آژانس ضد دوپینگ جهانی، دوپینگ ژنتیکی را اینگونه معرفی می‌کند: هر گونه استفاده غیردرمانی از سلول‌ها، ژن‌ها یا اجزای ژنتیکی یا روش‌های تغییر تظاهر ژن به منظور بهبود عملکرد ورزشکاران.

آیا در آینده شاهد استفاده از روش‌های ژنتیکی برای تربیت آ«ابر انسان‌هاآ» خواهیم بود؟!

اما مورد مایکل فلپس، فارغ از جنجال رسانه‌ای حول و حوش آن، یک درس جالب دیگر هم دارد: اهمیت معاینات پزشکی حتی در مورد ورزشکارانی که آنها را سالم و بدون نقص می‌پنداریم. چه کسی تصور می‌کرد که معاینات دوره‌ای حتی در مورد برترین ورزشکار تاریخ المپیک هم این اندازه مهم و حیاتی باشد؟!