مهندسی عمران ایران

مطالب عمومی مهندسی عمران معماری شهرسازی

مهندسی عمران ایران

مطالب عمومی مهندسی عمران معماری شهرسازی

تاثیر انقلاب صنعتی بر معماری

مقدمه:
نگاهی به تاریخ معماری در می یابیم که تا کنون هیچ نقطه ای به اندازه نقطه ای که اکنون در آنیم مهم و متفاوت تر از گذشته خود نبوده گویی عملکرد گرایی باوهاس گونه-شیشه و آهنیسم میس وندروهه- 5 اصل لوکوربوزیه- خطوط افقی و معماری مرغزاری رایت – یا بوم گرایی شبه پست مدرن آلوار آلتو – شهر های خیالی فوتوریست ها- اغتشاشات دهه 60 معماری – همه و همه ساکن و آرام در لابلای برگهای کتب تاریخ معماری جای گرفته آرام ساکت و نوستالوزیک .
تاکنون تاریخ چینین وضعتی را تجربه نکرده با نگاهی فراتر اینبار می خواهیم به تاریخ بشر و تحولات آن نگاهی بیندازیم فراغ از تاریخ و دغدغه های معماری و معماران تحولات تاریخ بشری را به سه دسته تقسیم می کنیم که هر دوره و تقسیم بندی با انقلابی شروع و با اتقلابی افول خاموش و آرام می شود .
- انقلاب کشاورزی و دامداری
- انقلاب صنعتی
- انقلاب فناوری اطلاعات
انقلاب صنعتی در یک کلام فصل باروری و زایش آهن بود دوره باروری ماشین و تغییر در نگاه انسان به نوع زایش زمین و قدرتهای سیاسی و اقتصادی تقسیم بندی های جدید جهان و در یک کلام سرعت مدرنیزاسیون در همه شمول زندگی 2 جنگ جهانی نتیجه چنین نگاهی به هستی بود . انقلاب فناوری اطلاعات انقلابی بود در نگاه انسان به رویا و تخیل فصل زایش تخیل آرزو و فصل بی زمان تاریخ.
فصل زایش بی بند و بار رسانه ها . اگر هر از چند گاهی در انقلابهای اول دوم به ضرورت زمان جنگهایی روی می داد و شکل می گرفت در اما در انقلاب سوم هر روز جنگها ادامه دارند و هر روز صحنه بی پایان و خشونت بار جنگها و بی رحمیشان در نانو اینفور میشین در حال تکوین و گسترش اند دنیای چند بنیانی امروز دیگر تاب تک صدایی را ندارد و چند آوایی جای آن را گرفته است از خصوصیت این قرن حرکت آرام اما کار ساز است حرکتی بی صدا جنگی بی صدا بدون هیچ بر خورد فیزیکی یا حتی شیمیایی .(شبیه فیلمهای ماتریکس) قرن سیلانی امروز ناگزیر است از ذوب شدن و ذوب کردن همه چیز فکر. اندیشه . ساختار . ماشین . اقتصاد . بروزوا . سرمایه. کارگر و... و حتی معماری و این دیالکتیک تاریخ است .
اساسا نمی توان معماری و حتی تاریخ معماری را جدا و مستقل از پارامترها و مولفه های غیر معماری دانست معماری و تاریخ معماری را این معماران نبودند که نوشتند بلکه همیشه مولفه های چند بنیانی و تاثیر گذار معماری بودند که تاریخ معماری را شکل دادند در دروره ای ماشین بود که سیطره بی رحم خود را بر معماری و معماران انداخته بود و آنان ناگیز از دیالکتیک تاریخ آن را پذیرفتند و اکنون بازهم این معماران هستند که به دیالکتیک تاریخ تن داده اند به سمت سیلان چند آوایی می روند .

کلاسیسم رومانتیک (قرن هیجدهم)

   اثر انقلاب صنعتی بر معماری اثری تدریجی بود؛ حتی در انگلستان، پیشرفته‌ترین کشور قرن نوزدهم، چندین نسل طول کشید تا صنعت‌گرایی در ساختن توسعه یابد و مدت کمی لازم بود تا تبدیل به حقیقتی اجتماعی و اقتصادی گردد و به نقطه‌ی اوج خود، در قرن بیستم برسد  از جنبه‌های این عصر دوره‌ای است که به نهضت رمانتیک منتهی شد. نئوکلاسیسیم شکل گرفته در این دوره، جایگزین معماری باروک شد. نئوکلاسیسیم نه تنها احیاگر منطق گرایی و خرد ورزی در این دوران شد، بلکه حکم مبداء را برای احیای ادبیات داشت. بسط و توسعه‌ی سبک نئوکلاسیسیم و اتخاذ آن به شکل تقریباً مشابه در سراسر اروپا، بررسی عوامل بسیاری را در مقیاسی بزرگتر از آنچه که بتوان در اینجا به آن پرداخت، دربرگرفت.

     در حالت کلی می‌توان گفت که این دوران، دوره‌ای ادبی بود که در آن فیلسوفان، نویسندگان و متفکران زمان تأثیرات بسیار زیادی بر جنبش‌های هنری و همچنین جنبش‌های سیاسی مهم گذاشتند. برخی از این جنبش‌های سیاسی به گونه‌ای بودند که چهره‌ی جهان را تغییر دادند. مانند انقلاب کبیر فرانسه و یا جدایی مستعمره‌های آمریکا، اما شاید همین ترکیب دقیق و جدی و کلاسیسیم با تقدس طبیعت و زیبایی است که باعث می‌شود این دوران بسیار ارزشمند و جالب باشد. همین موضوع نشان می‌دهد که چرا استفاده از عنوان "کلاسیسیم رمانتیک" برای این قسمت از کتاب مناسب می‌نماید.

     از مهمترین ساختمان‌های این دوره خانه‌ی‌"جیزک"، سالن اجتماعات یورک" و "ساختمان اجتماعات هولکهام" طرح "لرد برلینگتون" وطراحی‌های منظر "ویلیام کنت" که شاگرد برلینگتون بود و "موزه‌ی انگلستان"، طرح "سر رابرت اسمیرک" و "گالری ملی لندن"، طرح "ویلیام ویکنز" و نیز "هاید پارک"، طرح "سیموس بورتون" را می‌توان برشمرد.

     این دوران بستر و زمینه‌ای بود برای اتفاقات مهم که در آینده قرار بود اتفاق بیفتد. رواج مذهب پروتستان و بدبینی به کلیسا، انسان مداری، پیشرفت عالم و تکنولوژی و انقلاب صنعتی، تغییر در آداب و فرهنگ و رسوم مردم، رشد شهرنشینی و تقویت ارتباطات و عوامل بسیار دیگری همگی دست به دست هم دادند تا دنیای نوینی را به وجود آورند. مدرنتیه و به تبع آن معماری مدرن نتیجه‌ی رخدادهای بسیاری بود که از قرن‌ها قبل اتفاق افتاده بود.

تبعات انقلاب صنعتی

در سال 1769 ماشین بخار توسط جیمز وات در انگلستان اختراع شد و طلیعه انقلاب صنعتی و تکنولوژی مدرن ظهور کرد .از نیروی بخار به عنوان محرکه توان و قدرت بی اندازه برای توسعه صنایع ایجاد شد و تولیدات کوچک و کارگاهی به سرعت تبدیل به تولید انبوه در کارخانجات شد .

و بدین ترتیب وسایل حمل و نقل مانند کشتی سازی و راه آهن به وجود آمد .و بعد صنایع مربوط به ساختمان نیز پیشرفت کرد مثل صنعت شیشه سازی در نیمه دوم قرن 18. یا اختراع آسانسور و…

و یکی از مهمترین تبعات انقلاب صنعتی رشد سریع شهرنشینی بود .

از نخستین روزهای انقلاب صنعتی نیاز به متخصصانی که بتوانند از عهده طراحی محصولات مطابق با شرایط تولیدی برآیند احساس شد.و در آغاز کار از مهندسان مکانیک و ابزار آلات صنعتی استفاده شد ولی دیدگاه خشک و صنعتی آنها محصولات خشن و بی تناسبی به وجود آورد.

صاحبان صنایع پس از آن سفارش طراحی را به معماران برجسته ای که با شرایط تولید صنعتی آشنا بودند دادند .

ولی در اواخر قرن 19 با پیشرفت تولید ادوات جنگی و لوازم خانگی متحصصانی تربیت شدند که توانایی عمده آنها فرم دادن به محصولات صنعتی بود .

وقتی در سال 1919 والتر گروپیوس مدرسه باهاوس را در آلمان تاسیس کرد .طراحی صنعتی تبدیل به یک هنر آکادمیک شد که دوره مقدماتی و پیشرفته داشت . در دوره مقدماتی که حدود 3 سال طول می کشید دانشجویان زیر نظر اساتیدی که متشکل از یک هنرمند و یک صنعت گر بودند به صنعت گر-هنرمندانی نیمه ماهر تبدیل می شدند .

دردوره پیشرفته به آنها تعاریف اساسی تری از انسان -فضا و مبانی تئوریک طراحی و صنعت آموزش داده می شد .

ما از زمانی شاهد تاثیرات متقابل بین طراحی صنعتی و معماری بوده ایم که لوکوربوزیه تحت تاثیر مدیریت علمی و روش شناسی طراحی صنعتی در تولید خودروها شعار خانه به مثابه ی ماشین را ارائه داد .

لوکوربوزیه نه تنها خواهان طراحی خانه هایی بود که با تکیه بر علم و تناسبات انسانی مصرف کنندگان باشد بلکه به همین روش خواهان تولید اشیا در کارخانه ها بود که در ضمن توان انبوه سازی را نیز به وجود آورد.

ابداعات و اختراعات بشری که در غالب محصولات و لوازم خانگی هر روزه به بازار عرضه می شوند شیوه ی زندگی را دگرگون کردند و معماران را با چالشی در طراحی بناها به منظور هماهنگی با نیازهای ایجاد شده ی جدید روبرو ساختند .

تقسیم فضا بر اساس شیوه های زندگی نو که استوار بر ماشینیزم بود پلان ساختمانها را از اساس دگرگون کرد .محیط خانه ها برای مبلمان و لوازم کلاسیک زندگی نیازمند در نظر گرفتن قسمت هایی بود که بتواند در عین انعطاف پذیری با محصولات جدید هماهنگی نشان دهد.

در خانه ها فضاهایی برای پارکینگ و یا محل قرار گیری سیستم های تهویه مطبوع در نظر گرفته شد .

از طرفی طراحی صنعتی نیز به دلیل ذات انبوه ساز آن به خصوص در تولید محصولات خانگی و مبلمان تحت تاثیر معماری و شهرسازی قرار گرفت .

و طراحانی چون لوییچی کولانی طرحهایی ارائه دادند .و محصولی امکان فروش و بازاریابی بیشتری پیدا می کرد که در عین ارتباط و هماهنگی با محیط هویت منحصر به فردی داشته باشد .

در این نوع تفکر محصول علاوه بر کارکردش عاملی است که فضا را اشغال می کند و باید به ایجاد رابطه با دیگر عوامل موجود در فضا بپردازد و زیر نظر طراح معمار قرار گیرد .و بدین ترتیب طراحی صنعتی در خدمت معماری قرار گرفت و بالعکس .

معماری هر سرزمین ریشه در نیازهای مردم ان سرزمین در زمان و مکان خودش دارد. علاوه بر این ریشه در سنن ، فرهنگ و اقلیم ان دیار دارد. برای همین است که معماری را هویت یک ملت می دانند.
معماری گوتیک با توجه به شرایط قرون وسطی بنا گشته ، معماری کلاسیک بر اساس عقاید اسطوره ای مردم ساخته شده و اما معماری مدرن .
در پشت سبک های معماری همگی فلسفه هایی بوده در واقع می شود گفت : معماری زاییده فلسفه است پس برای مطالعه ی اثار معماری ناچار باید فلسفه ی انها را مورد بررسی قرار داد. معماری که پشت ان اندیشه و گفتاری نباشد در حد بنایی مد و فانتزی نزول پیدا می کند. انچه که در همگی انها مشترک یافت می شود توجه به تاریخ است.
و اما گفتار معماری مدرن نیاز مردم قرن بیستم و سبک های مختلف زاییده ی ملت های مختلف اند. اما اکنون با پیشرفت تکنولوژی شاهد جامعه ای یکپارچه در سراسرجهان امروزیم که نیازهای مردم ان کم و بیش مشابه هم اند . و این همان مدرنیته و مدرنیسم است .معماری مدرن ریشه در گذشته ندارد بلکه نگاهی به اینده ی پیش رو دارد و این تفاوت نقطه ی عطفی در تاریخ محسوب می شود .اما سوال اصلی اینجاست: معماری که خاستگاهش بیگانه باشد ایا برای سایر ملل بی هویت خواهد بود؟ اگر هویت یک بنا تطابقش با فرهنگ و سنن ان سرزمین باشد پس لاجرم معماری مدرن معماریی بی هویت است و این نقدی است که به خصوص از جانب پست مدرن ها بر پیکره ی مدرنیته وارد گشته است. معماری مدرن را بسیاری از ان غرب می دانند و از ان به معماری مدرن غربی یاد می کنند و این یک دو گانگی است : اگر معماری مدرن را تنها به سبب خلق نخستین بناهای مدرن در غرب از ان مغرب زمین بدانیم انگاه است که براستی بیگانه خواهد بود و این در واقع مغایرت با فلسفه مدرن است . همانگونه که می دانیم مدرنیته محدود به مکانی خاص نمی شود که لفظ غربی برای ان قائل شویم و در واقع مدرنیته نهضتی است جهانی و فراگیر.

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد