مهندسی عمران ایران

مطالب عمومی مهندسی عمران معماری شهرسازی

مهندسی عمران ایران

مطالب عمومی مهندسی عمران معماری شهرسازی

معبد پارتنون

وضعیت طبیعی و جغرافیایی یونان:

سرزمینی که تمدن و فرهنگ یونان باستان در آن شکل گرفت از یونان و جزایر یونانی تشکیل شده بود که عبارت بودند از: یونان شمالی، مرکزی و جنوبی و همچنین جزایری که در سواحل شمالی و شرقی دریای اژه قرار دارند. به عبارت دیگر شبه جزیره بالکان که در جنوب اروپا قرار دارد، بخش اعظمش را کوههای صخره ای و پر شیب فرا گرفته که تنها در میان جلگه هایی که در وسط این کوهها قرار دارند، اراضی حاصلخیزی جهت کشاورزی وجود دارد. در این کوهها علاوه بر معادن آهن، مس و نقره، سنگ مرمر بسیار زیبایی که به آسانی قابل تراش و تغییر شکل است به فراوانی یافت می شود.

در یونان تابستانها گرم و تقریبا بدون باران و فصل بارندگی در زمستان است و این کشور در اکثر اوقات دارای آسمانی صاف و آبی است.

دریای اژه سواحل شرقی یونان را که بریدگیهای بسیار دارد، احاطه کرده است. شبه جزیره های باریک که در دریا پیش رفته اند به تعداد زیادی در یونان وجود دارد، که باعث پدید آمدن خلیجهایی که تا عمق خشکی نفوذ نموده اند گردیده و همین خلیجها بندرهای مناسبی برای تردد کشتیهاست.

موقعیت جغرافی و طبیعی در شکل دادن به اوضاع سیاسی اقتصادی و فرهنگی یونان نقش بسیار مهمی داشته است. زیرا همین وضعیت طبیعی موجب شده که در بخشهای مختلف یونان دولت شهرهای کوچک مستقل تشکیل گردند که شرایط خاص طبیعی یعنی از یک سو به دریا و از سوی دیگر کو هستانهای صعب العبور مانع آن بودند که این دولت شهرها مورد تهاجم قرار گیرند.

تمدن یونان در واقع با تولد دولت شهرها آغاز شد. ارتباط در یونان که صرفا از طریق دریا امکان پذیر بود این دولت شهرها را با فرهنگ و تمدن دیگر جزایر و کشورهای حاشیه مدیترانه آشنا نمود و از این طریق زمینه های اقتصادی تجاری ایجاد گردید. در برخورد با این تمدنها و رونق اقتصادی، زمینه های رشد هنر طبیعت گرایی یونان روح و قوت گرفت.

به طور کلی تمدن یونان در سه عنصر ثابت خلاصه می شود که عبارتند از: انسان، طبیعت، عقل. کشف تئوری انسانی، یا انسانی که تفکر در هر موضوعی او را به شناخت و معرفت می رساند، موجب گذر از تفکرات جادوئی و افسانه ای و رسیدن به تفکر عقلانی شد و در این زمان بود که فلسفه و تاریخ نویسی و علم جانشین تفکرات قدیمی شد. شناخت فرد و احترام به ارزشهای انسان دمکراسی را پدید آورد. در جهان بینی اومانیستی یونان، آنچه اهمیت داشته انسان بوده و انسان محور مقیاس همه چیز بوده است. علاوه بر اینها آنچه در تفکرات یونانی انسان را از سایر موجودات متمایز میکند، عقل اوست. طبیعت و زیبایی نیز در تمدن یونان جایگاه خاصی داشته است. عوامل طبیعی و وجود طبیعت خاص یونان در شکل گیری آثار معماری و سایر هنرها نقش اساسی و تعیین کننده ای را بازی کرده است.

 

دین یونانیان باستانی:

در آغاز، دین و مذهب یونانیان قدیم یک نوع اعتقادبه الهه متعدده بوده که درباره آنها قائل به جسم و صورت انسانی بودند و برای خدایان خود از مادینه و نرینه اشکال و افکار بشری قائلشده و مدت دو سه هزار سال این رشته عقائد نزد ایشان دائما در تحول و تطور بوده است. بنابراین یونانیان قدیم نیز به خدایان نرینه و مادینه معتقد بودند. هنگامیکه هلن هایعنی اجدادیونانیان قدیم از شمال به جنوب آن سرزمین پراکنده شدند قبائلی آریائی نژاد و نیم وحشی بودند که بر حسب معتقدات قدیم نژادی خود غالبامظاهر طبیعت را می پرستیدند و همان خدایانی را که درکتاب ودانزد اجداد هندوان قدیم محل عبادت بودند ایشان نیز پرستش می کرده اند.در رأس آنهاخدای آسمان قرار داشته است که او رازئوسو گاهیزئوس پاتریعنیپدرآسمانمی نامیده اند و این مظهر همان الهی است که نزد هندوان باستانی به دیوس پیتارو بعدها نزد رومیها به ژوپیترموسوم شده است.

