تاثیر عوامل فرهنگی بر ساخت کالبدی شهر
در اتصاف مفهوم هویت به شهر، آنچه بحثی مستقل و مستوفایی را طلب می کند، پرسمانی تبعی از کالبد شهر و هویت است، چنانچه طرح مساله ای را بوجود می آورد که هویت شهر تابع کالبد است یا کالبد تابع هویت شهر ؟ مقاله با اشاره مختصری به تعاریف در ارتباط با هویت، به واکاوی این پرسش بنیادین با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی پرداخته و با رویکردی استدلالی، استنتاجی مقوله بیان شده را واکاوی می کند. نتایج مقاله نشان از آن دارد که هویت شهر، حالتی ذاتی و دروندادی داشته که بر کالبد شهر تاثیر می گذارد، لذا سیمای کالبدی شهرهای وابسته به یک فرهنگ و جهان بینی خاص را از فرهنگ و ساختار اجتماعی دیگر متمایز می کند. در واقع در بستر جریانی دوسویه هویت کالبد شهر شکل می گیرد و پس از شکل گیری، کالبد شهر موجود، باعث استمرار تحولات و بالتبع تغییراتی پویا در مفاهیم و مولفه های هویتی یک سرزمین در بستر تعاملاتی دوسویه می شود.
معنایی که محیط و ویژگی های کالبدی ساخته های انسان القا می نمایند، آن دسته از اصول و ارزش های فرهنگی و جهان بینی جامعه می باشد و شکل دهنده محیط بوده اند. به بیان دیگر محیط مصنوع با سمبل ها و تناسب و اجزا و نشانه ها و شکل و رنگ و دیگر بارزه هایش، هم بیانگر جهان بینی و فرهنگی است که بانی شکل گرفتن آن شده است و هم اینکه اصول و ارزش های آن را به انسان القا نموده و به نوعی در تحولات فرهنگی ایفای نقش می نماید.محیط و فرهنگ بر یکدیگر تاثیر متقابل دارند. تاثیر محیط (به طور عام) بر انسان و بر شکل گیری شخصیت و رفتارهای او از گذشته های دور و از منظر بسیاری متفکران مورد توجه بوده است و در عصر حاضر نیز نظر متفکران رشته های مختلف علوم (روان شناسی، زیبایی شناسی، جامعه شناسی و فلسفه) را به خود جلب نموده است. قلمرو محدودی از محیط (محیط مصنوع شهر و معماری) مورد نظر این مقاله است، که پس از ذکر مقدمه ای مشتمل بر کلیات و تعاریف تحت عنوان های زیر مورد بررسی قرار خواهند گرفت.ریشه های ایده تاثیر محیط بر انسان، مولفه های تاثیر محیط بر انسان، فرآیند تاثیر محیط مصنوع بر انسان، القای ارزش های فرهنگی در شهرهای ایرانی، به اختصار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت توصیه هایی به عنوان نتیجه گیری ارایه خواهد شد.
شهر به عنوان بارزترین جلوه تمدن در طول تاریخ طولانی تکامل در بستر تاریخی و سرزمینی ایران همواره بازتابی از مبانی فکری و اندیشهای ایرانیان در نظم دادن به فضای سکونت جمعی خود و نمودی از فضای اندیشهای آنان بوده است. شهر به عنوان یک پدیده فرهنگی، در سابقه تاریخی ایرانیان دربردارنده مفهومی بسیار فراتر از مجموعه درهم فشرده ساختمانها، خیابانها، اتومبیلها و انسانهاست. شهر در فرهنگ ایرانی مفهومی است جامع، متشکل از ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تاریخی و طبیعی. از جمع همزمان ویژگیهای خاص شهر در هرکدام از این ابعاد، تاثیرات و تأثرات متقابل آنها و قرار گرفتن آنها در برابر ذهن آفریننده و مخاطب شهر، انسان، مفهومی حاصل میشود که شهر نام میگیرد. هرکدام از عوامل طبیعی، تاریخی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و...، در حالت مطلوب، به تناسب قدر و جایگاه خود در شکل دادن به شهر موثر هستند.
شهر نیز مانند هر پدیده انسانساخت دیگر در همه مراتب وجودی خود جلوه حضور و اندیشه انسان و نمادی از ارزشها، سنتهای زیستی و هنجارهای جاری در اندیشه مردمانی است که علاوه بر برخورداری از اصول فرهنگی مشترک به واسطه تعلق به یک قلمرو فرهنگی، در باورهای جمعی و بهتبع آن در روابط اجتماعی خود به مرتبهای از همبستگی و توافق رسیدهاند و بر این مبنا به مکان سکونت و استقرار مشترک خود شکل دادهاند. به بیان دیگر شهر در معنای حقیقی محل زندگی "جامعه شهری" است. شهر به واسطه انسانهای آفریننده آن در ارتباط مستقیم با فرهنگ، ارزشها، اعتقادات و ویژگیهای اجتماعی مردمان یک سرزمین شکل گرفته و معنا مییابد. شهر اسلامی با تمام ارکان و مفاهیم آن، از جمله اهمیت یافتن محلات مسکونی در این شهر با توجه به جایگاه مفهوم امت اسلامی در دین اسلام یا شکلگیری ساختار شهر بر اساس مرکزیت مسجد جامع و بناهای مذهبی، نمونهای از تاثیر فرهنگ و اعتقادات بر شهر است. عدم شکلگیری محلات بالا و پایین شهری و وجود محلات همگن در شهر اسلامی، به عنوان مصداقی از مفهوم عدل و معنای تعادل، نیز نمونه دیگری از تاثیر اصول اعتقادی و ارزشی انسانهای مسلمان خالق شهر، در شهر اسلامی است.
مختصات طبیعی یک سرزمین اعم از ویژگیهای جغرافیایی و اقلیمی نیز از جمله عوامل موثر بر شکلگیری شهر بوده و در نظام استقرار شهر (استقرار شهر در دامنه شیبدار کوه نظمی متفاوت از استقرار شهر در سطح هموار یک دشت میآفریند.) نظم فضایی و کالبدی شهر (میزان تراکم بافت شهری، نحوه قرارگیری فضاهای باز و بسته بناها نسبت به هم و...) و جهتگیری شهر (رو به آفتاب و بادهای مطلوب) و از سوی دیگر در فرهنگ، آداب رفتاری شهروندان، نحوه پوشش آنان و ... موثر است.
عوامل اقتصادی، چه در زمان شکوفایی و رونق اقتصادی و چه در زمان بحرانهای اقتصادی نیز به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق تأثیرگذاری بر چگونگی توسعه شهر در ابعاد کیفی و کمی، ویژگیهای بافت شهری و بناها به خصوص بناهای مسکونی، در رابطه با نوع و میزان فعالیتهای تولیدی و میزان درآمد ساکنان و... در شکلدهی به شهر و تغییرات کالبدی و فضایی آن موثر هستند. علاوه بر این نحوه نگاه ساکنان شهر به مقوله اقتصاد و میزان توقع اقتصادی آنان از شهر و معماری تاثیراتی فاحش در شهر و معماری بر جای میگذارد.
میزان هماهنگی شهر با مختصات محیطی آن، اعم از محیط طبیعی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تاریخی، درجه هویتمندی شهر را رقم میزند. در حقیقت شهر با هویت شهری است که چه در کلیت و چه در اجزاء در هماهنگی و تناسب کامل با ویژگیهای یاد شده شکل گرفته باشد. هویت یک شهر برآمده از عوامل فوق، بیش از هرجای دیگر در "منظر شهر" متجلی میشود و به دیده میآید.
منظر شهر به عنوان مجموعهای از عناصر طبیعی و مصنوع اعم از کالبد و فضاهای شهر، انسانها، رفتارها، فعالیتهای آنها و... به عنوان نخستین جلوه از شهر، آینه تمامنمای ویژگیهای تاریخی، فرهنگی، اقتصادی و طبیعی شهر است. در حقیقت منظر شهر نمود آشکار و عیان عوامل مختلف تشکیل دهنده شهر، تجلیگاه برآیند تاثیرات متقابل آنها بر یکدیگر و محل به عینیت درآمدن مشخصات خاص آن شهر است؛ در اولین نظر به شهر به دیده ناظر میآید و اولین و مهمترین تاثیرات را بر او میگذارد. منظر شهری مطلوب با قابلیت تأثیرگذاری بر ادراک شهروندان از تجربه زندگی در شهر در تحقق شهر مطلوب نقش عمدهای دارد.
منظر شهری به عنوان مقولهای مطرح در کیفیت و مطلوبیت شهرها، واقعیتی عینی بوده و حاصل مشاهده و درک مظاهر گوناگون و ملموس شهر اعم از بناها، فضاها، فعالیتها، صداها، بوها و...هنگام مواجهه شهروند با پدیده شهر (در مقیاسهای مختلف، اعم از دیدن شهر از دوردست یا هنگام قرار گرفتن در شهر و یا حتی هنگام استقرار در بناها) است. در درک پدیده منظر شهری تمام حواس انسان فعال هستند. منظر شهری صرفاً دربردارنده نمای ساختمانها و عناصر قابل رویت نیست؛ بلکه صداها، بوها، انواع عناصر طبیعی و مصنوع، خواه ثابت و خواه متحرک را در بر گرفته و در کل شامل تمام آن چیزهایی است که توسط حواس انسان، هنگام حضور در شهر قابل درک است و تمام این عوامل با هم در کیفیت منظر شهری موثر هستند. به عنوان مثال وجود ساختمانهایی با نماهای با کیفیت در حالیکه در فضاهای شهر با انواع آشفتگیهای رفتاری و فعالیتی مواجه هستیم، نمیتواند موجد منظر شهری مطلوبی برای شهر باشد.
منظر شهر در مقیاسها و سطوح مختلف قابل رویت و درک است؛ در هرکدام از این سطوح عناصر متفاوت و خاصی در تشکیل منظر شهری موثر هستند. به عنوان مثال هنگامی از دور به یک شهر نزدیک میشویم یا آن را از بالا میبینیم کلیات تعیین کننده و اصلی شهر به خصوص تاثیرات عوامل فرهنگی و طبیعی تعیین کننده به دیده میآیند. در این زمینه میتوان به حضور بارز و چشمگیر گنبدها، منارهها و گلدستهها در چشمانداز شهرهای دوره اسلامی ایران به عنوان نمونهای از تاثیرات مختصات فرهنگی و اعتقادی مردمان یک سرزمین در منظر شهر، اشاره نمود. اکثر شهرهای تاریخی ایران به علت استفاده از مصالح محلی در ساخت بناها از رنگی ثابت و مشخص، بیانگر ویژگیهای طبیعی آن سرزمین و در هماهنگی با آن برخوردار بودهاند. رنگ سرخ ابیانه و رنگ کاهگل شهرهای کویری از این جملهاند. شکلگیری مجتمعهای زیستی پلکانی در کوهپایههای نواحی کوهستانی ایران (از جمله ماسوله، ابیانه، اورامان و...) نیز از نمونههای تاثیرگذاری بستر طبیعی یک مجتمع زیستی در منظر کلان آن است.
اما منظر شهر هنگامیکه ناظر در درون بافت شهر قرار میگیرد نیز مطرح است. در این حالت ویژگیهای بصری و عناصر مختلف منظر شهر اعم از کالبد، انسانها و فعالیتها از فاصلهای نزدیکتر و در مقیاس بخشی از شهر قابل مشاهده و ادراک هستند. خیابانها، عناصر تشکیل دهنده منظر آن از جمله نمای ساختمانها، ارتفاع بدنهها، فعالیتهای جاری در آن، وسایل نقلیه، رفتارها و تراکم جمعیتی انسانهای در حال عبور یا انجام فعالیت، درختان، انواع فضاهای شاخص شهری، تقاطعها، محورهای دید به سمت عناصر شاخص طبیعی و مصنوع و ...اجزا اصلی منظر شهر در مقیاس میانی هستند. منظر شهری در مقیاسی خردتر نیز میتواند مطرح باشد. در قالب عناصری نظیر اجزا تشکیلدهنده نمای ساختمان، جنس، رنگ و بافت مصالح، سایه روشنهای بدنهها، پنجرهها، اجزای تشکیل دهنده کف در پیادهروها، باغچهها، مبلمان و تجهیزات شهری نظیر تیرهای چراغ برق، کیوسکهای تلفن، سطلهای زباله، نیمکتها، و... در معماری دوره تاریخی ایران جزییات فضاها و نماها از جایگاهی خاص برخوردار بوده و در کمال دقت، طراحی و اجرا میشده است. به عنوان مثال اهمیت به کنجها و گوشهها و طراحی متفاوت آنها با سایر بخشهای نما که نقش مهمی در ارتقاء کیفیت منظر فضاهای عمومی شهر دارد، در معماری دوره تاریخی ایران موضوعی مورد توجه بوده است.
اما منظر شهری در مقیاسهای گوناگون خود، آنگونه که بیان شد، به عنوان نتیجهای از تأثیر و تأثر متقابل عوامل شکل دهنده شهر و جامعه شهری در زمینههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و طبیعی، و به عنوان جلوهای از شهر که همواره در برابر شهروندان قرار دارد، در روحیات و رفتارهای آنان در محیط شهری و کیفیت زندگی آنان تاثیر قابل ملاحظهای بر جای میگذارد. در ادامه این بحث به اهمیت موضوع منظر شهری و نحوه تاثیر آن بر زندگی روزمره شهروندان، افکار، احساسات و رفتار آنها خواهیم پرداخت.
همانگونه که در مطلب پیشین بیان شد، «منظر شهر»، متشکل از کلیه عناصر مصنوع و طبیعی موجود در یک شهر، اعم از بناها، فضاهای شهری، انسانها، رفتارها و فعالیتهایشان، اتومبیلها، انواع پوشش گیاهی و مظاهر طبیعی شهر، مبلمان شهری و... به عنوان نتیجهای از تأثیر و تأثر متقابل عوامل شکل دهنده شهر و جامعه شهری در زمینههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و طبیعی، نخستین جلوه از شهر است که به دیده ناظر آمده، در ذهن و حافظه شهروندان باقی مانده و در روحیات و رفتارهای آنان در محیط شهری تاثیر قابل ملاحظهای بر جای میگذارد.
در آینه منظر شهری ویژگیهای مختلف شهر و شهرنشینان و سازوکارهای حاکم بر زندگی شهری، همچون میزان تکامل جامعه شهری و شهروندان، میزان بلوغ اجتماعی آنان، ارزشها و هنجارها، باورها و اعتقادات، ویژگیهای فرهنگی، اوضاع اقتصادی، سلیقهها و معیارهای زیباییشناختی و... قابل مشاهده است. منظر شهری مطلوب و انتظامیافته که خود در نتیجه تناسب عوامل موجد آن حاصل میشود، با تاثیر بر ادراک شهروندان از شهر، باعث ایجاد احساسی خوشایند از زندگی در محیط شهری شده و عامل موثری در ارتقاء رابطه شهروندان و شهر و از آن راه احساس مسئولیت در قبال آن است. تأثیر منظر شهر بر وجوه روحی، ادراکی و رفتاری شهروندان و اهمیت منظر شهر در مباحث مربوط به حقوق شهروندی، از جمله وجوه بسیار مهم و موثر از این موضوع هستند که به طور عمده اهداف هر گونه طرح و برنامه در جهت ساماندهی منظر شهری را در بر میگیرند. مطلوبیت منظر شهری در ابعاد مختلف و هماهنگی آن با ویژگیهای فرهنگی، اجتماعی، طبیعی و... شهر که در نتیجه عملکرد متناسب و هماهنگ لایههای مختلف تشکیل دهنده شهر میسر میشود، با تاثیرگذاری بر روحیات و رفتارهای شهروندان، زمینههای ایجاد آرامش روحی و نزدیک شدن به شهر مطلوب را فراهم میآورد. در حالی که نابسامانی و آشفتگی منظر شهری، بهعنوان نتیجه نارساییهای موجود در روابط عوامل موثر بر شهر در ابعاد و لایههای مختلف آن، تأثیرات قابل توجهی بر روحیات و رفتارهای شهروندان داشته، سبب تنزل کیفیتهای محیطی در دیدگاه شهروندان و از بین رفتن تدریجی احساس مسئولیت نسبت به محیط زندگی و کمرنگ شدن رابطه انسان و محیط میشود. عواملی که در طولانیمدت کیفیت زندگی شهری و معنای شهروندی را متاثر ساخته و انواع ناسازیها و نابسامانیهای شهری را در وجوه اجتماعی، کالبدی و فضایی و... به همراه میآورند.
آنگونه که در تعریف مفهوم منظر شهری شرح داده شد، منظر شهر بخشهایی واقعی و ملموس از فرمهای مصنوع، طبیعی و فعالیتها هستند که توسط حواس انسانها درک میشوند. اما آیا همه انسانها با وجود ساختارهای شخصیتی متفاوت، تعلق به پایگاههای فرهنگی، اجتماعی و ارزشی مختلف و داشتن خاطرات و توقعات گوناگون، برداشتهای یکسانی از آنچه به طور مشترک میبینند، میشنوند و میبویند دارند؟ هر آنچه که در شهر به عنوان منظر شهری توسط حواس خود دریافت میکنیم از صافی فرهنگ، ویژگیهای شخصیتی، سن، جنس، آرزوها، تمایلات هر انسان میگذرد، آنگاه توسط او درک شده و معنی میگیرد. این تصویر توسط ناظر مورد ارزیابی ذهنی واقع شده و ملاک احساس و رفتار او میشود. به عبارت دیگر یک فضای مشخص با ویژگیهای ثابت در برابر انسانهای متفاوت معانی متفاوتی مییابد.
به عنوان مثال برداشت ذهنی و ارزیابی فردی با روحیات درونگرایانه، هنگام قرار گرفتن در یک فضای شهری که مجموعه متنوع و متراکمی از عناصر منظر شهری اعم از بناها، انسانها و فعالیتها در آن جمع شدهاند، با برداشت و احساس یک فرد با خلقیات برونگرا متفاوت است. در اینجا هر دو شخص با یک منظر شهری یکسان مواجه هستند؛ اما بنابر ویژگیهای شخصیتی، دو تصویر ذهنی مختلف توأم با رضایت یا عدم رضایت در ذهن آنها تشکیل شده و ملاک ارزیابی آنها از فضا قرار میگیرد. از آن پس احتمالاً فرد درونگرا تمایل چندانی به حضور دوباره در آن محیط ندارد و برعکس شخص برونگرا با احساس متناسب بودن معنا و مفهوم محیط و شور و هیجان آن با مشخصات روحی خود برای حضور دوباره در آن فضا رغبت پیدا میکند. در مثالی دیگر میتوان به تاثیر شرایط جوی در برداشت ذهنی و کیفیت ادراکی منظر یک فضای شهری در برابر ذهنیات و تمایلات افراد گوناگون اشاره کرد. میزان مطلوبیت منظر فضای شهری در یک روز برفی برای شهروندانی که نسبت به بارش برف و روزهای برفی احساسی مطلوب دارند با افرادی که روزهای آفتابی را ترجیح میدهند متفاوت است.
به این ترتیب تصویر ذهنی از شهر و ارزیابی که از آن در ذهن شخص صورت میگیرد، ملاک شکلگیری احساسات و رفتارهای شهروند در محیط شهری قرار میگیرد. اما علاوه بر تأثیرات متفاوت واقعیاتِ یکسان بر انسانهای مختلف با توجه به ویژگیهای شخصیتی آنان، منظر شهر تأثیراتی عمومی نیز بر رفتار و روحیات شهروندان دارد. منظر شهری آشفته و نابسامان موجب ناهنجاریهای اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی، فعالیتی، روانی و بصری میشود. انبوه جمعیتی که از لابلای اتومبیلها بدون توجه به قوانین و مقررات در حال عبور و مرور هستند، صدای بوق ممتد و آزاردهنده اتومبیلها، بوی فاضلاب متصاعد از دریچههای فاضلاب، دستفروشانی که در مسیر عبور پیادهها بساط خود را گشودهاند و هرکدام با بانگ و آوایی به تبلیغ اجناس خود میپردازند و...را در نظر آورید. تجسم حضور هرروزه و زندگی و فعالیت در این مکان خود مشخص میکند که چنین فضایی تا چه میزان میتواند بر روحیات و رفتارهای افرادی که در مواجهه با آن قرار میگیرند موثر باشد. در حالیکه منظر سازمانیافته و واجد کیفیتهای انسانی سبب ایجاد احساس آرامش در افراد و به تبع آن بروز رفتارهای مناسب در محیط شهری میشود. منظر شهری سازمانیافته و مطلوب دربردارنده ویژگیهایی نظیر تنوع، نظم و نظام، بهرهمندی از طبیعت، خوانایی، تعادل و...زمینه و بستری برای بروز رفتارهای قانونمند شهروندان است.
ذکر چند مثال در این باب میتواند روشنگر موضوع باشد؛ به عنوان مثال ناهماهنگی و تنوع بیش از حد نمای ساختمانهای مجاور هم در بدنه یک خیابان به گونهای که از نظر طرح نما، رنگ، جنس و سایر خصوصیات مصالح تشکیل دهنده بدنه، خطوط موجود در نما، ارتفاع بدنه و تعداد طبقات واجد هیچگونه تناسب و همخوانی نباشند، باعث میشود که ذهن و چشم ناظر امکان یافتن نظمی قابل فهم برای درک نظم قرارگیری این مجموعه نیافته و این از حد از تنوع غیرقابل درک و گیجکننده موجب خستگی و آشفتگی ذهن ناظر میشود. به عبارتی هماهنگی در بدنه فضاهای عمومی شهر از عمدهترین موارد موثر در کیفیت منظر شهر است.
عکس این موضوع نیز صادق است. یکنواختی بیش از حد منظر خیابانها به واسطه یکسان بودن نمای ساختمانهای بدنه خیابان و ویژگیهای فضایی خیابان، سبب خستگی و رکود ذهن، فعال نشدن حواس در درک محیط شهری و بیتوجهی به محیط اطراف میشود. این موضوع به خصوص در مورد کودکان از آنجا که زندگی در یک محیط متنوع و تحریک کننده حواس، نقش مهمی در رشد ذهنی و عاطفی کودکان دارد، از اهمیت ویژهای برخوردار است. در حالیکه تنوع قابل درک و واجد خوانایی، از جمله ویژگیهای کیفی است که سبب ایجاد تصویری روشن از محیط و به خاطرسپاری آن شده و از عوامل ایجاد جذابیت در محیطهای شهری و از آن راه ایجاد رابطه عاطفی بین انسان و محیط است. امری که در تکوین مفهوم شهر در معنای حقیقی خود نقشی به سزا دارد، زیرا شهر انبوه پراکنده ساختمانها، انسانها و فضاهای شهری نیست، بلکه نحوه رابطه بین انسانها در یک جامعه شهری، همچنین نحوه رابطه بین انسانها و محیط شهری است که مفهوم شهر، به عنوان یک پدیده فرهنگی را شکل میدهد. به عنوان مثال تفاوت در محصوریت، سرباز یا سرپوشیده بودن، تناسبات طولی و عرضی و ارتفاعی فضا، وجود عناصر طبیعی، وجود نشانههای شاخص مصنوع، طبیعی و ... نقش مهمی در ایجاد فضایی متنوع دارند.
به عنوان مثالی دیگر میتوان از کاربرد متناسب "رنگ" در شهر و تاثیر مهم آن در ایجاد نشاط در روحیه شهروندان یاد کرد. کاربرد وسیع رنگهای سرد، به خصوص رنگ خاکستری در عناصر تشکیل دهنده منظر شهر سبب ایجاد یکنواختی در محیط و کسالت میشود، در حالیکه حضور متناسب رنگهای گرم و رنگهای حاصل از عناصر طبیعی مانند درختان و انواع گیاهان نقش مهمی در روحیه شهروندان خواهد داشت. آلودگیهای صوتی که امروزه در اکثر شهرهای بزرگ باعث آشفتگی ذهنی و روحی شهروندان میشود نیز از جمله مظاهر منظر شهری است که در درک مردم از محیط و مطلوبیت آن موثر است.
از این دست میتوان به مثالهای متعددی اشاره نمود، اما نکته حایز اهمیت آن است که مجموع عوامل کیفی با ظهور و بروز در فضاهای شهری و ایجاد محیطهای مطلوب، به طور عمومی سبب تلقی مطلوبی از شهر در ذهن شهروندان شده و تصاویر خوشایندی در ذهنیت آنان باقی میگذارد، بالطبع چنین وضعیتی سبب شکلگیری احساساتی نظیر تعلق خاطر به مکان و دوست داشتن محیط زندگی و فعالیت شده و در نتیجه احساس مسئولیت و دلسوزی نسبت به سرنوشت آن، روندی از ارتقاء روزافزون و پایدار کیفیت محیط حاصل میشود. در حالیکه عکس این روند نیز صادق است. بسیاری از شهروندان به خصوص در شهرهای بزرگ، از شهر خود، فضاهای آن و محیط زندگی، به واسطه عدم وجود منظر شهری مناسب در تمام ابعاد آن، ناراضیاند. این امر منجر به ایجاد دُوری از عدم علاقه به شهر و عدم دلسوزی نسبت به آن شده و سبب تشدید روند نزول کیفیات محیط شهری میشود. به این ترتیب اهمیت بحث منظر شهری نه تنها مربوط به کیفیت زندگی امروز ماست، بلکه به ترتیبی که بیان شد، تاثیرات طولانیمدت قابل توجهی به همراه دارد. از سوی دیگر باید به این نکته اشاره کرد که در شرایط فقدان نمونههای باکیفیت و مطلوب معماری و فضای شهری در شهر معاصر و عدم امکان تجربه معماری و شهر مطلوب برای بخش عمدهای از آحاد جامعه، به خصوص نسلی که کیفیت زندگی در شهرها و خانههای قدیمی را تجربه ننمودهاند، سلیقه و ذائقه عموم مردم در رابطه با معماری مطلوب، که خود متضمن منظر مطلوب نیز هست، آنچنان که همگی شاهد آن هستیم، راه به بیراهه برده است، مصادیق حقیقی کیفیت فراموش شده و آنچه جایگزین شده، چهره شهر امروز ما رقم زده است اما سئوال این است که منظر شهر معاصر چه ویژگیهایی دارد؟ در مطلب بعد به این موضوع خواهیم پرداخت.
امروز بیش از هر زمان دیگر در شهرهای کشورمان با هجوم آشفتگی در جنبههای گوناگون منظر شهری از کالبد ساختمانها تا فعالیتها و رفتارهای انسانی در محیط شهر مواجه هستیم. شهرهای امروز ما شاید بیش از هر زمان دیگر، دچار بیسامانی و ناسازی در زمینه وجوه گوناگون مولفههای محیطی، اعم از کالبدی، اجتماعی و ... هستند. شهر امروز به طور عام، دیگر برخاسته از مختصات طبیعی، فرهنگی، تاریخی و اجتماعی سرزمین بستر خود، در شرایط تاثیر متناسب و هماهنگ این عوامل، نیست. در شرایط حاکمیت نگاه اقتصادی به شهر، سعی در به حداقل رسانیدن هزینهها برای ایجاد معماری و فضاهای شهری و افزایش بازده سرمایهگذاری در این زمینه، تحت تاثیر انواع بحرانهای اقتصادی، تحت تاثیر انواع نابسامانیها در حوزههای مدیریتی و سیاستگذاری، شهر امروز هماهنگی با ویژگیهای سرزمینی مکان خود، ویژگیهای فرهنگی ایرانیان و مشخصات طبیعی و جغرافیایی سرزمین متنوع و پهناور ایران، را به طور عمده به فراموشی سپرده است. با این شرح، منظر شهر معاصر متشکل از مجموعه عناصر مصنوع و طبیعی موجود در شهر اعم از ساختمانها، فضاهای شهری، مظاهرگوناگون طبیعت، انسانها، فعالیتهایشان و ... که خود مخلوق روابط متقابل، پیچیده و چندسویه عوامل موثر در شهر است، بیش از هر مفهوم دیگر تداعی کننده بیتناسبی و ناهماهنگی عوامل بنیانی و ریشهای تاثیرگذار بر شهر، در غیاب ارزشهای اجتماعی ناظر به حقوق عمومی، مسئولیتهای شهروندی و قوانین و مقررات کارآمد مبتنی بر کیفیات انسانی است. مظاهر آشفتگی و نابسامانی منظر شهر در ابعاد کالبدی، فضایی، فعالیتها و رفتارهای انسانی و عوامل موجد آن شامل موارد متعددی میشود. همانگونه که در مطلب پیشین اشاره شد این مساله از آنجا حایز اهمیت است که منظر شهری مطلوب با قابلیت تاثیرگذاری بر ادراک شهروندان از شهر، سهم عمدهای در ایجاد محیط زندگی مطلوب و برآورده شدن نیازهای مادی، ذهنی و معنوی شهروندان داشته و متضمن ایجاد رابطهای پایدار مبتنی بر احساس علاقه و مسئولیت نسبت به محیط شهری است.
حضور انبوه رنگها، مصالح و خطوط ناهمگون و نامتناسب در نمای بناهای مجاور، عدم هماهنگی انواع نماهای رایج غربی مورد اقبال بخشی از مردم و حرفهمندان، با زمینههای محیطی سرزمین ایران (بدون وجود پایگاههای علمی، فلسفی و تاریخی موجود در این ایدهها)، عدم هماهنگی با محیط و سعی در تفاوت با زمینه از طریق اختلاف بارز ارتفاعی، رنگ، مصالح، طرح و...، نمودی از رواج فرهنگ تجملگرایی و خودنمایی، عدم وجود پارکینگ متناسب با نیاز و حضور همیشگی تعداد زیادی وسایل نقلیه پارک شده در کنار خیابانها، انباری شدن بالکنها و صحنه ناخوشایند حاصل از آن در منظر عرصههای عمومی، نتیجه عدم توجه به اهمیت اصل محرمیت و جایگاه آن در فرهنگ خانواده ایرانی، بوی نامطبوع ناشی از تجمع زبالهها به خصوص در فصل تابستان، انواع آلودگیهای تنفسی به ویژه در شهرهای بزرگ، آلودگیهای زیستمحیطی بهواسطه کاربرد مصالح ساختمانی غیرقابل بازیافت، مسدود شدن چشماندازهای بصری مطلوب به سمت عناصر طبیعی شاخص توسط ساختمانهای بلندمرتبه، عدم توجه به معیارهای اولیه زیباییشناسی در طراحی نمای ساختمانها، دیوارهای جانبی سیمانی رها شده ساختمانها، حضور دستفروشان در معابر شهری، حضور انبوه تابلوهای تبلیغاتی در نمای فروشگاهها، کفسازیهای نامناسب و غیرایمن پیادهروها، حضور گسترده و آشفته اتومبیلها و موتورسواران در فضاهای شهری و عدم امکان استفاده ایمن شهروندان از این فضاها و ... همه و همه از مصادیق آشفتگی و نابسامانی منظر شهرهای امروز ما هستند.
این در حالی است که در سابقه طولانی و تاریخی شهرنشینی در ایران و در شهرهای تاریخی سرزمین ما به واسطه پایبندی به اصول ارزشی و اعتقادی مشترک، وجود فرهنگ شهرنشینی و از سوی دیگر سکونت طولانیمدت و حتی گاه مادامالعمر در یک مکان، شهروندان با محیط اجتماعی و کالبدی زندگی خود انس گرفته و رفتاری توام با احساس مسئولیت و دلسوزی داشتند. به عنوان مثال اهمیت به پاکیزگی که از ویژگیهای فرهنگی ایرانیان است صرفاً مختص داخل خانه نبوده و آب و جارو کردن جلوی درب خانهها هر روز صبح، نمونهای از توجه توام با علاقهمندی به منظر شهری محیط زندگی بوده است. سنتی که تداوم آن هنوز در گوشه و کنار شهرهای تاریخی قابل مشاهده و بازیابی است. از سوی دیگر ساخت بناها و فضاهای شهری متناسب و هماهنگ با ویژگیهای فرهنگی ایرانیان و در انطباق کامل با شرایط محیط اقلیمی و جغرافیایی موجد نوعی هماهنگی و هم پیوندی در کلیت شهر و اجزا گوناگون آن میشده است. این هماهنگی که به دلایل مختلف کارکردی، ارزشی و ... همواره از تنوعی مطلوب نیز برخوردار بوده، از عوامل مهم ایجاد احساس آرامش و آسایش هنگام حضور در بناها و فضاهای شهری متعلق به دوره تاریخی در شهرهای کهن ماست. به عنوان مثال استفاده از کاهگل به عنوان یک مصالح ساختمانی بومآورد و متناسب با شرایط اقلیمی شهرهای کویری، به شهرهای مناطق مرکزی ایران چهرهای هماهنگ بخشیده است، با وجود این چهره هماهنگ، گنبدهای فیروزهای مساجد و کاشیکاریهای رنگارنگ سردر مساجد و بناهای مذهبی نشانگر اهمیت کارکردی و ارزشی این بناها در شهر اسلامی و موجد تنوع و خوانایی در محیط است.
نکته قابل توجه دیگر در زمینه مباحث منظر شهری آن است که وجود تصور مطلوب در ذهن شهروندان از محیط به خصوص در محلات مسکونی از اهمیتی مضاعف برخوردار است. از آن روی که وجود احساس مطلوب نسبت به محیط مسکونی از عوامل مهم موجد آرامش ذهنی در ساکنان و به تبع آن ماندگاری طولانیتر و شکلگیری سکونت پایدار در محلههای مسکونی است. سکونت طولانیمدت مردم در یک محل، امری که امروز به دلایل گوناگون کمتر محقق میشود، سبب شکلگیری تعاملات اجتماعی بین همسایگان و هم محلهایها و بروز تدریجی همبستگی اجتماعی بین آنان، ایجاد علاقه نسبت به محیط زندگی و تلاش در جهت بهبود وضعیت آن میشود. امری که از پایههای اساسی و مهم رسیدن به زندگی شهری مطلوب و شهر مطلوب است. قابل ذکر است که موضوع منظر شهری نه تنها هنگام حرکت و حضور در فضاهای شهری، بلکه هنگام استقرار در بناها و از آن جمله، خانه، به عنوان محل سکنی گزیدن و آرام یافتن شهروندان نیز مطرح شده و قابل مشاهده است. با توجه به تاثیرات روحی و ادراکی منظر شهری بر انسان، آنچه که از پس پنجرههای خانه به دیده میآید، نقش مهمی در آرامش و خرسندی ساکنان خانه دارد. به طور قطع پنجرهای که از پس آن منظرهای از عناصر طبیعی، کوه، آسمان و درختان به دیده میآیند با پنجرهای که رو به دیواره سیمانی بنای مرتفع مجاور گشوده میشود، تاثیرات متفاوتی در روحیه و زندگی ساکنان خانه و میزان پاسخگویی به نیازهای روحی و معنوی آنان خواهد داشت.
با توجه به جایگاه منظر شهری در طول دوره تاریخی تجربه شهر و شهرنشینی در ایران و با وجود سابقه فرهنگی اهمیت به این موضوع، به نظر میرسد عوامل موثر بر شکلگیری شرایط موجود در منظر شهرهای امروز ایران، منحصر به یک مورد خاص نبوده و مجموعهای از عوامل مختلف در حوزههای گوناگون، از نارسایی رویکردها و قوانین تا عدم احساس مسئولیت شهروندان نسبت به شهر و آگاهی از حقوق خود و مطالبه آن را در برمیگیرد. بخشی از مهمترین این عوامل از این قرارند: عدم تدوین طرحهای توسعه شهری با رویکردهای انسانمحور، توجه به حقوق شهروندی و معیارهای کیفی و غلبه بینش کمی و اقتصاد محور- ناپایداری سکونت در اثر عوامل مختلف و در نتیجه آن عدم تعلق خاطر به محیط زندگی و عرصههای عمومی شهر؛ شکلگیری دُوری باطل و تکرار شونده از عدم احساس مسئولیت شهروندان و تشدید تنزل کیفیت محیطهای شهری- عدم آگاهی شهروندان از حقوق شهروندی و در نتیجه عدم مطالبه مجموعه کیفیاتی که بهرهمندی از آنها بخشی از حقوق آنان در محیط شهر است- تحولات شتابان، آهنگ سریع تغییرات و ظهور فناوریها و سبکهای نوین با امکان ساختوساز انبوه و سریع که به طور معمول با کاهش دقت و کیفیت همراه است- ظهور روزافزون سازندگان خصوصی بدون بهره از بینش و دانش نسبت به عوامل موثر بر کیفیت محیطهای انسانی و شدت تاثیر این وجه از ویژگیهای محیطی بر انسان و رفتارهای او.
با توجه به وسعت و تنوع عوامل موثر بر ایجاد وضع موجود و توجه به این امر که فراهم نمودن زمینههای بروز ارتقاء کیفی محیط در حوزه منظر شهر، مانند هر تحول دیگری که در بستر شهر و در رابطه با انسانها صورت میگیرد، نیازمند حرکتی تدریجی و تکاملی در طول زمان است، لازم است در زمینههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی و... موثر بر شرایط فعلی تدابیری اتخاذ نمود. در میان این عوامل، از آنجا که شهر اساساً پدیدهای فرهنگی است و بازیابی مفهوم حقیقی شهر در گرو بهبود و ارتقاء روابط ساکنان شهر با یکدیگر و با بناها و فضاهای شهری است، بیتردید راهکارهای اجتماعی و فرهنگی از نقشی مهم و موثر برخوردار هستند.
تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و
اجتماعی یک شهر
نقش کارکردی فضاهای شهری بعنوان مکان
فعالیت های عمومی و عرصه تعاملات شهری، از دیرباز تا کنون همواره وجود داشته است؛
بطوریکه فعالیتهای مردم هر عصر را می توان توسط فضاهای شهری آنها بازشناخت و یا
بالعکس فضاهای شهری را بواسطه فعالیتها و علایق شهروندان معرفی نمود؛ بنابراین
رابطه تنگاتنگی میان توسعه فرهنگی، اجتماعی و سیاسی یک شهر و فضاهای شهری آن وجود
دارد.
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان،
بالاترین مرحله بلوغ فرهنگی، اجتماعی شهروندان یک شهر در فضاهای شهری بوقوع می
پیوندد؛ همانجایی که علاوه بر فرم و کالبد دارای مفهومی وسیعتر با عنوان محتواست.
شهرسازی امروز به واسطه انبوه مسائل جدید، خصوصاً مشکلات فرهنگی و نیازهای روحی، روانی و عاطفی مردم، دستخوش تحولات بنیادین شده است. رشد گرایش به شهرسازی کارآ1 یکی از بارزترین این نمودها است. شهرسازی کارآ بر خلاف شهرسازی مدرن الگویی یکسان و جهانی نداشته و هر منطقه بر اساس توان های انسانی، زیست محیطی، اقتصادی، فنی و علمی خود نظام شهری ویژه خود را تدوین می نماید. امروزه فرهنگ جوامع به عنوان یک سرمایه اجتماعی در برنامه ها و طرح های شهری مد نظر قرار می گیرد. در این مقاله با رویکردی تحلیلی و با تحلیل محتوای متن، ابتدا مفهوم فرهنگ در رویکردهای مختلف تدقیق گردیده و سپس تأثیر فرهنگ جوامع در کلیه شئون زندگی و بر شهرسازی بررسی گردیده و تأکیدی است بر این نکته که در کلیه طرح ها و برنامه های شهری باید توجه به فرهنگ در سرلوحه مطالعات قرار گیرد و تطابق برنامه و طرح ها با فرهنگ از مقولات اساسی پایداری جوامع است.
شهر
«شهر» را نمیتوان صرفاً مکانی برای زیست گروهی از مردمان در کنار ِهم تعریف و
توصیف کرد؛ زیرا این تعریف در مورد زیستگاههای جمعی بشر در دورانهای ماقبل
مدنیت، و حتی ماقبل تاریخ هم صدق میکند. مقولهی فضای فرهنگی شهر نیز با عنایت به
همین نکته، حاصل افزودن مدنیت بر ساختوسازِ ابنیه و مکانهای زیست و تلاقی
اجتماعی مردمان است به گونهای که نیازهای مادی (و از جمله «فرهنگی») این مردمان
را تأمین کند. زیرا که مدنیت اساساً دایر است بر تفکر، فرهنگ، حقوق فردی و
اجتماعی، و سایر مقولاتی از ایندست که اموری ذهنی، و مستقل از مفهوم مادی «مکان
زیست» هستند.
توسعهی فضاهای فرهنگی
برخلاف دیدگاه سنتی به مقولهی «توسعهی فضاهای فرهنگی» که به طور عمده در ساختوساز و وجهِ کالبدی (فیزیکی) و قابل رؤیت شهرسازی خلاصه و متمرکز میشود، دیدگاههای امروزین شرکت توسعهی فضاهای فرهنگی، در کنار تلاش برای ساختوسازهای ضروری و تداومِ احداثِ مجموعههای فرهنگی در سطوح پنجگانهی محله، ناحیه، منطقه، حوزه و شهر (با اولویتِ رفع نیازهای اساسی و زیربنایی) و توجه به آن دسته از کمبودها و نیازهای شهری که وجه مادی ساختوساز درخصوص آن ضرورت دارد، مبتنی بر تعریف تازهای است که «فضای فرهنگی شهر» را در نقطهی تلاقیِ کالبد شهر با ذهنیت شهروندان جستجو میکند. در این منظر، بیآنکه وجه کالبدی و مادی شهرسازی کماهمیت قلمداد شود، بر اهمیت وجه ذهنی و غیرمادی عنصر فرهنگ، شامل مشترکات و پیشینه و تاریخ شهر و مردمانش، نیازهای روانی و عاطفی شهروندان، نقش مدیریت کلانشهری در فرهنگسازی یا توسعهی امکانات لازم و بسترسازی برای بالیدن فرهنگ عمومی تأکید میشود. توجه بیشتر به عناصر غیرمادی شهرسازی چون زیباییشناسی شهری، و گرایش به پاسخگویی به نیازهای عام مردم چون آرامش، احساس امنیت و احترام اجتماعی وحقوق فردی شهروندان، و نیازهای خاصتر چون هنر و فرهنگ با تمام گرایشها و شاخههای تخصصیتر آنها، از ویژگیهای این دیدگاه است.
شهر به چه نوع ساختوسازی نیاز دارد که احساس رضایت و آرامش و احترام به فردیت شهروندان را در افراد جامعه تقویت کند؟ و این ساختوسازها چگونه، با چه روال و ترتیبی، با چه سبکوسیاقی، با چه شکل و طراحی، با چه برنامهریزی کلانی، با چه اهداف کوتاه و بلندمدتی و با چه ابعاد معنایی باید اتفاق بیفتد که به نتیجهی مطلوب نزدیکتر شود؟ آیا در ذهنیت شهروندان به طور مستقیم یا غیرمستقیم تأثیر میگذارد؟ از حجم ناهنجاریهای اجتماعی میکاهد؟ به شهروندان، حداقل، امکانی برای گذران آسوده و سالم اوقات فراغت میدهد، یا اصلاً کمکی به داشتن اوقات فراغت برای گروههایی از مردم جامعه میکند، تا از اینطریق فشارهای ناشی از حجم کار و تنشهای روزمره را تخلیه کند یا به اموری مانند مطالعه، گرایشهای شخصی به هنر یا امور فرهنگی، بروز خلاقیت فردی و اجتماعی، یا دستکم به تفریح شخصی و خانوادگی برسند؟
توجه به این پرسشها و هزاران پرسش مشابه دیگر، از سادهترین امور مؤثر بر فرهنگ جامعه، تا تخصصیترین حوزههای فرهنگی و هنری برای نخبگان جامعه، مکملهایی ضروری برای وجهِ کالبدی ساختوساز شهری خواهند بود.
سازههای فرهنگی
مفهوم ساختوساز نیز، در تعریف مدرن، تفسیرها و کارکردهایی متفاوت از دیروزها
یافته است. تعریف سنتی ساختوساز فرهنگی درصورتی میتوانست ادامه یابد که ذخایر ملّی
چون «زمین»، «مصالح» و «سرمایههای دولتی» نامحدود میبود. متأسفانه یا خوشبختانه
امروز به این نتیجه رسیدهایم که درآمد سرانهی ملی و ذخایر پولی و سرمایهی دولتی
حتی اگر صدها برابر شرایط موجود کشور هم باشد، بههرحال پایانناپذیر نیست، و
ضمناً متعلق به یکایک افراد جامعه و حتی نسلهای آتی است و میباید از منظر «نگرش
اقتصادی» بدانها توجه کرد. مفهوم «نگرش اقتصادی» به سرمایههای ملی نیز به مفهوم
صرفهجویی صرف یا درآمدزا کردن تمام ذخایر ملی شمرده نمیشود، بلکه «نگرش اقتصادی»
به معنای «سنجیدهتر هزینه کردن از ذخایر مادی و غیرمادی» است. میتوان ساختوساز
بنایی را ارزانتر تمام کرد، اما در آن صورت از سرمایههای غیرمادی ملی، مثل
سلامتی و امنیت مالی و جانی مردم هزینه کردهایم. «نگرش اقتصادی» در این مثال
کوچک، میتواند به صرف هزینهی مادی حتی بیشتر، در جهت کارآییِ روزافزون و بازده
غیرمادیِ بیشتر حکم کند.
حال اگر این مثال ساده را به ابعاد گستردهتر و پیچیدهتر «توسعهی فضاهای فرهنگی» در شهر تسری دهیم، میتوان به سرمایهگذاری مادی و معنوی برای بازده درازمدت فرهنگی و تأثیرگذاری مثبت بیشتر و عمیقتر بر ذهنیت شهروندان در جهت شکوفایی هرچه بیشتر نیروهای بالقوه و خلاقیتهای موجود در نسلهای مختلف جامعه در سطح کلان اندیشید.بخش مهم دیگری از توسعهی فضاهای فرهنگی، توجه به ریشههای فرهنگی در همهی زمینهها از جمله در حوزهی سازههای شهری است؛ و در نهایت، شرکت توسعهی فضاهای فرهنگی، به عنوان بازوی اجرایی معاونت فرهنگی و اجتماعی شهرداری تهران در امر فرهنگ، و با تعریفِ متوسعِ پیشگفته از «فضای فرهنگی» آمادهی طراحی و اجرای طرحهایی در حوزههای مرتبط با تولید یا گسترشِ فرهنگی است، اعم از فعالیت مشارکتی یا حمایتی در زمینهی تولیدات فرهنگی چون تئاتر، سینما، نشر (کتب و نشریات) و سایر زمینههای تأثیرگذار بر فضای ذهنی شهروندان.
تاثیر
فضاهای شهری بر وجوه مختلف یک شهر
بر اساس مطالب پیشین می توان گفت که یک شهر از عوامل و اجزای مختلفی تشکیل می گردد
که این عوامل در قالب دو گروه کلی قابل تقسیم بندی است:
الف) عناصر کالبدی شهر نظیر ساختمانها و زیرساختهای شهری
ب) عوامل فرهنگی و اجتماعی یک شهر، نظیر مناسبات فرهنگی، سیاسی و ... ویژه آن شهر
از طرفی فضای شهری نیز بعنوان یکی از عناصر هویتی یک شهر که بر تمامی عوامل و
عناصر یک شهر تاثیر گذار است عنصری تک بعدی نبوده و دارای دو فاکتور حیاتی خود
بعنوان فرم و کارکرد است. حال بدیهی است که با چنین نگرشی به شهر و فضاهای شهری می
توان تاثیرات متقابل شهر و فضاهای شهری بر یکدیگر را نیز نتیجه همین دو عامل
دانست:
الف) تاثیر فضاهای شهری بر سیما و توسعه کالبدی شهر
ب) تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و اجتماعی یک شهر
تاثیر فضاهای شهری بر سیما و کالبد یک شهر
شهر فضایی است که تحرک، تداوم و توسعه از مشخصات بارز آن به شمار می آید و
ناگزیر از تحرک و توسعه در فضای مکانی است.
فضاهای شهری بدلیل جوانب فیزیکی و کالبدی خود، نوعی فضای نمادین، اداراکی، مادی و
حقیقی است که که با شهر و کالبد شهر پیوندی عمیق دارد و بنابراین یک فضای شهری
فضایی است که عنصری هویت بخش از یک شهر تلقی می شود؛ بطوریکه اغلب شهرهای بزرگ را
می توان بواسطه فضاهای شهری آن بازشناخت. فضاهای شهری که بر اساس قواعد زیبایی
شناسی شکل گرفته و در کل سیما و ظاهری زیبا به منطقه تحت نفوذ خویش می دهند می
توانند بعنوان عناصر کلیدی و محور های توسعه یک شهر مد نظر قرار گیرند و یا بعنوان
عنصری مونومانتال از یک شهر بر منظر و سیمای شهر تاثیرگذار باشند.
در حالت کلی فضاهای شهری را در دو قالب مدرن و تاریخی (یا حداقل با پس زمینه ای
تاریخی) می توان گروه بندی نمود. اغلب این فضاها علاوه بر اثرات کالبدی مستقیم که
بر سیمای یک شهر بر جای می گذارند، می توانند بواسطه جذب گردشگر و فعالیتهای
اقتصادی درون خود نیز بعنوان عامل پویایی و تحرک در شهر به شمار آیند؛ بطوریکه
برخی شهرها بعنوان شهرهایی زنده و پویا و برخی بدلیل عدم وجود فضاهای شهری که خود
موجب عواملی چون زندگی شب و فعالیتهای جمعی و ... می شود، شهرهایی بی روح و کم
تحرک جلوه می کنند.
تاثیر فضاهای شهری بر وجوه فرهنگی و
اجتماعی یک شهر
نقش کارکردی فضاهای شهری بعنوان مکان فعالیت های عمومی و عرصه تعاملات شهری، از
دیرباز تا کنون همواره وجود داشته است؛ بطوریکه فعالیتهای مردم هر عصر را می توان
توسط فضاهای شهری آنها بازشناخت و یا بالعکس فضاهای شهری را بواسطه فعالیتها و
علایق شهروندان معرفی نمود؛ بنابراین رابطه تنگاتنگی میان توسعه فرهنگی، اجتماعی و
سیاسی یک شهر و فضاهای شهری آن وجود دارد.
به اعتقاد بسیاری از اندیشمندان، بالاترین مرحله بلوغ فرهنگی، اجتماعی شهروندان یک
شهر در فضاهای شهری بوقوع می پیوندد؛ همانجایی که علاوه بر فرم و کالبد دارای
مفهومی وسیعتر با عنوان محتواست.
دکتر حمیدرضا پارسی عناصر محتوای فضای شهری را فعالیتها و حیات مدنی می داند.
فعالیتهای انسانی در عرصه اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، ضامن بقای زندگی جمعی و حس
شهروندی است که بواسطه فضاهای شهری گسترش و تجلی می یابد؛ بعبارتی فضای شهری مکانی
است که مناسبات چهره به چهره، تظاهرات سیاسی و حتی جشن های عمومی در آنجا برگزار
می شود و بواسطه حضور همین فعالیت ها می تواند مفاهیمی چون مشارکت شهروندی، جامعه
مدنی و ... را در بر گیرد. حیات مدنی یا مدنیت نیز چیزی جدای از مردم، مشارکت آنان
و روابط انسانی، اجتماعی آنها نیست که نماد سازنده آن فضای شهری است.
از طرفی همانگونه که رنگ، نور، فرم و جریان حاکم بر یک فضای معماری می تواند در
نحوه نگرش به آن فضا و حتی احساس شادی یا غم ساکنین آن فضا تاثیر بگذارد، فضای
شهری نیز بر مخاطبین خود که اساس شکل دهی به یک شهر می باشند، تاثیر گذار است.
فضای شهری باز عموما القا کننده آزادی و حقوق شهروندی است؛ جایی که احساس جوشش و
خروش در آن وجود دارد، نمی توان آهسته و بی تفاوت بود و بدون شک چنین است که
بسیاری از فضاهای شهری، خود موجب جنبشهای سیاسی، فرهنگی و ... بوده اند.
نتیجه
گیری :
1- فرهنگ حلقه واسط است بین هدف (کمال طلبی) و برنامه (هنر، علم، مذهب).
2- شکل معماری با تبعیت از ویژگیهای محیطی و فلسفی بوجود می آید و عامل زمان به
علت ماهیت دگرگونی سازی ساختار زندگی انسان به عنوان رکن اصلی، فضاهای جدید را شکل
میبخشد. فرم معماری بارزترین شاخصه تاثیرپذیری معماری از فرهنگ است.
3- باتوجه به اصل پایداری مفاهیم جوهری مستقیم در هر پدیده، می توان اصول انسانی
مذکور را در سیر زمان حفظ نموده و از آنها به عنوان مفاهیم بنیادی اساسی استفاده
کرد.
4- در وفاداری به فرهنگ و هنر یک سرزمین حفظ و تکرار اشکال گذشته مورد نظر نبوده و
در طراحی و هنر، نگاه پویا و خلاق از ضرورتهای اولیه متقدم به شمار میاید.
5- معماری انتقال دهنده معنی است نه شکل
6- معماری دارای دو رکن اصلی فرهنگی و علمی است و هر گاه در مسیر زمان یکی از
ارکان سست و ضعیف گردد، نتیجه حاصله ناکافی و نا تمام رشد می نماید.
7- محلوظ داشتن عوامل بنیادی، فرهنگی و هنری در بنا، یک اثر ساختمانی معمولی و بی
روح را به سوی یک معماری کامل و شاخص سوق میدهد. اثری که آرمانها، تاریخ و فرهنگ،
ذوق و اندیشه و هنر یک جامعه در آن نهفته است به موازات این بینش توجه به واقعیتها
و ضرورتهای ساختمان و عملکرد نیز موجب نوعی تعالی در بیان معمار گردیده و پیام
معماری در این مرحله آشکار خواهد شد.
منابع:
- توسلی، محمود، " طراحی فضاهای شهری" ، مرکز مطالعات و تحقیقات معماری
و شهرسازی ایران، 1376
- کریر، راب، "فضای شهری" ، انتشارات جهاد دانشگاهی، 1375
- حبیبی، سید محسن، "جامعه مدنی و حیات شهری"، هنرهای زیبا، شماره 7
- پارسی، حمیدرضا، "چارچوب نظری محتوای فضای شهری"، هنرهای زیبا، شماره
42
- مدنی پور، علی، "طراحی فضای شهری (نگرشی بر فرآیندی اجتماعی و مکانی)"
، شرکت پردازش و برنامه ریزی شهری، تابستان 1384
www.archnoise.com
www.chn.ir
www.pps.org
www.uan.ir
http://hadimemari.persianblog.ir
http://farhangi.tehran.ir