مجموعه خدایان مورد پرستش ایشان که معمولا با خدایان آریایی قدیم مشترک بودند، عبارتند از:

زئوس، خدای خدایان و خدای کل

آپولو، خدای آفتاب

پوزیدن، خدای دریاها

هستیا، خدای مونث و مادر خانواده، الاهه کانون خانوادگی

دمیتر، خدای مونث، مادر کشاورزی و غلات

هرمس، خدای حکمت، و خدای حکیم وآفریننده

آرس، خدای جنگ

بعد از آنکه قبائل آریایی هلنهای مهاجم بر مردم بومی غلبه یافتند وتمدن آنها را تدریجا در خود هضم کردند ازخدایان و معبودهای محلی نیز آلهه ای چند را اقتباس نمودند. در جزائر شرقی مدیترانه و سواحل غربی آسیا ی صغیر ساکنین بومی نیز که دارای تمدن و فرهنگی به نسبت زمان خودمتکامل بودند، بعضی خدایان محلی را را می پرستیدند که یونانیان هم به آنها گرویدند از این قرار هراس، زن زئوس ،اتنا، خدای حکمت و خرد و معبود شهر آتن ،آرتمیس، دختر زئوس و خواهر آپولو که رومیها او را به نام دیانا نامیدند.

افرودیت، آلهه مادینه خدای عشق و محبت که نزد رومیها به ونوس زهره نامبردار است.

بیشتر این آلهه که مقتبس از عقائد ملل مغلوبه سواحل مدیترانه بودند و مورد پرستش یونانیان قرار گرفتندخدایانی مونث اند که برای آنها جنبه امیت و مادری قائل شده بودند زیرا در پانتئون اقوام آریائی قدیم خدای مونث کمتر دیده می شود.

 

 

 

 

دوره های بررسی تاریخ هنر و معماری یونان:

دوره های هنر یونان را در چهار دوره دسته بندی می کنند:

الف) هنر دوره هندسی: به آثار هنری پیش از دوره آرکائیک اطلاق می شود که در آن بر روی سطوح ظروف سفالی از طرحهای منظم هندسی استفاده شده است.

ب) هنر و معماری دوره آرکائیک(کهن) 630 تا 480 ق. م: در این زمان دوره هندسی جای خود را به مرحله یا شیوه خاور مآبی دوره کهن داد. این دوره گذرا از اواخر قرن هفتم پیش از میلاد آغاز شد و تا شروع جنگهای ایران و یونان در زمان خشایارشاه هخامنشی ادامه داشت. بی شک آغاز جنگهای ایران و یونان تاثیری در پیشرفت و توسعه هنر دوره کهن داشته است.

آثار معماری این دوره با استفاده از قطعات سنگهای تراشیده شده و بدون ملات ساخته شده اند که در مراحل اولیه در ساخت معابد از چوب برای ستونها و پوشش سقفها و آجر برای دیوار و سنگ صرفا برای پی ساختمان استفاده شده است.

ج) هنر و معماری دوره کلاسیک 480 تا 330 ق. م: این عصر دوران ثبات و شکوفایی تمدن و هنر یونان است. قرن پنجم و چهارم را باید بهترین ایام تحول و تکامل معماری یونان به شمار آورد. این دوره با عظمت پس از پیروزیهای درخشانی آغاز و با اقدامات کشور گشایانه اسکندر مقدونی پایان یافت.

یونانیان موفقیت و پیروزیهای خود را در جنگها مرهون خدایان می دانستند و همین مسئله در هنر و معماری سرزمینشان کاملا محسوس است.

مرکز فعالیتهای این دوره در شهر آتن بود. مجموعه آکروپلیس که طی جنگها آسیبهای زیادی دیده بود، در این دوره به رهبری پریکلس بازسازی شد.

معماری این دوره از جنبه های فنی پیشرفتهای شایانی کرد. سنگهای مورد استفاده دیوارها به طور کامل تراش خورده و با بستهای فلزی با دقت بسیار نسبت به دوره کهن در کنار هم قرار گرفتند. نسب سفالهای بام پوش نیز بر همین منوال پیشرفت نمود.

 

ساختمان معابد در این دوره دارای پلان سه بخشی بود که شامل بخشهای 1-رواق ورودی(پیشخان) 2-تالار قرارگاه پیکره الهه 3-پستو برای نگهداری نذورات می شد.

پلان اصلی بناها چهار گوش بود. به جز چند پرستشگاه که با نقشه مدور ایجاد شد و دور ستونی بودند.

به جز معابد و ساختمانهای رسمی در این دوره، شهر سازی نیز پیشرفت نمود و انواع بناهای عمومی مانند تالارهای اجتماعات به شکل آمفی تئاتر، گذرگاههای سر پوشیده و ستونهای یادبود در خیابانها، ورزشگاه و باشگاههای پرورش اندام پهلوانان، میدانهای دو و اسب سواری با ردیف جایگاههای پلکانی برای تماشاگران ساخته می شد.

د) هنر و معماری دوره هلنی 330 تا 27 ق. م: پیروزی اسکندر مقدونی موجب گسترش تمدن و هنر یونان به سایر نقاط گردید. تا آنجا که نیمی از جهان آنروز را زیر سلطه خود قرار داده بود. این گسترش روز افزون باعث شد که هنر اصیل یونان، تعمیم و اعتبار خود را از دست بدهد و در اغلب موارد منحصرا برای عظمت مادی و شکوه و جلال کاخهای حاکمان مقتدر به کار رود. از طرفی این دوره تحت نفوذ عناصر فرهنگی و هنری مشرق زمین قرار گرفت و به این ترتیب هنری متبلور گردید که آنرا یونانی مآبی یا هلنیسم نام گرفت.

معماری یونان پس از درگیری با مشرق زمین تغییر و دگرگونی یافت. فعالیتهای ساختمانی از مراکز قدیمی واقع در سرزمین اصلی یونان به شهرهای پر رونق پادشاهی هلنی در آسیای صغیر(ترکیه) که مرکزیت بیشتری برای دنیای هلنی داشت، انتقال یافت. مقیاس بزرگ و گسترش استادانه فضاهای درونی بناها که از ویژگیهای معماری هلنی بود، معماری خانگی را گسترش می دهد. که پلیسهای سنتی این شرایط را ایجاد نمی کردند.

انطباق اندیشمندانه فضا بر نیازهای انسان نه همچون باستان که برای ستایش از خدایان و ارضای هوسهای شاهان بود، بلکه بخشی از سنت انسان دوستی یونان است. هلنی ها بر دامنه تصور خویش از طراحی معمارانه افزودند تا شهرهای بزرگ را نیز مانند آنها بسازند.

 

 

 

 

شیوه های معماری یونان:

به طور کلی آثار معماری یونانی براساس شیوه های خاص ساختمانی بنیاد شده اند. کهن ترین شیوه های قابل تقسیم بندی در معماری یونانی عبارتند از: شیوه دوریک، ایونیک(ایونیایی) و شیوه کرنتی. سبک هایی که معماران یونانی پدید آوردند، تا حدودی بر حسب جزئیات، ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزاء از یکدیگر متمایز می شوند. هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر یک مفاهیم متفاوتی را مجسم می کرد. لذا بر همین اساس هر یک از شیوه های معماری یونان دارای ویژگیهای خاصی هستند.

الف) شیوه ی دوریک: شیوه دوریک یا دوریسی که نام خود را از سرزمین مرکزی یونان گرفته است، اصلی ترین شیوه معماری یونان است. زیرا هم قدیمی تر و هم مشخصتر از سایر شیوه های یونانی است. ستون دوریک مشتمل بر بدنه ستون که از قاعده دایره برخوردار است و از پایین به بالا از قطر دایره کاسته می شود.

سطح بدنه ستون با شیارهای کم عمق عمودی به نام قاشقیها تزیین شده است. در انتها بخش بدنه با یک خط افقی معروف به گلوبند یا گلویی به سر ستون متصل می شود. سر ستون از بالشتگی و تاوه چهار گوش واقع بر روی آن تشکیل یافته است. اسپر از دو بخش اصلی دیگر مختلط تر و اجزاء آن عبارتند از: فرسب (ردیف سنگهای صیقل خورد، و افقی که مستقیماً بر روی سر ستونها تکیه دارد) و افریز با سه ترکیها و چهار گوشیهای تزئینی اش و طره به صورت مثلثی در می آید، و با لبه ی برجسته به بیرون خود سطح سنتوری را احاطه می کند.

همه بخشهای بنا از سنگهایی تراشیده شده که بدون ملات بر روی هم قرار گرفته اند. و بدیهی است که در نهات استادی ساخته و پرداخته شده اند. نسبت ارتفاع به قاعده در ستون دوریک در اغاز 4 به 1 بوده ولی در دوره کلاسیک این نسبت به پنج و یک دوم و پنج و سه چهارم می رسد. در دوره ی هلنی نسبت 7 به1 می شود.

از قدیمی ترین معابد این دوره می توان از «معبد هرا» در «آلیمپ» یاد کرد که به شیوه دوریک و در سال 600 ق م ساخته شده است. ابعاد آن 5/18* 50 متر و بلندی ستونهای آن 40/5 متر است. سقف شیروانی آن سفالی است. در داخل مقصوره دو ردیف ستون قرار دارد، و از خشت و سنگ و بویژه در پی از سنگهای نتراشیده استفاده کرده اند.

معبد «آپولو» در شهر «کورینت» یکی از بناهای قدیمی یونانی است که هنوز بعضی از ستونهای آن به جا مانده است . معبد به شیوه دوریک کهن و در قرن ششم ق م ساخته شده است. در این بنا ارتفاع ستونهای دوریک کوتاه و هنوز در مرحله آغازین بوده است بالشتگ سر ستون نیز از این وضعیت تبعیت کرده است.

با سیلیکای پستئوم: در جنوب ناپل واقع است و در حدود 550 ق. م شده است. این بنا نمونه ای از سبک دوریک کهن به شمار می رود. پژوهندگان اولیه به دلیل تشابهی که بین این ساختمان و با سیلیکای رومی وجود داشته، آن را «باسیلیکا» نامیدند. لذا بنای پستئوم معبدی است، دور ستونی با ستونهای سنگی و خوش ترکیب و مودب و فواصل فشرده، سر ستونهای بزرگ و جسیم و بالش گونه در زیر اسپری عظیم که ستونها را به طرز متناسبی کوتاه نمایان کرده است. ضخامت ستونها و فاصله کم کم احتمالاً دلیلی ساختمانی دارد. معماران در این دوره نمی توانسته اند به مقاومت مصالح مورد استفاده اطمینان داشته باشند. لذا به طور منطقی بر استحکام کارشان افزوده اند، مثلاً در گوشه های بنا سر ستونهای بالشتکی شکل بزرگتر شده و سطح اتکا به نفس فواصلی که توسط سنگهای حمال پل بندی شده، افزایش یافته است .      

ب) شیوه ایونیک (ایونیایی): این شیوه معماری به سرزمین ایونیا واقع در ساحل آسیای صغیر (ترکیه) منسوب بوده و کمتر از شیوه دوریک صلابت و استواری و رسمیت دارد و خاستگاه آن نیز همچون دوریک ناشناخته مانده است. نخستین بقایای معماری شیوه ایونیک از پرستشگاههایی است که متعلق به قرن ششم ق. م است از ویژگیهای این شیوه ستون باریک و بلند با سر ستون پیچ خورده (حلزونی شکل) است. طرح ستون این شیوه به بیننده از هر طرف دید مشابهی می دهد. نسبت ارتباع به قاعده ستون در این شیوه 9 به 1 و 10 به 1 یعنی نسبت به ستون دوریک بلندتر است و تعداد شیارهای روی بدنه ستون نیز 24 عدد است.

مهمترین عنصری که شیوه ایونیک را از نظام دوریک مجزا می کند، تغیر شکل سر ستونها است. ستون سنگی در شیوه ایونیک به جای اینکه مستقیماً روی سکوی پله دار (استیلوبات) قرار گیرد بر روی پایه ستون دایره شکلی که از سنگ یک پارچه تراشیده شده و دارای فرو رفتگیهایی نیز می باشد، قرار می گیرد. این سنگ حجاری شده روی یک لوحه سنگی مربع شکل قرار دارد که به این نوع پایه ستون در شیوه ایونیک، توروس گفته می شود. سطح جانبی شیارهای قاشقی بدون گوشه سبک ایونیک بخش پایینی آتنا که به شکل مربع در انتهای دیوارهای مقصوره دیده می شود. در صورتی که در شیوه دوریک ساده رها می گردد. معابد بسیاری در یونان و سرزمینهای تابعه آن به شیوه ایونیک بر پا شده اند که می توان به معبدار ختئوم (ارختئون) در آتن و معبد آرتمیس در افسوس و... اشاره کرد.

گنج خانه سیفونسیها: یکی از بناهای دوره کهن است که به شیوه «ایونیک» و در سال 530 ق.م ساخته شده است. (ش 4) بنا در شهر «دلفی» قرار دارد، با آنکه این بنا هیچ گونه ستون ایونیک ندارد و حمل و نگهداری سقف توسط ستون پیکرها (کاریاتیدها) است ولی جزو سبک ایونیک محسوب می گردد، از ویژگی های متمایز و مشخص کننده دیگر بنا در شیوه ایونیک کتیبه پیوسته ای است که به عنوان بخشی از یک اسپر سنگین دوره کهن است. چون ستون پیکره ها با آن جامه های زیبا و نیمرخهای بسیار مضرشان هیچ گاه نمی توانستند در متن معماری دوریک با آن خطوط خشک و جسیم کم توجه به تزئین بگنجند.

معبد ارتمیس : در شهر «افسوس» آسیای صغیر واقع است در سال 560 تا 550 ق . م ساخته شده است. معبد دارای ابعادی 55*115 متر است و به شیوه ی ایونیک ساخته شده است. چهار گوشیهای تزئینی آن به نقش برجسته هایی از جنگجویان نیزه بدست مزین است. در بخش سنتوری معبد جنگجویان الهه ی «آرتمیس» با سپری در دست نقش شده است. از دیگر معابد این دوره می توان به معبد آپولون شهر دلفی و معبد آفائیا در شهر آیگینا در قرن ششم ق . م اشاره کرد.

ج) شیوه کرنتی (قرنتی): شیوه ی کرنتی در اواخر سده پنجم ق. م توسط معماری بنام کالیماخوس ابداع و به کار گرفته شده و به ناحیه کرنیت واقع در جنوب شرقی بخش مرکزی یونان منسوب است. برای نخستین بار از ستون کرنتی در داخل معابد استفاده گردید، ولی اوج گسترش این شیوه در معماری از حدود سال 300 ق. م به بعد است که در ستونهای بیرونی ساختمان ها مورد استفاده قرار گرفته است.

ویژگی آن: سر ستونی به شکل کاسه ی زنگ رو به بالا، با آرایش برگ کنگری به گرد آن است. بدنه ستونی کرنتی هم از بدنه ی ستون دوریک باریکتر و بلندتر است. ولی قطر آن، مانند بدنه ستون ایونیک، از روی پایه ستونی به یک میزان بالا می رود. بهترین نمونه معبدی که به این شیوه ساخته شده، معبد زئوس (سده دوم ق. م) در شهر آتن است. سر ستون کرنتی با ظرافت بسیار تزئینی اش بیشتر به عنوان یک آلمان تزئینی مورد توجه بوده و دقت بسیار زیادی که در حجاری های پیکره ها بکار رفته، در سر ستونهای این شیوه نیز دیده می شوند.

سر ستون کرنتی در حقیقت کمال مطلوب یونانیان بود، چون در مورد ستون ایونیک مسئله دید در گوشه ها برای معماران معابد مشکلی بود و با بکار گیری سر ستون ایونیک در زوایا با دید دوجانبه آن مشکل دید کنج ها لاینحل مانده بود، با ابداع شیوه ی کرنتی که سر ستون تزئینی آن از تمام جوانب دید یکسان داشت؛ همین امر موجب گردید تا یونانیان در رسیدن به کمال مطلوب مورد نظرشان توفیق حاصل کنند.

آکروپلیس:

 

تاریخچه:

اولین دست ساخته بشر مربوط به بخش میانی دوران نو سنگی در بالای تپه آکروپلیس است، مدارکی نیز درباره امکان وجود ساکنینی در بنای آتیک (اتاق کوچک زیر شیروانی) وجود دارد که مربوط به آغاز دوران نوسنگی ـ هزاره ششم پیش از میلاد می‌باشد. اطلاعات مشکوکی نیز حکایت کننده آن است که یکی از اهالی "مای سنی" که با ایجاد بناهای پادشاهی برای خود و خانواده و پایه گذاری آیین دینی و ایجاد معابد، تعدادی کارگاه و سکونت دادن به گروهی از مردم عادی در این مکان یعنی بالای این تپه تشکیلاتی راه انداخته است. این مجموعه با دیواره‌ای قطر 4.5 تا 6 متر محصور گردیده بود که دروازه مایل با جان‌پناه و برخی را که از دست راست وارد شوندگان غریبه را آویزان می‌نمود و بنابراین وسایلی برای دفاع به شمار می‌رفت. در بخش شمالی دو راه‌ پله ای تنگ با شیب زیاد بود که در بین صخره ایجاد شده بود. هومر مورخ یونانی به این محکم سازی ساختمانی به نام "خانه ای قوی ارچ توس" اشاره می‌نماید. این در زمانی بود که زلزله در ضلع شمال شرقی شکافی ایجاد کرد که تا بخش خاکی زمین ادامه یافت و در آن آب جمع می‌شد. در این بخش پله‌هایی استادانه ساخته شد و به عنوان بخش محافظت شده آب آشامیدنی در دوران مای سنین استفاده می‌شد که در اعصار بعد از ارزشی برخوردار نبود.

 

آکروپلیس شهر آتن:

یکی از مجموعه بناهای باشکوه یونان در عصر کلاسیک، آکروپلیس در شهر آتن است .آکروپلیس آتن معروف به آکروپلیس، به معنای شهر مرتفع یا صخره مقدس که در یونان و تمام دنیا فراوان است. اگر چه آکروپلیس های دیگری در یونان قرار دارد، اهمیت این آکروپلیس آنقدر زیاد است که نام آکروپلیس به عنوان اسم خاص مربوط به همین مکان است. آکروپلیس رسما به عنوان بنای برجسته در میراث فرهنگی اروپا در 26 مارس 2007 (6فروردین 1386) به ثبت رسیده است.

.آکروپولیس (Acropolis؛ به یونانی قدیم: بلندشهر یا دژشهر)،در شمال شرقی پارتنون در آتن٬ پایتخت یونان و در مرتفع ترین نقطه دشت و ۱۵۰ متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. مجموعه تاریخى ‌آکروپولیس براى مردم یونان یک نماد ملى است بر همین اساس هر شهر یونان باستان داراى آکروپولیس معادل دژ یا قلعه مستحکم بوده است. این مجموعه با دقت و ظرافت بسیار دقیق هندسى و ریاضى ساخته شده است. این مجموعه به رهبری پریکلس در اواخر قرن پنجم ق. م یعنی هنگامی که آتن به دوره قدرت رسیده بود احیا گردید. بزرگترین کاری بود که در تاریخ معماری یونان پدید آمد و موجب آن شد که عالیترین یادگاری از دوران اعتلای هنر بر جای بماند. همه بناهای آکروپلیس، هنر معماری دوره ی کلاسیک یونان را در آن هنگام که به کمال رشد خود رسید بود به منصه ی ظهور رسانده است.

این مجموعه شامل بناهای: معبد پارتنون، دروازه پروپالایا، معبد ارختئوم، معبد آرتمیس، معبد الهه ی پیروزی نیکه، نگارخانه کالکوئیکی محل پیکره ی آتناپروماخوس، محل معبد قدیمی آتنا، و چند بنای کوچک است.

 

 

معبد پارتنون:

 مهمترین بنای مجموعه آکروپلیس معبد پارتنون است. معبد پارتنون، پرستشگاه یکی از الهه های یونان به نام آتناست که در قرن 5 قبل از میلاد توسط مردم آتن ساخته شد. این معبد مهم ترین بنای باقیمانده از یونان باستان است و غالباً به عنوان نقطه اوجی در پیشرفت دوره معماری دوریس شناخته می شود. این بنا درعصر کلاسیک ساخته شده است و برای الهه آتنا (خدای پیروزی) که به افتخار او آتن هم از او نام گرفته ایجاد شده است. بنا بر روی بلندترین نقطه تپه آکروپلیس و مشرف بر سراسر شهر آتن و نواحی اطراف آن بنا شده است. سنگ مرمر سفید مصالح عمده ی بناست.

ساختمان به شیوه ی دوریک ساخته شده است. معمارانی چون کالیمراتیس و ایکتینوس در ساختمان آن نقش اصلی را داشته اند و در فاصله سالهای 432 - 448 ق.م ساخته شده است. بنا دور ستونی است. در ایوان جنوبی معبد پارتنون بر خلاف پرستشگاههای دیگر، به جای شش ستون از هشت ستون (سبک هشت ستونی) و برای طول آن هفده ستون در نظر گرفته شده است. طول و عرض آن 31 * 70 متر و ارتفاع آن 72/13 متر که ارتفاع هر ستون 43/10 متر است یادآوری این نکته ضروری است که در این بنا دو شیوه دوریک و ایونیک با هم تلفیق شده اند. در ایجاد نقوش برجسته در چهار گوشیهای تزئینی و سنتوریهای معبد نهایت دقت را به کار برده اندکه دارای موضوعات مختلفی هستند.

فضای داخلی پارتئون دارای دو بخش جداگانه است. فضای کوچکتر (اتاق باکره یا پارتئون) با پلانی تقریباً مربع شکل و فضای بزرگتر (مقصوره) با پلان مستطیل شکل که مجسمه الهه ی آتنا پارتنوس در آن قرار داشته است که مقصوره ی مستطیل شکل را به سه راهرو تقسیم کرده اند. ردیف ستونهای دوریک در مقصوره به صورت ستونهای دوتایی بر روی هم قرار گرفته اند و به عنوان ستونهای نگهدارنده سقف بکار گرفته شده اند در حالی که ستونهای نگهدارنده بخش اتاق باکره به شیوه ایونیک است. ستونهای دوریک درنمای معبد نهایت تناسبات این شیوه را داراست. یعنی ارتفاع هر یک از آنها شش برابر قطر پایه شان است. تعداد خطوط مستقیم بسیار اندک در نمای معبد پراتنون حائز اهمیت و دقت است. ستونهای آن انحنای ملایمی به دورن دارند و فاصله های میان آنها یکسان نیست، این فاصله ها در گوشه های معبد کمتر می شوند. همچنین ستونهای کناری دارای ضخامت بیشتر هستد. علت این امر جلوگیری از خطای دید است. زیرا ضخامت بیشتر ستونهای کناری از تغییر شکل یافتن آنها در اثر خطای دید جلوگیری می کند. شاید دلیل این ضخامت در گوشه ها برای بیان قدرت تحمل آنها در برابر بار سنگین است و این کار نه به خاطر عملکرد ساختمانی، بلکه بیشتر برای بیان سمبلیک به کار گرفته شده است.  پارتنون از لحاظ نقشه ساختمانی یک معبد دورستونی است و عرض آن اندکی از یک دوم طولش بیشتر است. مقصوره ی پارتنون به دو بخش تقسیم شده است: در بخش بزرگتر تندیس آتنا پارتنوس از عاج و طلا، به بلندی تقریباً دوازده متر و کار فیدیاس پیکرتراش قرار گرفته بود: بخش کوچکتر به عنوان گنج خانه اتحادیه دلوس طراحی شده بود، ولی بخش عمده پولی که اعضای اژه ای این اتحادیه به گنج خانه سرازیر می کردند صرف اجرای پروژه های ساختمانی جاه طلبانه پریکلس می شد. درون دو اتاق، به طرق متفاوت آراسته شده بود. خود مقصوره دو ردیف ستون کوچک برای نگه داشتن سقف دارد، هدف از ساختن این دو ردیف، با آنکه مدتها مورد بحث قرار داشته، به گفته بعضیها ایجاد بالاخانه یا رواقی بوده است تا بازدید کنندگان از آنجا بتوانند تندیس آتنا را ه پی اش هنوز بر هم جا مانده است ببینند. این گنج خانه چهار ستون تکی به شیوه یونیک داشت – یکی از چندین ویژگی یونیک در ساختمانی که بدون آنها دوریک می شد، ویژگی بعدی کتیبه پیوسته تندیس است که دورادور دیوار بیرونی و مقصوره می چرخد. پارتنون، صرفنظر از این اجزای یونیک، عصاره ای از معبد کلاسیک دوریک است و اوج پالایش این شیوه به شمار می رود.

بنای امروزی پارتنون، یک رستوران است. پارتنون در جریان تاریخ طولانیش دستخوش تحولات بسیار شده است. زمانی یک معبد یونانی بود، زمانی یک کلیسای مسیحی و زمانی دیگر یک مسجد عثمانی شد. مقصوره ی پارتنون در سال 1687 انبار مهمات تُرکهای عثمانی در جنگ با ونیزیها شده بود. یکی از گلوله های ونیزیها به هدف خورد و در نتیجه، مرکز ساختمان را منفجر کرد. در طی یکصد سال گذشته، ستون بندیهای پارتنون را به حالت نخست بازگردانده اند ولی مرکز آن همچنان به صورت یک ویرانه برجا مانده است.

پارتنون با وجود خرابی و وضع ناگوارش، احتمالاً بیش از هر ساختمانی در جهان مورد مطالعه و اندازه گیری دقیق قرار گرفته است. نتیجه این مطالعه کنجکاوانه کشف این حقیقت بود که سازندگان پارتنون می خواسته اند در همه جزییات کارشان به زیبای بی مانندی دست پیدا کنند؛ «ظریفکاریهای» این ساختمان، به صورت موضوعی درجه دوم در تاریخ معماری یونان درآمده است. اگر چیزی وجود داشته باشد که بخواهیم از شیوه جدی دوریک انتظار داشته باشد این است که خطوطش باید به طرزی خشک و هماهنگ مستقیم و شاقول باشند؛ با این حال در بنای پارتنون، تعداد خطوط مستقیم بسیار کم است؛ مثلاً سکوی پله دار آن از چنان تحدب ظریفی برخوردار است که انحنایش تقریباً احساس نمی شود، فقط در صورتی که بیننده در یک انتهای سکو بایستد و از آنجا مستقیماً به انتهای دیگر نگاه کند، انحنای آن را که در سراسر اسپر تکرار شده است خواهد دید. ستونها شیب ملایمی به درون دارند و فاصله های میانشان یکنواخت نیست، بلکه در چهار نبش معبد به یکدیگر نزدیکتر می شوند. گذشته از این قطر تمام ستونها ثابت نیست و در دو سوی نبشها قدری بر قطر آنها افزوده می شود. تحدب خوش تناسب ستونها، که گونه ای شناوری و نرمش کشیده چون عضلات آدمی به نیمرخ آنها می بخشد، از همان ظرافتی برخوردار است که در انحنای خفیف سکوی پله دار و اسپر دیدیم.

این انحراف از معیار مکانیکی، شاقول و لبه راست، بی هیچ تردیدی، عمداً صورت گرفته است. نمونه هایی از آن در معابد دیگر نیز یافت شده است؛ ولی تفسیرهایی که از این ظریفکاریها به عمل آمده، با یکدیگر «نمی خوانند». برخی گمان می کنند که انحرافهای مزبور جنبه ای صرفاً کارکردی داشته اند و مثلاً انحنای خفیف سکوی پله دار باعث تسهیل زهکشی می شده یا شاید نوعی پیش بینی برای نشست بخش میانی ساختمان بوده است. برخی دیگر معتقدند که هدف از این انحرافات از اصول دقیق فنی، اصلاح خطای دید آدمی بوده است – یعنی خطای دید ممکن است ستونهای دارای نیمرخ دقیقاً عمود را متمایل و ناتوان به نظر برساند. مطابق نظر دیگری، ذوق یونانی این ظریفکاریها را برای تکمیل زیبایی ساختمان و یکپارچه نمایاندن آن با محیطش لازم تشخیص می داده است؛ مثلاً حد انحنای رو به پایین سکوی پله دار، زمین است و باعث می شود که قاعده نمای ساختمان از لحاظ بصری محکم و نیرومند به نظر برسد. حدس منطقی می تواند چنین باشد که هدف از ساختمان پارتنون آفریدن بنایی در ورای منطق مهندسی بوده است. یعنی می بایست همچون پیکره ای عظیم پنداشته و ارزیابی می شد که از نرمش، جهش و سرزندگی پیکره آدمی در قالب یک تندیس برخوردار است. بدین ترتیب، جزییات را طوری طراحی می کردند که با تناسبی ملایم در کنار یکدیگر و به طرزی زنده نما در قالب کل ساختمان بگنجند، که این البته به معنی غلبه خط منحنی بر خط مستقیم است. این مخصوصاً از تحدبهای خوش تناسب ستونهای پارتنون پیداست و نشان می دهد که ستونهای مزبور با بزرگتر شدن خطوط کناری فشرده شان در برابر بار سنگین از خود واکنش نشان می دهند و کارکردشان را نه به طور مکانیکی بلکه به طور ارگانیک بیان می کنند.

بخشهایی از ساختمان رنگ آمیزی شده بودند. این رنگ آمیزی، زمینه ای پدید می آورد که پیکره آتنا در آن روشنتر دیده می شود و احتمالاً دارای اهمیت بیشتری به نظر می رسید، حدود بالایی ساختمان را در زمینه آسمان درخشان آتن مشخص می ساخت به طوری که نسبتهای اصلی معبد به طرزی شکننده نشان داده می شدند و کسی نمی توانست آنها را به غلط تفسیر کند. رنگ در عین حال باعث متمایز ساختن و مجزا نمایاندن بخشهای مرئی ساختمان از یکدیگر می شد.

اصرار بر وضوح در استدلال، که به اختراع منطق توسط یونانیان انجامید، در «استدلالهای» طرحهای معماری ایشان نیز با همان قدرت وارد عمل می شود. متأسفانه آن پیروزی اولیه اندیشه یونانی یعنی قیاس صوری را با سه حکمش که به نتایج درست منطقی می انجامند، نمی توان مو به مو بر شیوه دوریک منطبق ساخت. همچنانکه بررسی یکی از گوشه های پارتنون  نشان می دهد، معماری یونانی به اندازه منطق یونانی، «منطقی» یا خردگرایانه نبود. کتیبیه دوریک بر طبق سه قاعده انعطاف ناپذیر، سازمان داده می شد: (1) دقیقاً در بالای نقطه مرکزی هر ستون باید چند سه ترکی وجود داشته باشند؛ (2) در بالای بخش یا نقطه مرکزی فاصله میان ستونها باید یک سه ترکی وجود داشته باشد؛ (3) سه ترکی های واقع در گوشه های کتیبیه باید چنان به یکدیگر برسند که فضایی خالی باقی نماند. ولی «استدلال» معماری، درست از آب در نمی آید. قیاس صوری منطقی ناقص است؛ زیرا قاعده سوم یعنی «نتیجه» را نمی توان با قاعده نخست هماهنگ کرد: اگر قرار باشد سه ترکی های گوشه ها به یکدیگر برسند، نمی توان آنها را درست بر بالای نقطه مرکزی ستون نبشی قرار داد. این اشکال، با آنکه چاره ای ندارد، ممکن است به نظر ما، حتی در ساختمانی که هدفش رسیدن به کمال در تمام جزییات بود، عیبی کوچک باشد. یونانیها می خواستند مطمئن باشند و در منطقه، روشی برای منطبق ساختن چندین عبارت بر یک قاعده ابداع کردند تا آنها را معتبر گردانند؛ ولی در معماری دوریک، چیزی برجا مانده بود، یعنی چیزی وجود داشت که در جایی نمی گنجید. این احتمالاً در نظر یونانیان مانند اعداد سنجش ناپذیر یا «اصم» (مانند جذر عدد 2)، چیزی مزاحم بود زیرا هیچ حد یا تعریفی ندارد. (مطابق یک افسانه منحصر به فرد و مهم یونانی، انسانی که نخستین بار به رمز اعداد اصم پی بُرد در یک حادثه کشتی شکستگی به هلاکت رسید «زیرا چیزی که قابل بیان نباشد و بی شکل باشد باید تا ابد از نظرها پنهان بماند»!) درست مانند ریاضی دانان و منطق دانان و به شیوه ای که ایشان با تناقضی گیج کننده در نتیجه گیریهایشان رو به رو می شدند، معماران و هنرمندانی نیز که هدفشان دست یافتن به کمال بود احتمالاً این مسأله سه ترکی های گوشه ای را مایه مزاحمت و حواس پرتی می دانسته اند. در عمل، این اشکال، احتمال دارد که به زوال شیوه دوریک - که در سده چهارم پیش از میلاد آغاز شد - و به پیدایش شیوه های یونیک و کورنتی که با کتیبه های پیوسته شان این اشکال را از میان برده اند، کمک کرده باشد.

 

 

 

 

 

 

اهمیت فرهنگی:

هر چهار سال یک بار آتنی‌ها یک جشنواره به نام "پاناتنی‌آ" برگزار می‌کنند که با بازی‌های المپیک معروف رقابت می‌کند. در طول جشنواره، یک حرکت دسته جمعی از میان آتن به آکروپلیس بالا می‌رود و وارد پارتنون می‌شود (به همان شکلی که روی کتیبه‌ای که روی قسمت داخلی پارتنون نشان داده است). در آنجا، یک لباس بلند بافتنی پشمی (پپلوس) به طور رسمی روی فیدیاس عاج بزرگ فیل و تندیس طلایی از آتنا قرار گذاشته شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست منابع:

 

- حاتم، دکتر غلامعلی.، آشنایی با هنر در تاریخ 1 و 2، تهران، پیام نور، 1381

- مرزبان، پرویز.، خلاصه تاریخ هنر، چاپ چهارم، تهران، 1374

- گاردنر، هلن.، هنر در گذر زمان، محمد تقی فرامرزی، چاپ سوم، تهران، آگاه، 1374

- شولتز، رگینه، (Regine Schultz,)، سیدل، ماتیاس (Seidel, Matthias).، گردآورنده، 'Egypt: The World of the Paraohs'، آلمان، کونمان (Kِnemann)، 1998

- انکارتا (دانشنامه)، 'Microsoft Encarta Refference'، نسخه دیجیتال، 2001

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد